محمدجواد حقشناس را بیشتر بهعنوان فعال سیاسی میشناسند اما خود او بیشتر بر تحلیلهای ارتباط رسانهایاش تکیه و سعی میکند سخنانش را بیشتر در قالب تخصص خودش بیان کند و به برخی رفتارهای دولت و نوع ارتباطات آن با دنیای بیرون انتقاد دارد. لذا معتقد است اصلاحطلبان باید تلاش مضاعف داشته باشند و فرصتها را از دست ندهند و در انتخابات مختلف حضور داشته باشند. گفتوگویی که میخوانید سوالهای مختلف مردمی است که از دکتر حقشناس پرسیده شده است.
به گزارش آرمان, نگاه شما بهعنوان یک اصلاحطلب به وضعیت موجود چیست و در انتخابات پیش رو چه موضعی اتخاذ میکنید؟
ابتدا من بهعنوان یک اصلاحطلب به دنبال آن بودهام که فضا را برای حضور حداکثری آماده کنیم و جامعه را هم به این سمت سوق بدهیم. خود بنده در تمام اظهارات این چندساله که بیشتر هم در همین روزنامه آرمان بوده، بر این باور بودهام که همیشه امکان مشارکت حداکثری را در فضای سیاسی کشور بهوجود بیاوریم. فکر میکنم این مساله یک اتفاق دوسویه باشد، یعنی بخشی از آن به احزاب سیاسی، نخبگان و چهرههای سیاسی بازمیگردد و بخشی هم به حاکمیت و نظام سیاسی. یعنی هر دو طرف باید در تلاش باشند که این ظرفیت و قابلیت افزایش بیابد بنابراین من حتی با رفتار اصلاحطلبان در انتخابات گذشته مجلس هم، خیلی موافق نبودم و معتقد بودم اصلاحطلبان در آن مقطع باید فعالیت حداکثری را در انتخابات مجلس انجام میدادند و با تمام مشکلات و ناملایمات باید با تمام قوا حضور پیدا میکردند اما این عدم حضور باعث مشارکت حداقلی اصلاحطلبان شد بنابراین اعتقاد و نظر بنده بهعنوان یک اصلاحطلب این است که مشارکت در فعالیتهای سیاسی باید حداکثری باشد تا آنچه به نفع امنیت و منافع ملی است، حاصل بشود.
بعضی منتقدین اعتقاد دارند اصلاحطلبان در انتخابات سال 88 از خودگذشتگی نداشتند و دو نامزد معرفی کردند و در پی این تصمیم هم ضرر کردند، دلیل این تصمیمگیری چه بود که یک کاندیدای واحد معرفی نشد؟
در انتخابات سال 88، مجموع آرای نامزدهای اصلاحطلب از مجموع آرای اصولگرا بیشتر بود. یعنی تقریبا آرا به صورت 16 میلیون در مقابل 14 میلیون بود. فکر میکنم کاملا حق با شماست و این اشتباه محاسباتی از سوی اصلاحطلبان بود و نکته دیگر اینکه حریف دستکم گرفته شد و باید اذعان کرد مجموعه اصولگرایان و تیم احمدینژاد هوشمند عمل کرد و توانست از آن فضا استفاده کند.
برای جلوگیری از پراکندگی اصلاحطلبان چه باید کرد؟
فکر میکنم امکان گفتوگوی مناسب فراهم نشد اما در اینکه مجموعه اصلاحطلبان بتوانند با یک جبهه واحد و یک توان واحد و مضاعف حضور داشته باشند از اتفاقات بسیار خوبی است که اگر شکل بگیرد نهتنها اصلاحطلبان بلکه مردم و حتی نظام سیاسی منفعت خواهند برد. تنها گزینه برای خروج از وضعیت فعلی، بازگشت مجدد اصلاحطلبان به عرصه سیاست کشور است. این فضا و چنین گفتوگوهایی اگر در سطح وسیعتر پیش بیاید و اگر نخبگان بتوانند در شرایط مشابه در گفتوگوهای اینچنینی حضور داشته باشند، به گمان من راه را برای حضور سلیقههای مختلف بازتر خواهد کرد. مشکلی که بهطور کلی در میان جناحهای سیاسی وجود دارد این است که باهم حرف نمیزنند و گفتوگو نمیکنند. یعنی چه من اصلاحطلب با یک اصلاحطلب دیگر و چه من اصلاحطلب با برادر اصولگرا و یا دو اصولگرا با یکدیگر. یعنی اگر ما بتوانیم گفتمان را در بین خودمان و در احزاب پیش ببریم و سپس جامعه به یک گفتمان برسد، این امکان هم پیش میآید که در جامعه بینالملل یک گفتمان و حرف داشته باشیم. این اتفاق هم به خودی خود بهوجود نمیآید و نیاز به تلاش و پیگیری و بهوجود آوردن حس گفتوگو و اشتراک هست. وقتی هرکسی بخواهد حرف خودش را به کرسی بنشاند، چه توقعی در پیشبرد این گفتمان وجود دارد! به همین دلیل معتقدم اینگونه مباحث بهصورت گسترده باید بهوجود بیاید در حوزه ملی شاهد همراهی و همدلی خواهیم بود و شرایط جامعه به ترتیبی خواهد بود که از تکروی جلوگیری میکند. هرچند فرصت خیلی کمی تا انتخابات آتی مانده ولی تعبیر من این است که در همین فرصت کوتاه باقیمانده هم نباید دست از تلاش برداشت و باید حداکثر بهره را ببریم.
وضعیت کلی احزاب چگونه است؟
هر فعالیت نیاز به یک بستر و یک موقعیت دارد که بتواند از آن استفاده کند مثل وضعیت رانندهای که ماموران راهنمایی رانندگی او را از 6 ماه رانندگی ممنوع کرده باشند اما بهصورت کلی رانندگی آن فرد مستلزم ابزارهای اولیه است، از جمله اینکه آن فرد حتما باید اتومبیل در اختیار داشته باشد و یا حتما باید جاده و خیابانی باشد که بتواند در آن رانندگی کند اگر چنین مواردی نباشد عملا رانندگی معنا و مفهومی ندارد.
در بحث رابطه با نظام بینالملل چگونه رفتار کردهایم؟
ما در حوزه اقتصادی وارد جنگ شدهایم، در حوزه مالی و بانکداری با این حجم تحریمها، وارد جنگ شدهایم، در حوزه منابع زمینی با تحریمهای نفتی و در حوزه سایبری وارد جنگ شدهایم و عملا بهطور پنهان و گاهی آشکار نشانههای این جنگ معلوم است. به هر حال آنچه مسلم است اینکه ما در نقطهای قرار گرفتهایم که هر لحظه امکان وقوع شرایط سختتر هم وجود دارد. این مساله را حتی نباید بهصورت یک واقعه برنامهریزی شده نگریست و باید آن را در بستر یک اتفاق دید و تحلیل کرد. ضرر و زیان پیشامد چنین ماجرایی واقعا غیر قابل پیشبینی است، بهگمانم آنچه بیشتر از هر چیز باعث میشود در نظام بینالملل بهتر عمل کنیم، اتحاد در داخل است، یعنی اوضاع در داخل باید بهگونهای باشد که بشود از تمام صاحبنظران و کارشناسان استفاده کرد و مطمئنا برای دشمن بیرونی، بهترین فرصت هنگامی است که اوضاع اتحاد ملی در داخل خوب نباشد.
تلاش برای مقابله با این شرایط چگونه صورت میگیرد؟
بیشتر از هر چیز به مقابله نرمافزاری معتقدم. همانگونه که مقابله سختافزاری را رد نمیکنم اما معتقدم عمده تلاش ما باید در بخش نرمافزاری باشد، بخش سختافزار آن قسمتی است که مثلا برای ساخت پهپاد و ابزارهای نظامی بهکار میرود که البته آن را رد نمیکنم اما معتقدم در بخش نرمافزاری فعالیت خودمان را باید بالا ببریم و بهترین فعالیت در این زمینه امکان بازدارندگی است. یکی از حوزههای بازدارنده برای مقابله با مشکلات بینالمللی و تحرکات خارجی، به اعتقاد من حضور حداکثری مردم در فضای سیاسی است که البته تبلور آن هم در انتخابات خواهد بود که یقینا این اتفاق کمهزینهترین گام برای وقوع هرگونه درگیری خارجی است به این معنی که نظام بینالملل همیشه در مقابل اتحاد اجتماعی کشورها با احتیاط بیشتری عمل میکند.
انتخاب اوباما چه تاثیری بر روابط ایران و آمریکا دارد؟
طبیعتا انتخابات آمریکا بر دنیا تاثیرگذار است یکی از مباحث آن هم اثری است که در روابط ایران و آمریکا دارد. اگر خاطرتان باشد در آخرین مناظره رامنی و اوباما، فقط 34 بار اسم ایران برده شد و یقینا این نشاندهنده اهمیت و جایگاه ایران در موقعیت و رقابت سیاسی در بین حزب دموکرات و جمهوریخواه است. یکی از مباحث مهم در آنجا لابی آیپک نام دارد که لابی صهیونیستهاست که در انتخابات آنجا هم بسیار تاثیرگذار بود و این تاثیر هم در کنگره است و هم در ریاستجمهوری. بحث جایگاه و منافع اسرائیل یکی از مسائل مهم این لابی سیاسی است و از آنجایی که این لابی معتقد است ایران تهدیدی برای اسرائیل است بنابراین طبیعی است که آنها در انتخاب نامزدی کوشیده باشند که منافع آنها را تامین کند هرچند این لابی در این دوره از انتخابات نتوانست چندان محلی از اعراب داشته باشد و نامزد مورد توجه آنها یعنی رامنی به پیروزی دست نیافت ولی اینکه آنها به دنبال محدودیت برای ایران هستند، مساله غیر قابل انکاری است و با توجه به قدرتهای مالی در پیشبرد این محدودیت همچنان تلاش میکنند.
برخورد اروپا و غرب با تحریم رسانهای ایران را چگونه تحلیل میکنید؟
برخورد صورتگرفته را غیرحرفهای میدانم، دنیای غرب همواره به دنبال آزادی رسانه بوده است و بالطبع این آزادی را باید فراهم بکند اما در برخورد با رسانههای ما شاهد چنین برخورد آزادمنشانهای نبودیم.
نظر شما درباره درخواست آقای احمدینژاد درخصوص بازدید از زندان اوین چیست؟
رئیسجمهور بالاترین مقام اجرایی کشور هستند و حق دارند از هر نقطهای که به لحاظ وظیفه تشخیص میدهند بازدید کنند و طبق قانون این امکان را باید داشته باشند که بازدید کنند آقای احمدینژاد فضا را میشناسد، زمان را به خوبی درک میکند و میداند چه موقعی چه مطلبی را بیان کند. ایشان در فضای کنونی این تشخیص را دادند که بیان چنین مطلبی و چنین درخواستی میتواند فضا را به نفع او در رقابت شدید با اصولگرایان سنتی تغییر دهد.
به گزارش آرمان, نگاه شما بهعنوان یک اصلاحطلب به وضعیت موجود چیست و در انتخابات پیش رو چه موضعی اتخاذ میکنید؟
ابتدا من بهعنوان یک اصلاحطلب به دنبال آن بودهام که فضا را برای حضور حداکثری آماده کنیم و جامعه را هم به این سمت سوق بدهیم. خود بنده در تمام اظهارات این چندساله که بیشتر هم در همین روزنامه آرمان بوده، بر این باور بودهام که همیشه امکان مشارکت حداکثری را در فضای سیاسی کشور بهوجود بیاوریم. فکر میکنم این مساله یک اتفاق دوسویه باشد، یعنی بخشی از آن به احزاب سیاسی، نخبگان و چهرههای سیاسی بازمیگردد و بخشی هم به حاکمیت و نظام سیاسی. یعنی هر دو طرف باید در تلاش باشند که این ظرفیت و قابلیت افزایش بیابد بنابراین من حتی با رفتار اصلاحطلبان در انتخابات گذشته مجلس هم، خیلی موافق نبودم و معتقد بودم اصلاحطلبان در آن مقطع باید فعالیت حداکثری را در انتخابات مجلس انجام میدادند و با تمام مشکلات و ناملایمات باید با تمام قوا حضور پیدا میکردند اما این عدم حضور باعث مشارکت حداقلی اصلاحطلبان شد بنابراین اعتقاد و نظر بنده بهعنوان یک اصلاحطلب این است که مشارکت در فعالیتهای سیاسی باید حداکثری باشد تا آنچه به نفع امنیت و منافع ملی است، حاصل بشود.
بعضی منتقدین اعتقاد دارند اصلاحطلبان در انتخابات سال 88 از خودگذشتگی نداشتند و دو نامزد معرفی کردند و در پی این تصمیم هم ضرر کردند، دلیل این تصمیمگیری چه بود که یک کاندیدای واحد معرفی نشد؟
در انتخابات سال 88، مجموع آرای نامزدهای اصلاحطلب از مجموع آرای اصولگرا بیشتر بود. یعنی تقریبا آرا به صورت 16 میلیون در مقابل 14 میلیون بود. فکر میکنم کاملا حق با شماست و این اشتباه محاسباتی از سوی اصلاحطلبان بود و نکته دیگر اینکه حریف دستکم گرفته شد و باید اذعان کرد مجموعه اصولگرایان و تیم احمدینژاد هوشمند عمل کرد و توانست از آن فضا استفاده کند.
برای جلوگیری از پراکندگی اصلاحطلبان چه باید کرد؟
فکر میکنم امکان گفتوگوی مناسب فراهم نشد اما در اینکه مجموعه اصلاحطلبان بتوانند با یک جبهه واحد و یک توان واحد و مضاعف حضور داشته باشند از اتفاقات بسیار خوبی است که اگر شکل بگیرد نهتنها اصلاحطلبان بلکه مردم و حتی نظام سیاسی منفعت خواهند برد. تنها گزینه برای خروج از وضعیت فعلی، بازگشت مجدد اصلاحطلبان به عرصه سیاست کشور است. این فضا و چنین گفتوگوهایی اگر در سطح وسیعتر پیش بیاید و اگر نخبگان بتوانند در شرایط مشابه در گفتوگوهای اینچنینی حضور داشته باشند، به گمان من راه را برای حضور سلیقههای مختلف بازتر خواهد کرد. مشکلی که بهطور کلی در میان جناحهای سیاسی وجود دارد این است که باهم حرف نمیزنند و گفتوگو نمیکنند. یعنی چه من اصلاحطلب با یک اصلاحطلب دیگر و چه من اصلاحطلب با برادر اصولگرا و یا دو اصولگرا با یکدیگر. یعنی اگر ما بتوانیم گفتمان را در بین خودمان و در احزاب پیش ببریم و سپس جامعه به یک گفتمان برسد، این امکان هم پیش میآید که در جامعه بینالملل یک گفتمان و حرف داشته باشیم. این اتفاق هم به خودی خود بهوجود نمیآید و نیاز به تلاش و پیگیری و بهوجود آوردن حس گفتوگو و اشتراک هست. وقتی هرکسی بخواهد حرف خودش را به کرسی بنشاند، چه توقعی در پیشبرد این گفتمان وجود دارد! به همین دلیل معتقدم اینگونه مباحث بهصورت گسترده باید بهوجود بیاید در حوزه ملی شاهد همراهی و همدلی خواهیم بود و شرایط جامعه به ترتیبی خواهد بود که از تکروی جلوگیری میکند. هرچند فرصت خیلی کمی تا انتخابات آتی مانده ولی تعبیر من این است که در همین فرصت کوتاه باقیمانده هم نباید دست از تلاش برداشت و باید حداکثر بهره را ببریم.
وضعیت کلی احزاب چگونه است؟
هر فعالیت نیاز به یک بستر و یک موقعیت دارد که بتواند از آن استفاده کند مثل وضعیت رانندهای که ماموران راهنمایی رانندگی او را از 6 ماه رانندگی ممنوع کرده باشند اما بهصورت کلی رانندگی آن فرد مستلزم ابزارهای اولیه است، از جمله اینکه آن فرد حتما باید اتومبیل در اختیار داشته باشد و یا حتما باید جاده و خیابانی باشد که بتواند در آن رانندگی کند اگر چنین مواردی نباشد عملا رانندگی معنا و مفهومی ندارد.
در بحث رابطه با نظام بینالملل چگونه رفتار کردهایم؟
ما در حوزه اقتصادی وارد جنگ شدهایم، در حوزه مالی و بانکداری با این حجم تحریمها، وارد جنگ شدهایم، در حوزه منابع زمینی با تحریمهای نفتی و در حوزه سایبری وارد جنگ شدهایم و عملا بهطور پنهان و گاهی آشکار نشانههای این جنگ معلوم است. به هر حال آنچه مسلم است اینکه ما در نقطهای قرار گرفتهایم که هر لحظه امکان وقوع شرایط سختتر هم وجود دارد. این مساله را حتی نباید بهصورت یک واقعه برنامهریزی شده نگریست و باید آن را در بستر یک اتفاق دید و تحلیل کرد. ضرر و زیان پیشامد چنین ماجرایی واقعا غیر قابل پیشبینی است، بهگمانم آنچه بیشتر از هر چیز باعث میشود در نظام بینالملل بهتر عمل کنیم، اتحاد در داخل است، یعنی اوضاع در داخل باید بهگونهای باشد که بشود از تمام صاحبنظران و کارشناسان استفاده کرد و مطمئنا برای دشمن بیرونی، بهترین فرصت هنگامی است که اوضاع اتحاد ملی در داخل خوب نباشد.
تلاش برای مقابله با این شرایط چگونه صورت میگیرد؟
بیشتر از هر چیز به مقابله نرمافزاری معتقدم. همانگونه که مقابله سختافزاری را رد نمیکنم اما معتقدم عمده تلاش ما باید در بخش نرمافزاری باشد، بخش سختافزار آن قسمتی است که مثلا برای ساخت پهپاد و ابزارهای نظامی بهکار میرود که البته آن را رد نمیکنم اما معتقدم در بخش نرمافزاری فعالیت خودمان را باید بالا ببریم و بهترین فعالیت در این زمینه امکان بازدارندگی است. یکی از حوزههای بازدارنده برای مقابله با مشکلات بینالمللی و تحرکات خارجی، به اعتقاد من حضور حداکثری مردم در فضای سیاسی است که البته تبلور آن هم در انتخابات خواهد بود که یقینا این اتفاق کمهزینهترین گام برای وقوع هرگونه درگیری خارجی است به این معنی که نظام بینالملل همیشه در مقابل اتحاد اجتماعی کشورها با احتیاط بیشتری عمل میکند.
انتخاب اوباما چه تاثیری بر روابط ایران و آمریکا دارد؟
طبیعتا انتخابات آمریکا بر دنیا تاثیرگذار است یکی از مباحث آن هم اثری است که در روابط ایران و آمریکا دارد. اگر خاطرتان باشد در آخرین مناظره رامنی و اوباما، فقط 34 بار اسم ایران برده شد و یقینا این نشاندهنده اهمیت و جایگاه ایران در موقعیت و رقابت سیاسی در بین حزب دموکرات و جمهوریخواه است. یکی از مباحث مهم در آنجا لابی آیپک نام دارد که لابی صهیونیستهاست که در انتخابات آنجا هم بسیار تاثیرگذار بود و این تاثیر هم در کنگره است و هم در ریاستجمهوری. بحث جایگاه و منافع اسرائیل یکی از مسائل مهم این لابی سیاسی است و از آنجایی که این لابی معتقد است ایران تهدیدی برای اسرائیل است بنابراین طبیعی است که آنها در انتخاب نامزدی کوشیده باشند که منافع آنها را تامین کند هرچند این لابی در این دوره از انتخابات نتوانست چندان محلی از اعراب داشته باشد و نامزد مورد توجه آنها یعنی رامنی به پیروزی دست نیافت ولی اینکه آنها به دنبال محدودیت برای ایران هستند، مساله غیر قابل انکاری است و با توجه به قدرتهای مالی در پیشبرد این محدودیت همچنان تلاش میکنند.
برخورد اروپا و غرب با تحریم رسانهای ایران را چگونه تحلیل میکنید؟
برخورد صورتگرفته را غیرحرفهای میدانم، دنیای غرب همواره به دنبال آزادی رسانه بوده است و بالطبع این آزادی را باید فراهم بکند اما در برخورد با رسانههای ما شاهد چنین برخورد آزادمنشانهای نبودیم.
نظر شما درباره درخواست آقای احمدینژاد درخصوص بازدید از زندان اوین چیست؟
رئیسجمهور بالاترین مقام اجرایی کشور هستند و حق دارند از هر نقطهای که به لحاظ وظیفه تشخیص میدهند بازدید کنند و طبق قانون این امکان را باید داشته باشند که بازدید کنند آقای احمدینژاد فضا را میشناسد، زمان را به خوبی درک میکند و میداند چه موقعی چه مطلبی را بیان کند. ایشان در فضای کنونی این تشخیص را دادند که بیان چنین مطلبی و چنین درخواستی میتواند فضا را به نفع او در رقابت شدید با اصولگرایان سنتی تغییر دهد.