آپیا از مهمان نوازی ایرانی ها به خصوص مهدی مهدوی کیا راضی بود و گفت که در همین مدت کوتاه علاقه خاصی به پرسپولیس پیدا کرده است.
به گزارش خبرآنلاین؛ استفان آپیا پنج شنبه شب ایران را ترک کرد اما در همین چند روزی که در تهران با پرسپولیس تمرین کرد خاطرات زیادی را تجربه کرده است.او در آخرین لحظاتی که داشت به سمت در خروجی می رفت برای دقایقی به سوال های خبرآنلاین پاسخ داد و جالب اینجاست که خودش را علاقه مند نشان داد.بازیکن سابق یونتوس گفت که علاقه زیادی به پرسپولیس پیدا کرده است و این وعده را داد که روزی به این تیم پر طرفدار باز خواهد گشت!
تو چند روز در کشور ما زندگی کردی حالا که داری اینجا را ترک می کنی چه نظری در مورد ایران داری؟
من وقتی که می خواستم به ایران بیایم شناختی از اینجا نداشتم.تحت تاثیر چیزهایی که در مورد کشور شما شنیده بودم قرار داشتم.وقتی که به ایران آمدم باید صادقانه بگویم که شب اول در هتل گریه کردم.دلم برای خودم سوخت.پیش خودم می گفتم چه تقدیری بود که باید به ایران بیایم.حتی به خانواده ام هم گفتم که اگر با پرسپولیس قرارداد ببندم شما را به آنجا نخواهم برد.حس خیلی بدی داشتم اما وقتی فردای آن شب در شهر قدم زدم دیدم همه چیز فرق می کند.خیلی ها من را شناختند و ابراز احساسات کردند.خیلی ها از من امضا گرفتند و عکس یادگاری انداختند.حس کردم آنها چقدر خونگرم هستند و دارند به من لطف می کنند.دیدم تهران شهر خوبی است و نظرم کاملا عوض شد.پس از آن به تمرین پرسپولیس رفتم و با برخورد گرم بازیکنان روبرو شدم.حتی تماشاگران و رسانه ها هم به من احترام می گذاشتند.هیچ چیز آن طور که من فکرش را می کردم نبود.
و آن موقع بود که تصمیم گرفتی با پرسپولیس تمرین کنی.اصلا این تیم را می شناختی؟
راستش بعد از اینکه در تهران قدم زدم یک نفس راحت کشیدم و تصمیم گرفتم که با پرسپولیس قرار داد امضا کنم.من از طریق مدیر برنامه هایم و همچنین اینترنت در مورد پرسپولیس تحقیق کرده بودم.می دانستم پرسپولیس یک تیم بزرگ است و بازیکنان ملی پوش زیادی دارد.می دانستم که خیلی از بازیکنان تاریخ ایران در پرسپولیس بازی می کرده اند.حتی همان شب اسین به من زنگ زد و گفت واقعا رفته ای در ایران فوتبال بازی کنی؟!من ایران را دیده بودم و دیگر نظرم تغییر کرده بود. شبی که تهران را گشتم به اسین زنگ زدم و گفتم آن چیزی که در مورد ایران شنیده ای صحت ندارد.باید به اینجا بیایی و از نزدیک همه چیز را ببینی.او خیلی نگران من بود.به اسین گفتم من دارم در ایران لذت می برم و اگر قرارداد ببندم حتما خانواده ام را هم به اینجا خواهم آورد.
فکر می کنی چه اتفاقی افتاد که نتوانستی نظر مساعد ژوزه را جلب کنی؟
بالاخره فوتبال سلیقه ای است.من به سلیقه ایشان احترام می گذارم و مشکلی با این قضیه ندارم ولی باید بگویم که دوست داشتم با پرسپولیس قرارداد ببندم.چون فکر می کردم می توانم به این تیم کمک کنم.پر طرفدار بودن پرسپولیس برای من جذابیت داشت.تنها مشکل من این بود که در ایران نتوانم راحت زندگی کنم که این مشکلم خیلی زود رفع شد.با این حال مربی من را نخواست و این یک تقدیر بود.
با این شرایط فکر می کنی چه آینده ای در فوتبال داشته باشی؟
آینده را کسی نمی تواند پیش بینی کند.شاید من 4 هفته دیگر با پرسپولیس قرارداد ببندم و شاید این اتفاق در فصل آینده بیفتد.شاید هم اصلا این اتفاقات نیفتد اما خودم احساسم این است که به پرسپولیس بر می گردم.
چرا این حس را داری؟
نمی دانم.ولی من به پرسپولیس علاقه پیدا کردم.این باشگاه برای من جذابیت داشت.من در باشگاه های زیادی در سطح اول فوتبال جهان بازی کرده ام اما پرسپلیس تیم پر طرفداری است.جو تمرینات این تیم خیلی خوب بود اما تقدیر این طور رقم خورده بود.
از کسی ناراحتی به دل نداری؟
در فوتبال از این اتفاقات زیاد می افتد.خیلی از این اتفاق ها باب میل خودت نیست.من با مدیریت باشگاه جلسه داشتم.به نظرم ایشان خیلی خوب به مسائل نگاه می کنند.رفتار خیلی خوبی داشت و بسیار علاقه مند به فوتبال نشان می داد.حتی در آخرین جلسه ای که داشتیم طوری صحبت کرد که باعث ناراحتی من نشود و این برای من بسیار ارزشمند بود.
شما یک شب مهمان مهدی مهدوی کیا بودید.آن هم در یک رستوران ژاپنی.
مهدی نشان داد نه تنها یک بازیکن بزرگ بلکه یک انسان بزرگ است.از روزی که به تمرین آمدم با من برخورد خوبی داشت.او یک جنتلمن واقعی است.واقعا برای من و کارنی سنگ تمام گذاشت.من دوست دارم با او ارتباط داشته باشم امیدوارم آشنایی من و مهدی ادامه داشته باشد.
با کارنی هم صحبتی در مورد پرسپولیس کردی؟
من با اینکه کارم با پرسپولیس تمام شده بود به کارنی توصیه کردم که با پرسپولیس قرارداد امضا کند.به او گفتم به تیم بزرگی آمده ای و هیچ مشکلی نخواهی داشت.به او گفتم تلاشت را بکن تا با این تیم قرارداد ببندی.من از پرسپولیس به نیکی یاد کرد و واقعیت ها را گفتم.من از کسی ناراحت نیستم و نمی خواهم کسی را ناراحت کنم البته شاید حرف هایی هم باشد که نخواهم آنها را بیان کنم.