اعتدال:سلسله تعبد و یکتاپرستی از زمان هبوط آدم و حوا بر زمین آغاز میشود. فلسفه این است که مخلوقاتی با نام انسان آفریده شوند و پیامبرانی رسالت یابند تا در دوران و قرون متمادی، راه و رسم جانشینی خدا و بندگی را به آنان بیاموزند و آنان را از گمراهی به سعادت راهنمایی کنند.
آدم (ع)
پایهگذار صنعت انسانیت و پیشقراول انبیای خداست.
عمر آدم (ع) ابدی نیست، اما خلقت بشر ادامه مییابد و نیاز انسانها به هدایت و عبرت همچنان پابرجاست.
پیامبران خدا در همه دورهها از میان مردم برگزیده میشوند و هر یک برای خوشبختی و نجات انسانها از راه اعجاز و حکمت، جلوههای قدرت و رحمتالهی را به منصه ظهور مینهند؛ چیرگی سلیمان بر عالم حیوانات، عمر هزاره نوح و چیرگی بر توفان سهمگین، حکایت شگفتآور اصحاب کهف، احیای دوباره عمر عزیز، اخلاص و بندگی کمنظیر یحیی، نجات عبرتانگیز یونس از شکم ماهی، پاکدامنی یوسف در دام زلیخا، صبر یعقوب در دوری از یوسف و... .
و ابراهیم خلیلالله (ع)...
مقام تعبد او آن هنگام به کمال میرسد که تیغ برندهاش در مسلخ اسماعیل ندا سر داد که:
«الخلیل یامرونی و الجلیل ینهونی».
و موسی کلیم الله (ع)...
خداوند به طور اعجابانگیزی موسی را از میان رخدادها و بلایای سهمناک و فتنههای فرعون به ساحل نجات کشاند تا او نیز رسالت خویش را در رهایی قوم بنی اسرائیل از سیطره طاغوت به انجام رساند و آنها را رهسپار راه بندگی و سعادت کند.
و عیسی روح الله (ع)...
عیسی مولود اعجاز است و سرگذشت و معجزات او نیز مردمان بسیاری را از گمراهی به سوی سعادت هدایت کرد.
اینک نوبت محمد (ص) است و اسلام؛ اسلام یعنی عصاره تمام ادیان الهی
زیباترین وجوه انسانیت و جلوههای رحمانیت مقام ربوی پس از ظهور اسلام است که به اوج خود میرسد.
محمد (ص) صاحب همه ویژگیهای نیک و صفات نیکوست.
علی (ع) همه ظرف عدالت را به تسخیر خود درآورده است.
فاطمه (س) پاکی و طهارت را معنا میکند.
حسن (ع) سمبل جود و کرم عالم خلقت است.
و حسین (ع) و کربلا و عاشورا
انگار همه برنامههای پیامبر اسلام (ص) برای معرفی جلوههای معنوی و متعالی انسان در نقطه کمال خود، در عاشورا خلاصه میشود.
حدیث نبوی «حسین منی انا من حسین»، خود سندی بر این مدعاست که مقصود رسول خدا (ص) از بیان فراز «... انا من حسین»، یعنی اعتلای ماورایی ابعاد انسانی و معنوی دین اسلام در عاشوراست.
نهضت عاشورا معجزه نبود و بود!
حسین پیامبر نبود و بود!
حسین خلیل الله، کلیم الله و روح الله نبود و بود!
زینب معصوم نبود و بود!
عباس فرزند زهرا نبود و بود!
موسی و قوم بنی اسرائیل هم در محاصره لشکر فرعون گرفتار آمدهاند؛ اما تقدیر این است که معجزه شکاف در امواج خروشان نیل و نجات موسی و قومش، بنای احیای دین موسی باشد؛ اما زمین کربلا نشکافت تا اهل بیت پیامبر از آن بگذرند! اینجا خدا خون حسین و قومش را میخواهد تا اعتلای دین حق و کلام حق جاودانه شود.
روزی روزگاری ابراهیم خلیل الله، اسماعیلش را به مسلخ برد تا قربانی مقام حضرت دوست شود، اما تیغ برنده او یارای ذبح اسماعیل نشد تا زنده ماندن اسماعیل، مقدمه تداوم دین ابراهیم شود.
اما در روز «عاشورا»، حسین (ع) همه فرزندانش را به مسلخ برد و خداوند همه قربانیان او را پذیرفت، تا مظلومیت و شهادت آنها ضامن بقای دین خدا شود.
آن هنگامی که اسماعیل و هاجر در صحرای سوزان حجاز در گرمای طاقت فرسا به تشنگی دچار شدند، زمین عطش اسماعیل را تاب نیاورد و به اذن خدا، چشمه زمزم جوشید و آنها را از آب خود سیراب کرد؛ اما در صحرای سوزان کربلا، فرزندان مظلوم اهل بیت رسول خدا (ص) از فرط عطش، شکمهای خود را بر زمین کشیدند، ولی مقدر این بود که تشنگی آنها زمینه ساز اوج مظلومیت آل طاها شود.
و سرانجام حضرت اباعبدالله (ع) پس از گذر از عمیقترین سختیهای طاقت فرسا، در ظهر عاشورا، مهمترین فراز مناجات خود با رب العشق را این جمله ملکوتی قرار داد: «... الهی رضم برضائک، تسلیما لامرک...».
عاشورا نقطه کمال و اوج صفات انسانی و جلوههای معنوی و ربانی خداست.
همه اصحاب موسی غیر از هارون پیمان شکنی کردند و حتی اعجاز پیاپی موسی، آنها را بر پیمان بسته شده با پیامبر خدا پایبند نکرد؛ اما «عاشورا» ۷۲ تن از اصحاب سیدالشهدا تا نثار آخرین قطره خون خود بر پیمان خود ماندند.
و زینب (س) عقیله بنی هاشم است؛ او وفات جدش رسول خدا (ص) را شاهد بود، دردها و سختیهای بیتالاحزان را درک کرد، مظلومیت و شهادت مادرش و فرق شکافته پدر را دید، جگر پاره پاره برادر غریبش را دید؛ اما اینجا کربلاست و رسالت او به اوج کمال رساندن صفت شکیبایی است.
اهل بیت و فرزندان سیدالشهدا در جلوی دیدگانش به مسلخ رفتند؛ عباس رفت، قاسم، علی اکبر، علی اصغر و... همه قربانی شدند و زینب نالان و پریشان بر بالین آنها حاضر شد و شیون کرد.
محمد و عون فرزندان او هستند، زینب (س) به آنها تعلیم داده است که اگر برای جانثاری در رکاب سالار شهیدان با امتناع آن حضرت روبهىو شدند، وی را به مادرش فاطمه (س) قسم دهند تا اذن میدان دهد.
پس از شهادت آنها و هنگامی که پیکر مطهرشان به خیمهگاه رسید، همه نگاهها به سوی خیمه زینب بود تا همچون دیگر شهدا، شیون کنان بر بالین آنها حاضر شود، اما او از خیمه بیرون نرفت تا حسین (ع) خجالتزده خواهر نشود.
رگهای بریده برادر و پیکر قطعه قطعه شده در زیر سم اسبان را در میان گودال قتلگاه دید و
مصیبت غربت و اسارت کاروان اسرای کربلا را بر دوش خود کشید.
او همه این سختیها را به جان خرید و سرانجام در مقابل جسارت و قهقهه شیطان صفتی یزید، شرایط را این گونه وصف کرد: «... و ما رایت الا جمیلا...».
پس از عاشورا نیز تاریخ شاهد بروز و ظهور صفات انسانی و تبلور جلوههای معنوی و ربانی خداوند متعال در انسانها بوده است اما:
هرگز شجاعت سیدالشهداء (ع)، صبری به عظمت صبر زینب (س)، شهامت، ادب و وفای عباس (ع)، مظلومیت علی اصغر، علی اکبر، قاسم و... ایثار و فداکاری اصحاب اباعبدالله (ع)
و دهها صفات اخلاقی و معنوی در نقطه کمال در یک زمان و یک مکان تکرار نشد.
آدم (ع)
پایهگذار صنعت انسانیت و پیشقراول انبیای خداست.
عمر آدم (ع) ابدی نیست، اما خلقت بشر ادامه مییابد و نیاز انسانها به هدایت و عبرت همچنان پابرجاست.
پیامبران خدا در همه دورهها از میان مردم برگزیده میشوند و هر یک برای خوشبختی و نجات انسانها از راه اعجاز و حکمت، جلوههای قدرت و رحمتالهی را به منصه ظهور مینهند؛ چیرگی سلیمان بر عالم حیوانات، عمر هزاره نوح و چیرگی بر توفان سهمگین، حکایت شگفتآور اصحاب کهف، احیای دوباره عمر عزیز، اخلاص و بندگی کمنظیر یحیی، نجات عبرتانگیز یونس از شکم ماهی، پاکدامنی یوسف در دام زلیخا، صبر یعقوب در دوری از یوسف و... .
و ابراهیم خلیلالله (ع)...
مقام تعبد او آن هنگام به کمال میرسد که تیغ برندهاش در مسلخ اسماعیل ندا سر داد که:
«الخلیل یامرونی و الجلیل ینهونی».
و موسی کلیم الله (ع)...
خداوند به طور اعجابانگیزی موسی را از میان رخدادها و بلایای سهمناک و فتنههای فرعون به ساحل نجات کشاند تا او نیز رسالت خویش را در رهایی قوم بنی اسرائیل از سیطره طاغوت به انجام رساند و آنها را رهسپار راه بندگی و سعادت کند.
و عیسی روح الله (ع)...
عیسی مولود اعجاز است و سرگذشت و معجزات او نیز مردمان بسیاری را از گمراهی به سوی سعادت هدایت کرد.
اینک نوبت محمد (ص) است و اسلام؛ اسلام یعنی عصاره تمام ادیان الهی
زیباترین وجوه انسانیت و جلوههای رحمانیت مقام ربوی پس از ظهور اسلام است که به اوج خود میرسد.
محمد (ص) صاحب همه ویژگیهای نیک و صفات نیکوست.
علی (ع) همه ظرف عدالت را به تسخیر خود درآورده است.
فاطمه (س) پاکی و طهارت را معنا میکند.
حسن (ع) سمبل جود و کرم عالم خلقت است.
و حسین (ع) و کربلا و عاشورا
انگار همه برنامههای پیامبر اسلام (ص) برای معرفی جلوههای معنوی و متعالی انسان در نقطه کمال خود، در عاشورا خلاصه میشود.
حدیث نبوی «حسین منی انا من حسین»، خود سندی بر این مدعاست که مقصود رسول خدا (ص) از بیان فراز «... انا من حسین»، یعنی اعتلای ماورایی ابعاد انسانی و معنوی دین اسلام در عاشوراست.
نهضت عاشورا معجزه نبود و بود!
حسین پیامبر نبود و بود!
حسین خلیل الله، کلیم الله و روح الله نبود و بود!
زینب معصوم نبود و بود!
عباس فرزند زهرا نبود و بود!
موسی و قوم بنی اسرائیل هم در محاصره لشکر فرعون گرفتار آمدهاند؛ اما تقدیر این است که معجزه شکاف در امواج خروشان نیل و نجات موسی و قومش، بنای احیای دین موسی باشد؛ اما زمین کربلا نشکافت تا اهل بیت پیامبر از آن بگذرند! اینجا خدا خون حسین و قومش را میخواهد تا اعتلای دین حق و کلام حق جاودانه شود.
روزی روزگاری ابراهیم خلیل الله، اسماعیلش را به مسلخ برد تا قربانی مقام حضرت دوست شود، اما تیغ برنده او یارای ذبح اسماعیل نشد تا زنده ماندن اسماعیل، مقدمه تداوم دین ابراهیم شود.
اما در روز «عاشورا»، حسین (ع) همه فرزندانش را به مسلخ برد و خداوند همه قربانیان او را پذیرفت، تا مظلومیت و شهادت آنها ضامن بقای دین خدا شود.
آن هنگامی که اسماعیل و هاجر در صحرای سوزان حجاز در گرمای طاقت فرسا به تشنگی دچار شدند، زمین عطش اسماعیل را تاب نیاورد و به اذن خدا، چشمه زمزم جوشید و آنها را از آب خود سیراب کرد؛ اما در صحرای سوزان کربلا، فرزندان مظلوم اهل بیت رسول خدا (ص) از فرط عطش، شکمهای خود را بر زمین کشیدند، ولی مقدر این بود که تشنگی آنها زمینه ساز اوج مظلومیت آل طاها شود.
و سرانجام حضرت اباعبدالله (ع) پس از گذر از عمیقترین سختیهای طاقت فرسا، در ظهر عاشورا، مهمترین فراز مناجات خود با رب العشق را این جمله ملکوتی قرار داد: «... الهی رضم برضائک، تسلیما لامرک...».
عاشورا نقطه کمال و اوج صفات انسانی و جلوههای معنوی و ربانی خداست.
همه اصحاب موسی غیر از هارون پیمان شکنی کردند و حتی اعجاز پیاپی موسی، آنها را بر پیمان بسته شده با پیامبر خدا پایبند نکرد؛ اما «عاشورا» ۷۲ تن از اصحاب سیدالشهدا تا نثار آخرین قطره خون خود بر پیمان خود ماندند.
و زینب (س) عقیله بنی هاشم است؛ او وفات جدش رسول خدا (ص) را شاهد بود، دردها و سختیهای بیتالاحزان را درک کرد، مظلومیت و شهادت مادرش و فرق شکافته پدر را دید، جگر پاره پاره برادر غریبش را دید؛ اما اینجا کربلاست و رسالت او به اوج کمال رساندن صفت شکیبایی است.
اهل بیت و فرزندان سیدالشهدا در جلوی دیدگانش به مسلخ رفتند؛ عباس رفت، قاسم، علی اکبر، علی اصغر و... همه قربانی شدند و زینب نالان و پریشان بر بالین آنها حاضر شد و شیون کرد.
محمد و عون فرزندان او هستند، زینب (س) به آنها تعلیم داده است که اگر برای جانثاری در رکاب سالار شهیدان با امتناع آن حضرت روبهىو شدند، وی را به مادرش فاطمه (س) قسم دهند تا اذن میدان دهد.
پس از شهادت آنها و هنگامی که پیکر مطهرشان به خیمهگاه رسید، همه نگاهها به سوی خیمه زینب بود تا همچون دیگر شهدا، شیون کنان بر بالین آنها حاضر شود، اما او از خیمه بیرون نرفت تا حسین (ع) خجالتزده خواهر نشود.
رگهای بریده برادر و پیکر قطعه قطعه شده در زیر سم اسبان را در میان گودال قتلگاه دید و
مصیبت غربت و اسارت کاروان اسرای کربلا را بر دوش خود کشید.
او همه این سختیها را به جان خرید و سرانجام در مقابل جسارت و قهقهه شیطان صفتی یزید، شرایط را این گونه وصف کرد: «... و ما رایت الا جمیلا...».
پس از عاشورا نیز تاریخ شاهد بروز و ظهور صفات انسانی و تبلور جلوههای معنوی و ربانی خداوند متعال در انسانها بوده است اما:
هرگز شجاعت سیدالشهداء (ع)، صبری به عظمت صبر زینب (س)، شهامت، ادب و وفای عباس (ع)، مظلومیت علی اصغر، علی اکبر، قاسم و... ایثار و فداکاری اصحاب اباعبدالله (ع)
و دهها صفات اخلاقی و معنوی در نقطه کمال در یک زمان و یک مکان تکرار نشد.