سایت جماران نوشت: سید محمد خاتمی در دیدار با جمعی ازاصلاح طلبان ضمن اشاره به قیام امام حسین و فلسفه عاشورا، به مسائل جاری و بین المللی پرداخت .بخش هایی از این سخنرانی را با هم می خوانیم :
در ماه محرم هستیم، محرم ماه خیلی مهمی است. نکته های خیلی قشنگی گفته شد راجع به محرم. ما داریم که ابا عبدالله "قتیل العبرات"(شهید اشک ها)است، شهیدی که اشک ها نثار او می شود.
شور مذهبی خیلی مهم است حماسه را زنده نگاه داشته است. همین اشک ها ، عزاداری ها همین شورها و هیجان ها ، مرثیه سرایی ها، شعرها، کارهای هنری فرهنگی و اجتماعی و روضه ها همه اینها بسیار مهم بوده و واقعا نام و یاد ابا عبدالله را زنده نگاه داشته منتهی زنده نگاه داشتن ابا عبدالله برای این است که راه امام حسین علیه السلام زنده نگاه داشته شود اگر خدای نکرده فقط اسم و نام باشد و لی آن راه و محتوا فراموش شود و حتی پوشیده بشود چه بسا ما امام حسین را مطرح می کنیم ولی آن را مصرف می کنیم در مسیرهایی که درست خلاف جهت مسیر قیام ابا عبدالله است این جفای به ابا عبدالله است نه خدمت به ابا عبدالله.
امام حسین قدرت طلب نبود، برای منافسه در سلطان و به دست آوردن قدرت ظاهری قیام نکرد و نیز حرکت او سرکشانه و آشوبگرانه نبود (لا اشراً و لا بطراً) بلکه آمده بود برای طلب اصلاح در امت جدش، انحرافاتی را دیده بود که می بایست با آن مبارزه کند، حداقل این است که حقیقت را برای تاریخ روشن کرد.
تعریفی که از امر به معروف و نهی از منکر دارد یعنی مبارزه با ظلم مجسمی که وجود دارد.
شما می دانید که حضرت در زمان معاویه اقدامی نکرد گرچه نامه های تندی خطاب به معاویه داشت ولی او عهد امام حسن را نشکست.
امام مجتبی علیه السلام هنگامی که مردم از دور او پراکنده شدند صلح کردند، منتهی قرارداد بسیار محکمی بسته شد که البته معاویه همه آن را زیر پا گذاشت.
آخرین نکته قرارداد آن بود که معاویه بعد از مرگش تکلیف را به مردم بسپارد و نیایید کسی را معین کند و درباره حکومت اسلامی مردم تصمیم بگیرند و کارشان را انجام دهند.
همه اینها نقض شد آخری آن خلافت یزید بود او هم روی کار آمد خواست بیعت بگیرد که امام حسین ایستاد و چه ایستادنی.
انحراف بزرگی که ایجاد شده بود هم از نظر شخصیتی که حاکم بر امت اسلامی بود و هم بدعت بسیار بزرگی که از زمان امویان (معاویه) حکومت موروثی شد و در دوران بنی عباس هم این مسأله ادامه یافت و امام حسین در مقابل همه این انحرافات از جمله این امر ایستاد و اصلاح گری امام حسین هم شورش گری نبود، روشن گری و بیدارگری بود. مخاطب آن تاریخ بود تا معلوم شود که دو اسلام وجود دارد یک اسلامی که عبودیت خدا را محور کار قرار داده و در مقابلش سر گرانی و سر فرازی انسان در مقابل هر چه جز خداست خدایی که انسان را آزاد آفریده و آزاده خواسته است این انسان نباید مورد ستم قرار گیرد.
اسلامی که به مردم حرمت می گذارد حق مردم را می شناسد عدالت را برای مردم می خواهد حاکمان زورگو را نمی خواهد این اسلام در مقابل اسلامی است که پوششی می شود برای روی کار آمدن قدرت ها و جبارانی که هر گونه کاری که می خواهند می کنند و به هیچ کس پاسخگو نیستند.
اشکی که مردم ریختند عزاداری هایی که کردند به خصوص دوران هایی که خفقان سخت بود سبب شد عاشورا و امام حسین علیه السلام در ذهن ها زنده بماند و از طریق عاشورا به محتواها پی ببریم و تکلیف خودمان را در هر زمانی بدانیم از جمله اینکه کجا دارد ظلم می شود، کجا دارد حق انسان نابود می شود.
شیعه و پیرو ابا عبدالله بودن ایستادن در مقابل ظلم و حق کشی و اجحاف به انسان است و این که پیرو امام در دفاع از حقوق انسانها و نیز ارزشهای والای معنوی و اخلاقی و انسانی برخیزد.
امیدوارم همه ما بتوانیم از محرم و عاشورا درس بگیریم و واقعا پیرو ابا عبدالله باشیم.
در همین جا عرض بکنم در طول تاریخ ظلم و ستم فراوان بوده هم حکومت های جباری که هیچ حرمتی به انسان ها نگذاشته اندچه حکومت های عرفی و چه حکومت های دینی و این دومی بدتر از اولی است که قلدری در صحنه بیاید و بگوید می خواهد حکومت کند هیچ توجیه دینی نمی کند اما اگر ظلم و اجحاف توجیه دینی شد چنان که در تاریخ اسلام توجیهات فلسفی و دینی برای حکومت های جبار کردند، این خطرناک تر است.
انقلاب ما گفت نمونه ای که در تاریخ داریم عدل علی است و آن را می خواهیم پیاده کنیم یعنی در طول تاریخ اسلام بعد از پیامبر که واقعا می توانیم به عنوان الگو اشاره کنیم. البته وضع حکومت و جامعه در زمان خلفای راشدین قابل قیاس با وضع اسف بار دوران اموی و عباسی نیست، ولی آنچه در تاریخ جلوه تابناک دارد، حکومت امام علی علبه السلام است. ما با عدل علی آمدیم و انقلاب کردیم با اسلامی که به انسان احترام می گذارد و قدرت را مردمی و پاسخگو در برابر مردم می داند.
پیامبران نیامدند به زور مردم را به قسط وا دارند بلکه آمده اند تا رشد بدهند مردم را تا مردم خودشان به قسط برخیزند. این خیلی مسأله مهمی است.
اگر مردم آگاهی نداشته باشند ممکن است حکومت عادل روی کار بیاید ولی دوام ندارد یا انحراف پیدا می کند و چون پایگاه مردمی ندارد اگر هم بیاید از بین خواهد رفت.
ما باید این مسأله را روشن کنیم که آیا اصلاحات یعنی فقط در حکومت بودن؟ یا با مردم بودن؟ اصلاً حکومت برای حکومتگران؛ ولی باید حق و حرمت و جایگاه و معیشت مردم پاس داشته شود. گرچه همواره باید از حکومتی که نماینده مردم باشد و از رأی آزاد مردم برآمده باشد دفاع کرد، ولی مسأله این نیست که بگوییم ما حتما باید در حکومت باشیم. باید مردم را رشد داد. اصلاح گری رشد دادن مردم است. روشنفکری هم به معنی واقع اش توجه به مردم است.
به هر حال ظلم در طول تاریخ بوده است و بسیاری از حکومت های جبار وجود داشته اند، ولی امروز ظلم در عرصه بین المللی بسیار سنگین است.
نمونه کار همان است که الان دارد در غزه می گذرد.
این مردم مظلوم که در بیش از نیم قرن آواره شده اند، در تنگنا قرار گرفته و سرزمینشان را گرفته اند و دائما سرکوب می شوند و اخیراً این سرکوب خونین و وجشیانه در غزه که واقعا دل آدمی را خون می کند، زنان و کودکانی که به وحشیانه ترین وضعی قتل عام می شوند و این ها نشانه بد اخلاقی و بی رحمی است که در عرصه بین المللی وجود دارد.
همان هایی که به خاطر شکستن پای آهو در فلان نقطه جهان موضع گیری می کنند اینجا مردم این طوری دارند کشته می شوند ولی عکس العملی نشان نمی دهند یا امور را به تعارف برگزار می کنند.
گرچه اسرائیل نشان داده که به قراردادهای بین المملی تعهدی ندارد و بزرگترین نقض کننده هم همین امر است ولی چرا مجامع مسؤول در برابر این ستم نمی ایستند؟ !
البته ملت های اغلب کشورها بیدارند ولی کجاست موضع گیری دولت ها؟ بخصوص دولت های اسلامی و عربی. کجا هستند؟
تا کی همه مان تو سری خور باشیم و این همه تحقیر و توهین نسبت به همین دولت ها و ملت ها بشود و یک ملت زیر پنجه ها و چکمه های رژیم سفاک گرفتار باشد و ما حتی سر و صدای درستی هم نمی بینیم. دولت ها بیایید به ملت ها توجه کنند کنار ملت ها قرار بگیرند. دولت ها این امکانات را از ملت ها گرفته اند و باید در مقابل این مسائل بیاستند.