Quantcast
Channel: اعتدال
Viewing all articles
Browse latest Browse all 22413

می توان غنی سازی 5 درصد ایران را پذیرفت و تحریم ها را هم لغو کرد

$
0
0

متن کامل مقاله کیسینجر که روز یکشنبه 28 آبان 1391 (18 نوامبر 2012) در روزنامه واشینگتن پست منتشر شده، در ادامه می آید.

***

در پی یک مبارزه انتخاباتی طاقت فرسا برای انتخاب مجدد، اکنون فوری ترین تصمیم پیش روی رئیس جمهور (آمریکا) این است که چگونه ایران را از دنبال کردن یک برنامه هسته ای نظامی باز دارد. روسای هر دو حزب از دیرباز اعلام کرده اند در حصول این هدف «هیچ گزینه ای از روی میز کنار گذاشته نمی شود». نامزدها در سومین مناظره ریاست جمهوری در این خصوص توافق داشتند که این موضوع به منافع ملی آمریکا مربوط می شود، گرچه توصیف متفاوتی از هدف مورد نظرشان داشتند.

هدف اعلام شده اوباما بازداشتن ایران از دستیابی به «سلاح هسته ای» یا رسیدن به «توانایی غیرقابل برگشت» بود و هدف اعلام شده میت رامنی جلوگیری از دستیابی ایران به «قابلیت هسته ای» بود. در حالیکه ایران به توسعه ظرفیت غنی سازی و انتقال آن عملیات به زیر زمین ادامه می دهد، بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل بهار را به عنوان ضرب الاجلی برای اقدام متقابل اعلام کرده است. در این محیط نگران کننده، چه معنایی عملیاتی باید به اهداف اعلام شده آمریکا داده شود؟ آمریکا و ایران ظاهرا از طریق فرستاده های رسمی یا غیررسمی در حال انجام مذاکرات دو جانبه اند- که یک تغییر موضع نسبت به رویه قبلی گفتگوهای چند جانبه است.

مذاکرات بر سر برنامه هسته ای ایران سابقه دلگرم کننده ای ندارد. برای بیش از یک دهه، ایران درگیر مذاکره بوده است، اول با سه کشور اروپایی (فرانسه، آلمان و انگلیس) و سپس با گروه 1+5 (اعضای شورای امنیت به علاوه آلمان). این کشور به طور متناوب انعطاف پذیری ها و سازش ناپذیری هایی داشته است و در عین حال به توسعه، مخفی سازی و پراکنده کردن تاسیسات هسته ای اش ادامه داده است. اگر هیچ محدودیتی در مورد این روند اعمال نشود، پیشرفت تکنولوژیکی ایران رویدادها را تحت الشعاع قرار خواهد داد.اما در چه مرحله ای و به چه نحو باید ایران از برخورداری از توانایی هسته ای نظامی محروم شود؟ این مسئله محور بحث ها پیرامون «خطوط قرمز» را تشکیل می دهد.

 سه مرحله در تکامل توانایی هسته ای نظامی وجود دارد که عبارتند از: سامانه پرتاب، ظرفیت غنی سازی اورانیوم و تولید کلاهک های هسته ای. ایران حداقل از سال 2006، در حال تقویت سامانه های موشکی اش به لحاظ برد و تعداد بوده است. ظرفیت غنی سازی آن -که مدت ها به طور کامل به آژانس بین المللی انرژی اتمی گزارش داده نشده بود- به هزاران سانتریفیوژ (دستگاه هایی که اورانیوم را تا سطح قابل کاربرد در ساخت بمب غنی سازی می کنند) توسعه یافته است. این سطح فراتر از هر گونه تعریف معقول از کاربردهای صلح آمیز مجاز طبق پیمان منع اشاعه هسته ای است. نقطه اوج اجتناب ناپذیر آن تولید یک سلاح هسته ای است. ممنوعیت تولید یک سلاح هسته ای ایرانی و تعیین آن به عنوان خط (قرمز) - آنگونه که برخی استدلال می کنند- عملی نخواهد بود. به محض آنکه مواد شکاف پذیر به مقدار لازم تولید شود، ساخت و تجهیز یک کلاهک فرآیندی نسبتا کوتاه و به لحاظ تکنولوژیکی ساده است و شناسایی به موقع آن تقریبا به طور قطع غیرممکن خواهد بود.

اگر چنین خط قرمز غیرموثری نتیجه یک دهه دیپلماسی اعضای دائم شورای امنیت باشد، نتیجه آن اشاعه (برنامه) هسته ای نظامی اساسا غیرقابل کنترل در سراسر منطقه ای خواهد بود که دستخوش انقلاب و خصومت های خونین فرقه ای است. ایران به موجب آن در موقعیت کره شمالی قرار خواهد گرفت، با یک برنامه هسته ای نظامی که در آستانه عملیاتی شدن است. هر کشوری که یک گزینه هسته ای داشته باشد، برای به حداقل رساندن زمان دستیابی به توانایی هسته ای نظامی تمام عیارش رقابت خواهد کرد. در ضمن، کشورهایی که در تیررس ارتش ایران قرار دارند اما فاقد گزینه هسته ای اند، به سوی تغییر جهت صف بندی سیاسی شان در قبال ایران سوق داده می شوند. گرایش های اصلاح طلبانه در بهار عربی -که قبلا تحت فشار شدید قرار دارد- به موجب این فرایند سرکوب خواهد شد. پنداره رئیس جمهور (آمریکا) از پیشرفت به سمت کاهش جهانی تسلیحات هسته ای ضربه ای احتمالا مرگبار متحمل خواهد شد.

 برخی چنین استدلال کرده اند که حتی در بدترین سناریو، یک ایران هسته ای قابل بازدارندگی است. اما در این استدلال واقعیات بسیار پر هزینه، پیچیده و تنش زای بازدارندگی عصر جنگ سرد، گرایش ویرانگرانه حکومت مذهبی ایران و تقریبا این قطعیت که در صورت هسته ای شدن ایران چند قدرت منطقه ای دیگر نیز هسته ای خواهند شد، نادیده گرفته می شود.

به محض آنکه توازن های هسته ای قرار باشد در شرایطی شکل گیرد که تنش ها دیگر-مانند عصر جنگ سرد- صرفا دو جانبه نباشد و در کشورهای هنوز در حال توسعه که فناوری شان در پیشگیری از حوادث رشد نیافته است،‌ احتمال نوعی تبادل هسته ای به شدت افزایش می یابد. به همین علت آمریکا بر اعمال محدودیت هایی در مورد غنی سازی (اورانیوم) - یعنی، محدود کردن دستیابی به عناصر مقدماتی یک سلاح- در ایران اصرار داشته است.

گروه 1+5، با صرف نظر از درخواست اولیه ممنوعیت همه فعالیت های غنی سازی، این مسئله را مشخص کرده است که چه سطوحی از مواد شکافت پذیر با کاربردهای صلح آمیز مجاز طبق پیمان منع اشاعه هسته ای سازگاری دارد. هرچه سطح غنی سازی بالاتر باشد، زمان لازم برای حصول نتایج نظامی عملی کوتاه تر است. منطق حکم می کند که غنی سازی 5 درصد بالاترین حد عملیاتی باشد و آن هم فقط در صورتی که همه مواد شکافت پذیری که فراتر از میزان توافق شده تولید می شود، در خارج از ایران تحت حفاظت قرار گیرد.

 فرصت موجود برای دستیابی به یک نتیجه دیپلمات مستقیما با همان نسبتی رو به کاهش است که ظرفیت غنی سازی اورانیوم در ایران توسعه می یابد و امکان دستیابی به قابلیت هسته ای نظامی نزدیک تر می شود. بنابراین فرایند دیپلماتیک باید به نقطه تصمیم گیری رسانده شود. گروه 1+5 یا آمریکا به طور یکجانبه باید برنامه ای دقیق جهت محدود کردن غنی سازی در ایران با محدودیتهای زمانی خاص ارائه دهند. این متضمن خط قرمزی که به کشوری مجوز جنگ بدهد، نیست. اما دیدگاه های دوستان به خوبی مد نظر قرار می گیرد و تصمیم نهایی در خصوص صلح یا جنگ باید همچنان در دست رئیس جمهور باشد. چرا باید با کشوری با چنین خصومت و طفره جویی آشکار مذاکره کرد؟ دقیقا به این علت که وضع موجود بسیار نگران کننده است. دیپلماسی ممکن است به یک نتیجه توافق شده قابل قبول برسد یا شکست آن مردم آمریکا و جهان را آماده خواهد کرد. این امر علل یک بحران رو به تشدید، تا سطح فشار نظامی، یا بناچار رضایت دادن نهایی به برنامه هسته ای ایران را روشن خواهد کرد. هر نتیجه ای این تمایل را می طلبد که با توجه به پیامدهای نهایی اش مد نظر قرار گیرد. ما تاب تحمل یک فاجعه راهبردی دیگر را نداریم.

 تا جایی که ایران تمایل نشان می دهد به عنوان یک دولت ملی، به جای یک آرمان مذهبی انقلابی، عمل کند و ساز وکارهای عملی راستی آزمایی را می پذیرد، باید دغدغه های امنیتی ایران را جدی گرفت، از جمله کاهش تدریجی تحریم ها همزمان با اعمال محدودیت های شدید در مورد غنی سازی.

اما در این مسئله فوریت لازم است. باید به تهران فهمانده شود که گزینه دیگر به جای توافق صرفا یک دور دیگر مذاکره نیست و اینکه استفاده از مذاکره برای وقت کشی پیامدهای خطیری خواهد داشت.

 هنوز ممکن است با یک دیپلماسی خلاق، همراه با یک راهبرد مشخص، بتوان از بروز یک بحران جلوگیری کرد، مشروط بر آنکه آمریکا نقشی تعیین کننده در تعیین نتایج قابل قبول ایفا کند.


Viewing all articles
Browse latest Browse all 22413

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>