اعتدال: جماران در گفتوگویی با عبدالواحد موسوی لاری وزیر کشور دولت خاتمی نوشت:
· امام وقتی که انقلاب به پیروزی رسید دنبال برخورد و تداوم خشونتها نبود. کاری که امام انجام داد در رابطه با عفو عمومی نشانگر این بود که امام نمیخواست بگوید هر کسی که تخلفی کرده حتما باید جوابگو باشد و با او باید برخورد کرد.
· رفراندم تعیین نظام در انقلابهای اجتماعی شبیه انقلاب ایران تقریباَ باید بگویم که یا بیسابقه یا کم سابقه است؛ اینکه کمتر از دو ماه از پیروزی اولیه انقلاب، امام اصل نظام را به رای مردم گذاشت. این اقدام با وجود این انجام شد که در آن زمان کاریزمای شخصیت امام بر جامعه مستولی بود و هر حرفی که امام میزد مردم نه نمیگفتند، ولی امام برای اینکه به مردم بها بدهد و نشان بدهد که دنبال جامعهای با محوریت مردم است که روی پای خودش بایستد، بحث رفراندم را مطرح کرد.
· یکسری برخوردها و اعدامها در اوایل انقلاب صورت گرفت و اینها متوجه کسانی بود که دستشان به خون مردم آلوده بود. یعنی فرماندهان حکومت نظامی، نیروهای امنیتی و سرکوبگر و شکنجهگرانی که آزادگان و مبارزان را شکنجه میکردند و آن هم بعد از شهادت شهود انجام میشد. من نمیخواهم بگویم که در آن زمان هیچگونه کار شتابآمیز و با عجله و خارج از عرفی صورت نگرفته است؛ بلکه حرف من این است، موضوعی که امام دنبالش بود نهادینه شدن آرمانهای ملت بود و چیزی که مجوز برخورد داشت محاکمه کسانی بود که دستشان به خون ملت آلوده بود که اینها هم در دو سه گروه مشخص بودند؛ عوامل ساواک، افرادی که در حکومت نظامی فرماندهی کرده بودند و در شهرها مردم را در 17 شهریور و 15 خرداد و .... کشته بودند. در این میان ممکن است برخی قضات و برخی از کسانی که دست اندر کار امور بودند، تخلف یا ناشیگری کرده باشند که این موضوع با جهتگیری کلی که امام تبیین کرده بود متفاوت بود.
· امام بعد از پیروزی انقلاب نگاهش همان بود که در عفو عمومی اعلام کرد. نگاهش همان بود که در تثبیت پایههای نظام بود و دنبال انتقام نبود. قبل از پیروزی انقلاب این مسئله را مطرح کردند، امام در مورد شاه گفت: اگر ما در انقلاب پیروز شدیم ایشان را محاکمه میکنیم و طبق موازین با او برخورد میکنیم؛ یعنی نمیگفت که حکم او روشن است.
· نظام و امام علیرغم اینکه میدانست منافقین فاز جدایی را طراحی کردند و ساز جدایی را میزنند تا زمانی که اسلحه به دست نگرفتند برخورد فیزیکی با اینها نکرد و وقتی آنها اسلحه به دست گرفته و آدمکشی کردند طبیعی است که نظام با آنها برخورد میکند. منافقین به آدمکشی ادامه دادند، اما همه اینها یک فاز جنایت این گروه بود و فاز عظیم جنایتشان همکاری با صدام بود. اینها در دوران جنگ به عنوان ستون پنجم در خدمت صدام بودند. طبیعی است که اینها وقتی چنین مسیری را دنبال میکردند از یک طرف آدم میکشتند و از طرف دیگر در کنار صدام بودند و در تمام جنایت صدام با او همراهی میکردند، حکومت با آنها برخورد کرد. زمانی امام با آنها برخورد کرد که آنها مسلحانه علیه حکومت جنگیدند، پس نگاه امام به مخالفین تا زمانی که در حد اظهارنظر و بیان دیدگاه است، اشکالی ندارد اما هنگامی که اسلحه به دست گرفتند طبیعی است که با آنها برخورد میشود.
· در اوایل پیروزی انقلاب کمیتههایی در ادارات تشکیل شده بود به نام «کمیته پاکسازی» که عوامل رژیم گذشته را کنار بگذارند و اجرای آن در شورای انقلاب و دولت آقای بازرگان دنبال شده بود. زمانی به امام گزارش دادند که این کمیتهها خیلی تندروی میکنند. مثلاَ دادگاههای انقلاب تند برخورد میکردند و در مصادره اموال مردم و متهمینی که با رژیم گذشته همکاری میکردند، سختگیری میکردند. امام این مسئله را با مشی عمومی خودش در تعارض میدید. یعنی آنچه که دادگاههای انقلاب و کمیته پاکسازی که توسط دستگاه قضایی و دولتی ما شکل گرفته بود در تعارض با افکار امام بود. لذا امام آن فرمان هشت مادهای را داد که در حقیقت جریان به همان فاز کلی که امام میخواست، برگردد. یعنی انقلاب در 22 بهمن 57 رژیم گذشته را از بین برده و حالا ما باید به آینده نگاه کنیم، از تخلفاتی که در زمان گذشته کسی انجام داده، نباید انتقام گرفته شود.
· اساساً براساس این فرمان با تعدادی از قضات که موجه هم بودند، برخورد شد. مثلاً یکی از کسانی که فرمان هشت مادهای باعث کنار گذاشتن او شد، مرحوم حبیبالله مقایسهای قاضی شهر بوشهر بود که عزل شد. در عینحال که از قضات وفادار امام و طلبهها بود، اما با استانداردهای امام نمیخواند. مرحوم اسدالله لاجوردی هم فکر میکرد که هر چقدر خشونت در کارهایش باشد به خدا و انقلاب نزدیکتر است و امام این را قبول نداشت و همچنین آقای خلخالی که امام کارهایشان را قبول نداشتند. اینها بچههای انقلاب بودند و فکر میکردند که برای انقلاب کار میکنند و وجودشان در خیلی جاها، موثر بود ولی روشهایشان درست نبود. برداشت من از فرمان هشت مادهای، این است که امام یک بار دیگر به همه متولیان انقلاب چه در قوه مقننه، چه درقوه مجریه و چه در قوه قضاییه، گوشزد کرد که مسیر انقلاب این نگاه است.
· در قانون اول برگزاری انتخابات، امام میتوانست نظارت استصوابی راه بیندازد و میتوانست بگوید کسانی که گرایش مارکسیستی دارند نمیتوانند در انتخابات شرکت کنند اما امام این کار را نکرد. امام از موضع قدرت و با داشتن اختیار کامل و قدرت کامل تحمل معاند کرده بود نه از روی اینکه ایشان ناتوان بودند