اعتدال: مشاور متواری کروبی اعلام کرد اصلاح طلبان دچار توهم شدید و کودکانه شده اند.
مجتبی واحدی مواضع حزب مشارکت را توهم دردساز توصیف کرده و نوشت: گویا میزان سنجش اصلاح طلبی در اختیار یک حزب است و همین حزب حق دارد یک روز احتمال شرکت گروهی از اصلاح طلبان سابق در انتخابات آتی را ناشی از تلاش حاکمیت برای انحراف در جبهه اصلاحات و سازماندهی گروههای «بدلی» بداند و روز دیگر در برابر شرکت مخفیانه و عهدشکنانه پدر معنوی همان حزب در انتخابات مجلس سکوت نماید. ده ماه پیش و علیرغم اجماع افتخارآمیز اصلاح طلبان بر عدم مشارکت در انتخابات، سیدمحمد خاتمی رأی باطله خود را به صندوقی در یک روستای دورافتاده در دماوند انداخت در حالی که نزدیک ترین یاران خاتمی- از جمله شیخ عبداله نوری- مدعی بودند موضع او حتی در آخرین روزهای قبل از نمایش انتخاباتی حکومت، عدم شرکت در انتخابات بوده است. در آن روزها، حس آزادیخواهی و احترام به اختلاف دیدگاهها در میان گروهی از حامیان خاتمی فوران کرد. آنها معترضان به شرکت خاتمی در انتخابات را متهم می کردند که حقوق شخصی او را نقض کرده اند. جبهه مشارکت و اکثریت اعضای سرشناس آن حاضر نشدند تک روی خاتمی که موجب اختلاف افکنی در میان اصلاح طلبان شد را محکوم نمایند. اما امروز همان حزب و برخی اعضای سرشناس آن، با ابتلا به بلیه «خودمحوربینی»، تیغ نظارت استصوابی در دست گرفته اند و هر که را که بدون هماهنگی با گروهی خاص از اصلاح طلبان به فکر شرکت در انتخابات باشد، «بدلی» می نامند و از جبهه اصلاحات اخراج می نمایند.
وی ادامه می دهد: خود محوربینی، تنها اشکالی نیست که در بیانیه جدید جبهه مشارکت به چشم می خورد. در این بیانیه یک «توهم دردسرساز» نیز وجود دارد. جان مایه این بیانیه اظهار نگرانی از ظهور گروهی فریب کار در فضای سیاسی ایران است.
ظاهرا این گروه خطرناک از طرف حاکمیت مأموریت دارند با جعل عنوان اصلاح طلبی، مردم را بفریبند و نهایتا اقشار فریب خورده را به انجام همان کاری در خرداد 92 تشویق کنند که در اسفند 90 در دماوند انجام شد. در واقع صادرکنندگان بیانیه و هم فکران ایشان دچار این توهم شده اند که اکثر ایرانیان به «واژه اصلاح طلبی» ارادتی پایان ناپذیر دارند و اگر گروهی موفق شود خود را با این عنوان در جامعه معرفی کند مردم شیدا و عاشق، به دنبال آن گروه خواهند رفت. لابد حاکمیت هم که به این «شیدایی ابدی» پی برده، تصمیم گرفته عده ای را به عنوان اصلاح طلب معرفی کند تا مردم به عشق آنها به صندوق های رأی هجوم بیاورند. واحدی خاطر نشان کرد: همین توهم در انتخابات دوره دوم شوراهای شهر و روستا که در زمستان 1381 برگزار شد گرفتاری های فراوانی برای اصلاح طلبان به وجود آورد و راه بازگشت اقتدارگرایان به مناصب انتخابی را هموار نمود. انتخابات دور دوم شوراهای شهر و روستا توسط وزارت کشور دولت خاتمی برگزار و ناظر آن انتخابات هم نمایندگان اصلاح طلب مجلس ششم بودند. احزاب حاکم جبهه اصلاحات در آن روز دچار همین توهم بودند آنان تصور می کردند هر کس با تابلوی اصلاح طلبی وارد عرصه انتخابات شود مردم برای نوشتن نام او بر روی برگه رأی، سر از پا نخواهند شناخت و ناکارآمدی ها و بی مسئولیت های دوره حاکمیت ایشان را نادیده می گیرند. همین توهم کودکانه، موجب بی توجهی به خواسته های عادی و توقعات اولیه مردم تهران از شهرداری و شورای شهر شد. درگیری های رنج آور و فرصت سوز اعضای اصلاح طلب شورای شهر تهران و تصمیم نابخردانه وزارت کشور دولت خاتمی در انحلال اولین شورای شهر تهران، موجب سرخوردگی همان مردمی شد که از دوم خرداد 76 تا هجدهم خرداد 80 در چهار انتخابات متوالی، اکثریت کرسی های مناصب انتخابی را به اصلاح طلبان سپرده بودند.
مجتبی واحدی مواضع حزب مشارکت را توهم دردساز توصیف کرده و نوشت: گویا میزان سنجش اصلاح طلبی در اختیار یک حزب است و همین حزب حق دارد یک روز احتمال شرکت گروهی از اصلاح طلبان سابق در انتخابات آتی را ناشی از تلاش حاکمیت برای انحراف در جبهه اصلاحات و سازماندهی گروههای «بدلی» بداند و روز دیگر در برابر شرکت مخفیانه و عهدشکنانه پدر معنوی همان حزب در انتخابات مجلس سکوت نماید. ده ماه پیش و علیرغم اجماع افتخارآمیز اصلاح طلبان بر عدم مشارکت در انتخابات، سیدمحمد خاتمی رأی باطله خود را به صندوقی در یک روستای دورافتاده در دماوند انداخت در حالی که نزدیک ترین یاران خاتمی- از جمله شیخ عبداله نوری- مدعی بودند موضع او حتی در آخرین روزهای قبل از نمایش انتخاباتی حکومت، عدم شرکت در انتخابات بوده است. در آن روزها، حس آزادیخواهی و احترام به اختلاف دیدگاهها در میان گروهی از حامیان خاتمی فوران کرد. آنها معترضان به شرکت خاتمی در انتخابات را متهم می کردند که حقوق شخصی او را نقض کرده اند. جبهه مشارکت و اکثریت اعضای سرشناس آن حاضر نشدند تک روی خاتمی که موجب اختلاف افکنی در میان اصلاح طلبان شد را محکوم نمایند. اما امروز همان حزب و برخی اعضای سرشناس آن، با ابتلا به بلیه «خودمحوربینی»، تیغ نظارت استصوابی در دست گرفته اند و هر که را که بدون هماهنگی با گروهی خاص از اصلاح طلبان به فکر شرکت در انتخابات باشد، «بدلی» می نامند و از جبهه اصلاحات اخراج می نمایند.
وی ادامه می دهد: خود محوربینی، تنها اشکالی نیست که در بیانیه جدید جبهه مشارکت به چشم می خورد. در این بیانیه یک «توهم دردسرساز» نیز وجود دارد. جان مایه این بیانیه اظهار نگرانی از ظهور گروهی فریب کار در فضای سیاسی ایران است.
ظاهرا این گروه خطرناک از طرف حاکمیت مأموریت دارند با جعل عنوان اصلاح طلبی، مردم را بفریبند و نهایتا اقشار فریب خورده را به انجام همان کاری در خرداد 92 تشویق کنند که در اسفند 90 در دماوند انجام شد. در واقع صادرکنندگان بیانیه و هم فکران ایشان دچار این توهم شده اند که اکثر ایرانیان به «واژه اصلاح طلبی» ارادتی پایان ناپذیر دارند و اگر گروهی موفق شود خود را با این عنوان در جامعه معرفی کند مردم شیدا و عاشق، به دنبال آن گروه خواهند رفت. لابد حاکمیت هم که به این «شیدایی ابدی» پی برده، تصمیم گرفته عده ای را به عنوان اصلاح طلب معرفی کند تا مردم به عشق آنها به صندوق های رأی هجوم بیاورند. واحدی خاطر نشان کرد: همین توهم در انتخابات دوره دوم شوراهای شهر و روستا که در زمستان 1381 برگزار شد گرفتاری های فراوانی برای اصلاح طلبان به وجود آورد و راه بازگشت اقتدارگرایان به مناصب انتخابی را هموار نمود. انتخابات دور دوم شوراهای شهر و روستا توسط وزارت کشور دولت خاتمی برگزار و ناظر آن انتخابات هم نمایندگان اصلاح طلب مجلس ششم بودند. احزاب حاکم جبهه اصلاحات در آن روز دچار همین توهم بودند آنان تصور می کردند هر کس با تابلوی اصلاح طلبی وارد عرصه انتخابات شود مردم برای نوشتن نام او بر روی برگه رأی، سر از پا نخواهند شناخت و ناکارآمدی ها و بی مسئولیت های دوره حاکمیت ایشان را نادیده می گیرند. همین توهم کودکانه، موجب بی توجهی به خواسته های عادی و توقعات اولیه مردم تهران از شهرداری و شورای شهر شد. درگیری های رنج آور و فرصت سوز اعضای اصلاح طلب شورای شهر تهران و تصمیم نابخردانه وزارت کشور دولت خاتمی در انحلال اولین شورای شهر تهران، موجب سرخوردگی همان مردمی شد که از دوم خرداد 76 تا هجدهم خرداد 80 در چهار انتخابات متوالی، اکثریت کرسی های مناصب انتخابی را به اصلاح طلبان سپرده بودند.