پایگاه خبری تحلیلی اعتدال :محسن مردانی-این روزها حوزه هنری برای اکران فیلم ها تبدیل به خان هشتمی گردیده. امری که فیلم “بی خود و بی جهت” کاهانی نیز گرفتار آن آمده و حوزه ی هنری آن را در لیست فیلم های تحریمی خود قرار داده و با وجود مجوز نمایش (آن هم بعد نُه ماه گذراندن درتوفیف ارشاد)از نمایش آن در سالن های سینمایی خود امتناء می کند .”بی خود و بی جهت”ی که روزگار خوبی برایش از همان ابتدا رقم نخورده و در واقع این اولین باری هم نبود که تن سازندگانش را می لرزاند و حواشی آن یک بار با عدم اعطای پروانه نمایش رقم می خورد , و بار دیگر زمانی که برای قرارگرفتن در لیست فیلم های جشنواره فجر مسئولان خواهان حذف یکی از شخصیت ها شده بودند ( مادر الهه ) که کاهانی زیر بار این ممیزی نمی رفت و اعلام کرد اگر دوست دارند نسخه کامل فیلم را نمایش دهند و اگر هم نه , اصلاً فیلم را از جشنواره خارج کنند ( ولی با اضافه کردن چند دیالوگ امکان حضور را پیدا کرد ) امّا ماجرا به اینجا پایان نیافت و کارگردان فیلم با خبر عدم نمایش از سوی حوزه هنری از نمایش فیلم انصراف داد و از شرایط نابرابری که به وجود آمده و امکان دستیابی به یک اکران متوسط هم فراهم نیست ابراز گله مندی کرد و به نشانه اعتراض اعلام کرد علاقه ای به حضور در این نوع سینما ندارد .
مسائلی که در جریانات سینمای ایران برای فیلمی به وجود می آید تماشاگر را در حیطه ای از پیش نگرش ها قرار می دهد ، اتفاق ها و پیش داوری هایی که روی فیلم صورت می گیرد و آن را درگیر حواشی می کند ، و حال نتیجه اش را می توان به خوبی دید . فیلمی مستقل که می تواند به نوعی کمک حال سینمای رو به ضعف ( کیشه و کیفی ) باشد حال با مشکلاتی که برایش ایجاد می شود ، آن را از عرض اندامی چند پایین می کشاند .
اگر بخواهیم خود فیلم را حایظ از مواردی که در ابتدا بیان گردید ، بنگریم با همان سینمای کاهانی رو به رو هستیم که از “هیچ” آغاز شد و با فیلم بعدی خود یعنی “اسب حیوان نجیبی است” به سطح کامل تری رسید و حال در آخرین ساخته خود همین سبک و سیاق را ادامه داده و می توان مؤلف را همچون معلول متن خواند .
داستان فیلم جریان یک سری اسباب و اثاثیه ای است که چهار شخصیت فیلم برای خلاصی از آن در نزاع با یکدیگر قرار می گیرند . پیش بردن فیلم با جریانی به همین سادگی و داستان رو راست و ساده و بدون پیچیدگی خاص و آن هم در یک مکان محدود ( تک موقعیتی در یک خانه ) که پای دوربین فراتر از آن نمی رود ، به این که آیا تماشاگر راضی از سینما بیرون می آید یا نه ، سوالی است که شاید با نشستن به پایش به ذهن آدمی هم خطور نکند .
کشمکش مدام ( درونی و بیرونی ) برای آماده کردن خانه و برپایی یک عروسی در همان شب سبب نزاع هایی می شود ، دعواهایی که گاهی ناشی از شکاف میان باورهای افراد است ، آنجا که بر سر نصب ماهواره الهه ( با بازی نگار جواهریان ) مخالفت می کند ، و گاهی برملاء شدن پنهان کاری ها و دروغ هایی است که به یکدیگر گفته اند ، لحضه ای که مژگان (پانته آ بهرام ) متوجه می شود همسرش یعنی محسن (رضا عطاران ) پول را کامل به صاحب خانه نداده و مقداری از آن را به فرهاد ( احمد مهران فر ) برای خرید ماشین داده است .
اشاره های فیلم به انبوه مشکلات که در روزمرگی خودمان با آن یقه گیر هستیم به خوبی در فیلم جا اُفتاده ، موعضلاتی که با بیان طنزآلود و در عین حال گزنده به تصویر در می آید . تصویرهایی که دوربین به خوبی این تنش و تنگنا را در میان راه روی باریک خانه و آدم های گیر اُفتاده در میان اسباب سرگردان و التهابی پر حرکت به نمایش گذاشته که با بازی خوب بازیگران این امر تکمیل شده .
”بی خود و بی جهت” که در زمان واقعی خود در جریان است ، حکایتی از سر و کلّه زدن های بی خود است ، حکایتی از زندگی بی جهت که مدام در حال چنگ انداختن برای برپا کردن آن است . فیلمی که خود دار هست و در تلاش هست جهتی را نمایان گر شود .
با این حال فیلم اشتباهات مسلّمی هم دارد ، نقص هایی که لج بیننده را همچون فرزند نا اهل فیلم در می آورد و مدام از قواعد ژانری سرپیچی می کند ، یا روی گردانی های ناگهانی فیلم از یک طنز به درام تلخ و رفت و آمدهای احساسی میان این ها به اثر ضربه زده است ، و موارد دیگری که شاید به نوعی گفتنشان در این هیاهوی حملات بر فیلم لازم نباشد .
کاهانی فیلم را بخشی از داشته ها و وجود مخاطبانش خوانده و حراست از آن را با استقبال تماشاگران از فیلم واگذار کرده ، واگذاری که باید دید و شاید هم باید بی توجه بود به تمامی این ها ، و بر روی صندلی ای در ته سالن نشست و خود فیلم را دید .