به جای سینه خیز بگویید غلط کردیم و خلاص!

اعتدال:اسرائیل 16 ماه پیش خیال می کرد حکومت سوریه در 2 هفته سقوط می کند

به گزارش کیهان : «ایهود باراک که یکی از نیروهای اطلاعاتی زبده اسرائیل است پیش بینی کرده بود بشاراسد و حاکمیت سوریه 2 هفته بیشتر دوام نمی آورند اما این پیش بینی بعد از 16 ماه نادرست از آب درآمده است.»
این مطلب را شمعون شبیرا پژوهشگر مرکز مطالعات اورشلیم (بیت المقدس) در جمع تحلیل گران این مرکز عنوان کرد. به گزارش نشریه اسرائیل الیوم، 5 کارشناس مرکز پژوهشی فوق که از سوی «دوری گلد» اداره می شود، دور هم گرد آمده بودند تا به تحلیل نقشه منافع اسرائیل در بحران سوریه بپردازند. شمعون شبیرا یکی از این تحلیل گران می گوید: بشاراسد تاکنون به مدت یک سال و نیم توانسته است مقاومت کند و این در حالی است که «ایهود باراک» (وزیر جنگ مستعفی) که یکی از نیروهای اطلاعاتی پیشکسوت است، در ابتدا پیش بینی می کرد این نظام دو هفته بیشتر دوام نمی آورد و پس از آن سرنگون می شود اما به هر حال نادرست از آب در آمدن این پیش بینی نشان داد اوضاع در این کشور بسیار پیچیده است و به آسانی نمی توان پیش بینی کرد که این نظام و نظام های دیگر منطقه چه سرنوشتی خواهند داشت.
شمعون شبیرا افزود: با وجود همه این ها، باید اعتراف کرد که حوادث کنونی به ضرر بشاراسد پیش می رود اما با این وجود، ایران، روسیه و چین همچنان از نظام اسد حمایت می کنند؛ ایران به این نظام کمک نظامی و تسلیحاتی می کند و روسیه و چین نیز از نظر دیپلماتیک از این نظام دفاع و حمایت می کنند و به همین دلیل این دو کشور مانع هرگونه مشکلات جدی برای این نظام می شوند.
وی خاطرنشان کرد: بشاراسد خود را نباخته است و در ستون فقرات رهبری سوریه نیز ضعفی دیده نمی شود و مقام های عالی رتبه نظامی و رهبران سیاسی در هیئت رهبری کل سوریه نیز همچنان بر موضع هایشان استوارند و در این میان نباید از نقش دستگاه های امنیتی برای جلوگیری از فروپاشی این نظام غافل شد.
این تحلیلگر صهیونیست معتقد است: بیشتر فرماندهان عالی رتبه دستگاه های امنیتی از جمله علوی ها هستند و در سوریه اقلیت ها با هم، هم پیمان شده و دروزی ها و مسیحی ها نیز به آنان پیوسته اند.
وی با ابراز تمایل به تبدیل بحران سوریه به جنگ شیعه و سنی می گوید: تاکنون جایگزینی برای نظام سوریه تعیین نشده است و مشخص نیست که چه کسی باید جانشین بشاراسد شود زیرا ما اکنون شاهد ائتلافی هستیم که نیروهای اثرگذار آن هدف مشترکی ندارند و تنها هدف مشترک آنان، سرنگونی نظام بشاراسد است و البته پس از سرنگونی این نظام، گروه های انقلابی برای به دست آوردن قدرت با هم درگیر می شوند و ممکن است حمام خون دیگری در سوریه به راه بیفتد.
از سوی دیگر سرهنگ ذخیره «میخائیل سگال» که قبلا در سازمان اطلاعات و امنیت رژیم صهیونیستی فعالیت داشته و تاکنون به عنوان پژوهشگر مشغول فعالیت است، در نشست مرکز مطالعات اورشلیم گفت: ایران، سوریه را به عنوان یک عنصر بین المللی مهم در جبهه مقابله با غرب و به ویژه اسرائیل می داند و سوریه را حلقه طلایی این ارتباط می شمارد زیرا سوریه از سال ها پیش تاکنون پذیرای رهبران سازمان های ضداسرائیل بوده و باعث شده ایران از طریق آن برای حزب الله در لبنان سلاح بفرستد. به همین دلیل است که ایرانی ها با جدیت در سوریه مشغول فعالیت اند و به این کشور مشاوره می دهند.
سگال افزود: ایران حوادث جاری در سوریه را جزء بهار عربی نمی داند بلکه آن را شورشی برای درهم شکستن توان مقاومت در مقابل غرب و شیطان بزرگ (آمریکا) و اسرائیل (شیطان کوچک) می داند. ایرانی ها همان گونه که کشورهای عربستان و قطر علنا حمایت خود را از معارضان سوری اعلام می کنند، به صورت علنی از نظام سوریه حمایت می کنند و خود را خسته نمی کنند که این کمک ها را پنهان کنند.
      
از وساطت ملاقات با پسر قذافی تا سوء استفاده چند میلیارد تومانی

همکار متواری نشریات زنجیره ای در پاسخ به حمله یک سایت اینترنتی حامی مهدی هاشمی، برخی نکات قابل تامل را درباره ارتباطات و مکالمات خود با نامبرده منتشر کرد.
اخیرا چند فایل صوتی مربوط به مکالمات نیک آهنگ کوثر و مهدی هاشمی در فضای مجازی منتشر شده که طی آن مهدی هاشمی گوشه ای از فعالیت های ضد انقلابی خود را برای مجاب کردن نامبرده توضیح می دهد. نیک آهنگ از سازمان بهینه سازی مصرف سوخت با مهدی هاشمی در ارتباط بوده و در خارج کشور نیز -پس از فرار مهدی هاشمی - به تماس با وی ادامه داده است. او می گوید برای مهدی هاشمی روزنامه نگار جور می کرده است. کوثر در عین حال مدعی است که در پی شکایت نفتی فردی به نام هوشنگ بوذری از مهدی هاشمی، مجبور شده 20 فایل صوتی مربوط به مکالماتش با مهدی هاشمی را به دادگاه کانادایی بدهد اما نقشی در انتشار عمومی آنها نداشته و از این بابت متاسف است.
با این حال سایت بازتاب در حمایت از مهدی هاشمی، به کاریکاتوریست فراری نشریات زنجیره ای حمله کرد و اتهاماتی را متوجه وی کرد. نیک آهنگ کوثر در پاسخ این حملات هرچند که مجددا از انتشار فایل صوتی ابراز تاسف کرده، در عین حال می نویسد: داستان گفت وگو و بحث من با مهدی هاشمی درباره شاکی اش در کانادا به 4 آگوست 2010 بازمی گردد... به مهدی هاشمی تلفن زدم. مهدی ضمن تکذیب موارد طرح شده علیه حمزه کرمی، گفت که «بوذری [شاکی مهدی هاشمی] برای اطلاعات کار می کند». بعد هم گفت: «برای طائب کار می کند». جالب اینجا بود که می گفت «اطلاعات از بوذری 12 میلیون دلار گرفته، اما الان ماهی 10-12هزار دلار به بوذری حقوق می پردازد». از نظر شما یک جای مساله ایراد ندارد؟ پرداخت ماهی 10 هزار دلار در شرایط فعلی یعنی سالی 120 هزار دلار. گیرم بیست سال از دستگیری هوشنگ بوذری گذشته باشد، کل پولی که از وزارت گرفته اگر در طول بیست سال هم ثابت بوده باشد، می شود 2 میلیون و 400 هزار دلار. آدم مغز کدام چهار پا را بخورد که 12 میلیون دلار بدهد و برای همان نهاد، کار کند و ماهی 10 هزار دلار بگیرد تا احیانا بعد از 100 سال به پول از دست رفته خودش برسد؟
وی اضافه کرد: در آخرین تماس تلفنی آقای هاشمی با بنده، که با لحن بسیار بدی هم با من حرف زد، معترض و متعرض بود که چرا به ماجرای دست داشتن او در ارسال نامه جعلی رئیس قوه قضاییه به آیت الله خامنه ای گیر داده ایم. من گفتم که او باید کار «تاثیرگذاری جعلی» روی رسانه ها را کنار بگذارد. آقای هاشمی همان جا گفت «حالا که این طور شد، به همه می گویم برای طائب کار می کنی»!
نیک آهنگ کوثر یادآور شده است: چند ماه بعد و درست دو روز بعد از آنکه خبر دیدار دکتر هوشنگ امیراحمدی در لندن با آقای هاشمی را منتشر کردیم، ظاهرا دوستان پاریسی آقای هاشمی بعد از جلسه ای هماهنگی با ایشان، تصمیم گرفتند از طریق «فیس بوک 25 بهمن» و بعد رسانه های سبز، یک نفر را حقوق بگیر معرفی کنند. گفته های بدون سند منسوب به آقای طائب در مدرسه علمیه الهادی در قم خاطرتان هست؟ فایل صوتی اش کجاست؟ تازه وقتی به دکتر هوشنگ امیراحمدی گفتم که خبر دیدار او با فرخ نگهدار و مهدی هاشمی را شنیده ام، تنها موردی را که تکذیب کرد، دیدار با فرخ نگهدار بود. آقای دکتر امیراحمدی در تماسی دیگر تاکید کردند که به مهدی هاشمی در امور درسی کمک می کنند و یک بار هم از طریق مهدی، با دوست لیبیایی فرزند هاشمی، یعنی «سیف قذافی» تماسی تلفنی داشته است.
همکار متواری نشریات زنجیره ای در ادامه این نامه نوشته است: سوای اینکه از زندانی بودن آقای هاشمی در ایران بسیار متاسفم و آرزو داشتم در خارج از ایران و در شرایطی کاملا آزاد به سوال های بی شماری که درباره نحوه بهره برداری از قدرت [...] در معاملات و قراردادها، ماجرای استات اویل و... جواب بدهند... پیش از آن، وقتی آقای هاشمی حرف هایشان درباره میزان سوءاستفاده مالی در سازمان بهینه سازی را چند بار تغییر دادند، تصمیم گرفتم مکالمه هایم با ایشان را ضبط کنم. چرا؟ چون یک بار گفته بودند که «حمزه کرمی 6 میلیارد تومان سوء استفاده نکرده... دروغه... دروغه... 2میلیارد بوده». اما بعدا گفتند که 200-300 میلیون تومان بوده است! احتمالا آقای هاشمی صفرها را خیلی راحت می توانسته اند جابجا کنند.
نامبرده با تکذیب اینکه در ازای دریافت دلار اقدام به انتشار فایل های صوتی یاد شده کرده، نوشت: رسما می گویم که فایل ها را نه به انتخاب خودم، که جبر قانون تحویل داده ام. در عین حال تاکید می کنم که از ماه آگوست بارها در تماس با نوه هاشمی رفسنجانی از او خواسته ام به وکلا تاکید کنند که نوع احضار مرا تغییر دهند تا مجبور به ارائه مدارک نباشم... نویسنده تحلیل، ظاهرا معیارش مالی است و خیال می کند مهدی هاشمی را نیک آهنگ کوثر به مجموعه ای «فروخته» است. وقتی همکار طنزنویسم [ابراهیم نبوی] در فیس بوک خودش این ایده را تقویت می کند، یاد اسب تروایی می افتم که جنبش سبز را به نظام فروخت...
نیک آهنگ کوثر آنگاه با لحنی خبری که از سوی بازتاب حذف شده می نویسد: اگر مهدی هاشمی از من خواسته باشد ببینم چه کسی یا کسانی در تحمیل تحریم علیه ایران اثرگذارترند تا پیام هایی به آنان منتقل شود، و نیز چند بار گفته باشد که تمامی وظایف در خانواده تقسیم شده و هرکسی مسئولیتی دارد، نقش اعضای خانواده در قبال تحریم چه بوده است؟ لطفا تحقیق کنید که آیا چه کسی از او چنین مسئولیتی را خواسته بود؟
وی همچنین خاطرنشان کرد: آقای مهدی هاشمی در هیچ یک از گفت وگوهایی که داشتیم، ارتباط قوی اش را با رسانه های سبز و افرادی تاثیرپذیر در رسانه های مختلف کتمان نکرد و حتی در مقابل انتقاد من چند بار سکوت کرد. با عنایت به آنچه در طول یک هفته اخیر و رابطه دوستانی از رسانه های سبز خارج از کشور با شما دیده ام، آیا می توان چنین تحلیل کرد که ایشان با رسانه های مختلفی در داخل و در خارج مرتبط بوده اند که پیام ها را به گونه ای که متناسب با نفع خاندان است منعکس کنند؟
      

به جای این همه سینه خیز بگویید غلط کردیم و خلاص!

ارگان گروهک موسوم به شورای هماهنگی سبز، به وضع رقت انگیزی در خدمت محافل آمریکایی درآمده است.
سایت کلمه که توسط تیم مشترکی شامل اردشیر امیر ارجمند و رجب مزروعی در خارج و برخی عناصر فتنه گر داخلی فعالیت می کند، مدت هاست به عنوان مأموریتی نیابتی می کوشد ضمن انتشار شایعات خودساخته و فربه کردن آرزوها و عقده های ناکام جریان «آشوب در داخل، سازش با آمریکا» چنین القا کند که فشارهای دشمن اثرگذاشته و جمهوری اسلامی در صدد مذاکره با آمریکاست! سبک بودن این رفتار به حدی است که محافل رسانه ای آمریکایی حاضر نیستند اعتبار خود را خرج چنین دروغ بافی هایی کنند که به سرعت خلاف بودن آن آشکار می شود. به همین دلیل محافل آمریکایی گردانندگان برخی رسانه های دم دستی فتنه گران- بخوانید انتحاری- را وادار به انتشار مطالبی می کنند که از یک سو تشفی خاطر سیاستمداران کلافه آمریکا باشد و از طرف دیگر مخاطبان ایزوله و خاص اپوزیسیون را که به فشار غرب برای معارضه با جمهوری اسلامی امید بسته اند، در توهم نگاه دارد.
به این عبارات مضحک و فاقد کوچک ترین سند و حتی نشانه در نوشته سایت کلمه توجه کنید: «ملاقات گروه های دیپلماتیک ایران و آمریکا در یک ماه گذشته در قطر همچنان ادامه داشته است[!؟]... اخباری درباره تصمیم اوباما برای رسیدن به یک توافق سریع و مستقیم با ایران منتشر شده است... اخبار ضد و نقیض است و مشخص نیست نسبت این توافقات با تلاش لابی های ضد ایرانی در آمریکا برای افزایش تحریم ها و از این سو تهدیدهای لفظی نظامیان نزدیک به رهبری دقیقاً چیست[!؟] اما اخباری که درباره تصمیم اوباما برای رسیدن به یک توافق سریع و مستقیم منتشر شده، احتمال وجود توافق بزرگ را پررنگ تر ساخته است... حتی برخی منابع موجود در کنگره آمریکا نیز اعلام کرده اند که مخالفت کاخ سفید با اعمال تحریم های جدید نشانه تصمیم دولت آمریکا برای دست یافتن به یک توافق بزرگ با ایران است... آمریکا دنبال توافق سری با ایران است... ظاهراً یکی از دلایل پنهان کاری مقامات ایران در مورد مذاکره مستقیم با آمریکا، ناتوانی از توجیه نیروهای وابسته به حاکمیت است و دلیل تهدید آمریکا و تعیین ضرب الاجل نیز همین است. در روزهای گذشته بارها چهره های سیاسی و نظامی نزدیک به رهبری، از فشارها بر رهبری برای مذاکره با آمریکا سخن گفته اند... علی اکبر ولایتی در مذاکرات مخفی وارد شده و غرب نیز ترجیح می دهد با نمایندگان اصلی حاکمیت و نه بخش انتخابی که حتی در صورت عدم تقلب، دایمی نیست، مذاکره کند، این مسئله می تواند سود بیشتر غرب در مذاکرات را به خاطر داشتن دست بالا در مذاکره و بی پشتوانگی ملی و مردمی مذاکره کنندگان ایرانی در پی داشته باشد»!!
درباره این مطالب که به دستور محافل مافوق امثال امیرارجمند در آمریکا و اروپا، هر چند هفته یکبار بازنویسی و تکرار می شود، گفتنی است 1- امیر ارجمند به کمک دیپلمات های آمریکایی در ترکیه از کشور گریخت اما بیش از یک سال است که ثابت کرده مهره پرهزینه و بی خاصیتی است. برخی فراخوان های نامبرده باعث دستگیری بقایای فتنه و آشوب در ایران شد 2- دست بر قضا طی یک ماه اخیر عطاءالله مهاجرانی (رئیس حلقه لندن و اتاق فکر فتنه سبز در خارج) و آقای [...] به بهانه یک همایش به قطر سفر کرده است. در مقابل جمهوری اسلامی ایران رژیم فاسد قطر را که به عنوان نوچه رژیم صهیونیستی در منطقه عمل می کند، اساساً قابل این حرف ها نمی داند. 3- دولت اوباما برخلاف ادعای سایت کلمه طی چند ماه اخیر انواع تحریم های جدید را امضا و به اجرا گذاشته است. او در عین حال در مقابل کنگره هیچ اختیاری از خود ندارد همان گونه که در مقابل فشار صهیونیست ها نیز مجبور به عقب نشینی از شعار دو دولت مستقل اسرائیلی- فلسطینی شد. 4- کافر همه را به کیش خود پندارد. این رسم جریان های نفاق و فتنه گران و آشوب طلبان نیابتی است که دزدکی و مخفیانه به دست بوسی مقامات رده چندم وزارت خارجه آمریکا و سازمان سیا بروند و در ازای اندکی جیره و مواجب آماده انواع انتحارهای سیاسی و شخصیتی باشند. 5- جماعتی که روزگاری از طریق مجلس و دولت اصلاحات خواستار تسلیم در برابر آمریکا و سرکشیدن جام زهر بودند، (مانند رجب مزروعی و علی اکبر موسوی خوئینی و فاطمه حقیقت جو و...) از کشور گریختند و هم صنف با امیر ارجمند، کفش آمریکایی ها را برق می اندازند و در مقابل جمهوری اسلامی با عزت و اقتدار تمام، درماندگی و استیصال رژیم مستکبر آمریکا را به تصویر کشیده است. 6- چاره جماعت فتنه گر فراری، فقط یک غلط کردیم است و خلاص! اگرنه مجبورند خدمات تحقیرآمیزتری به سرویس های جاسوسی سیا و موساد ام آی سیکس بدهند و خود را انگشت نماتر کنند.