اعتدال: محمدرضا باهنر سه هفته پیش گفته بود «به هیچ وجه کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری نمیشوم». حالا اما نعمتالله توان، رئیس شاخه جوانان جامعه اسلامی مهندسین اعلام کرده که دعوتها از محمدرضا باهنر برای شرکت در انتخابات ریاستجمهوری بیشتر شده است.
به گزارش آرمان :
باهنر در سالهای اخیر همواره از چهرههای تعیینکننده جناح اصولگرا بوده است، اما نه آنقدر که بتوان ردای ریاستجمهوری را بر تن او متصور شد. بخصوص آنکه جامعه اسلامی مهندسین تاکید کرده که چه باهنر کاندیدا بشود و چه نشود، پایبند به مدل وحدت اصولگرایان باقی خواهد ماند؛ مدلی که هر چند اختلاف نظر میان اصولگرایان پایههای آن را به لرزه انداخته اما کیست که نداند در همین شرایط هم هستند چهرههای دیگری که اولویتشان برای کاندیداتوری در انتخابات سال 92 در قیاس با محمدرضا باهنر کاملا محرز و مشخص است.
دعوتهای محرمانه و غیرمحرمانه از باهنر
گرچه تاکنون به طور جسته و گریخته صحبتهایی از دعوت برخی گروهها و اصناف از محمدرضا باهنر برای شرکت در انتخابات ریاستجمهوری مطرح شده اما هنوز نمیتوان از بازتاب عینی این دست دعوتها نشانهای در جامعه دید. محمدرضا باهنر را همه سیاسیون به خوبی میشناسند؛ به همان میزان که شاید در بین طیفهای جامعه ناشناس باشد؛ مردی که طی یک دهه اخیر همواره بعد از چهرههایی چون علی لاریجانی، محمدباقر قالیباف، محسن رضایی، حداد عادل، علیاکبر ولایتی و بسیاری دیگر، از مردان درجه 2 اصولگرا به حساب آمده است.
او علیرغم میزان نفوذش در لایههای قدرت هیچگاه لیدر جریان سیاسی خاصی نبوده است. حالا هم که بحث کاندیداتوریاش در انتخابات ریاستجمهوری مطرح شده، از دعوت «محرمانه و غیرمحرمانه» طیف وسیعی از تشکلهای دانشجویی، گروههای سیاسی و صنفی از وی سخن به میان آمده است، بدون آنکه معلوم شود علت «محرمانه» بودن قسمتی از این دعوتها چیست و آنها که دعوت خود را «غیرمحرمانه» انجام دادهاند چه گروهها و طیفهایی هستند. نعمتالله توان به عنوان یکی از نزدیکان محمدرضا باهنر در جامعه اسلامی مهندسین گفته است «از حدود دو ماه پیش ستادهای انتخاباتی خود را در خصوص انتخابات شوراها و ریاستجمهوری فعال کرده است».
او که از تشکیل کارگروه جدید انتخاباتی در جامعه مهندسین، آن هم با چند برابر ظرفیت این تشکل خبر میدهد از گروهها و مجموعههایی چون کارگران، فرهنگیان و ورزشکاران یاد میکند و میگوید: «این گروه جدید بخشی از دیدگاه باهنر در مورد حزب فراگیر را میتواند در برگیرد و در آینده با این گروهها به سمت تشکیل حزب فراگیر برویم».
آنطور که نعمتالله توان عنوان میکند به دلیل همکاری گروههای یادشده با جامعه اسلامی مهندسین در طول ماههای گذشته، این تشکل توانست «خیلی سریع برای انتخابات پیش رو ستادهای انتخاباتی خود را تشکیل دهد».
وی در ادامه با اشاره به انتخابات ریاستجمهوری، گفت: «قطعا برای یازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری مانند انتخابات گذشته یک شورای حکمیت شکل خواهد گرفت که بنابر شواهد موجود و دیدارهای انتخاباتی که گروهها و کاندیداهای احتمالی با آیتالله مهدویکنی داشتهاند شاید در انتخابات این دوره ایشان محور وحدت قرار گیرند».
او در پایان تاکید میکند که باهنر هنوز هیچ تصمیمی برای شرکت در انتخابات نگرفته است، اما همین جمله نشان میدهد که به هر حال قرار است تصمیمی در این خصوص اتخاذ شود. همچنان که یک سر این تصمیم میتواند نیامدن باهنر به عرصه انتخابات باشد، سر دیگر آن حضور وی در قامت کاندیدای ریاستجمهوری خواهد بود.
کمپینی برای باهنر
البته اخیرا در فضای مجازی تحرکاتی از جمله تشکیل کمپین دعوت از محمدرضا باهنر برای انتخابات ریاستجمهوری ۹۲ صورت گرفته است؛ کمپینی که فعالیت خود را با شعار «صدای پای اعتدال» آغاز کرده است. در این صفحه که با عنوان «دعوت از باهنر جهت کاندیداتوری» بهروز شده، آمده است: « کمتر از یک سال به انتخابات ریاستجمهوری یازدهم باقیمانده است و بسیاری آرزومندند هفتمین رئیسجمهور ایران اسلامی باشند اما در این بین به راستی چه کسی شایستگی این مقام را دارد؟ در جامعهای که این روزها بیشتر از هر وقتی افراط فرصت را برای تنفس سخت میکند اعتدال و آرامش یک سیاستمدار با تجربه سرنوشتساز است».
هنوز البته ماهیت سیاسی و حقیقی گردانندگان این کمپین و البته پشتوانه مردمی آنها مشخص نیست. در این کمپین از محمدرضا باهنر به عنوان «مرد میدانهای سخت» نام برده شده و آمده است: «معتقدیم در ایران اسلامی اندک افرادی هستند که میتوانند محور یک ائتلاف و اتحاد فراگیر و بادوام باشند و کسانی کمتر که میتوانند این تفاوتها را مدیریت کنند؛ کسانی که توان تشکیل دولتی مقتدر را دارند، میتوانند نخبگان را گردآورند، به تخصص احترام میگذارند و خط قرمزشان با فساد مشخص است».
به اعتقاد گردانندگان کمپین دعوت از باهنر، نائب رئیس مجلس مردی است که اختلافها را به رسمیت میشناسد و مخالفان سرسخت خود را رقیب سیاسی میخواند.
در پایان این مطلب هم آمده است: « آیا حالا نوبت مهندس باهنر نیست؟ نوبت اعتدال نیست؟ » ماهیت فضای سیاسی ایران به شکلی است که یقینا نمیتوان وابستگی نزدیک گردانندگان چنین کمپینهایی را با گزینههای مورد حمایت نفی کرد. چه آنکه اگر غیر از این بود و واقعا درخواستی مردمی و خودجوش در این میان وجود داشت ماهیت دعوتکنندگان و حامیان گزینههای کاندیداتوری نیز در پرده باقی نمیمانند. این دست ابهامات را اگر در کنار اظهارنظرهایی از نوع سخنان نعمتالله توان قرار دهیم به این نتیجه میرسیم که محمدرضا باهنر بیش از آنکه اکنون به فکر کاندیداتوری در انتخابات ریاستجمهوری باشد، در فکر وزنکشی پیش از انتخابات است تا بلکه بتواند سهمی عمدهتر در دولت یازدهم برای خود و تشکل متبوعش کسب کند؛ همانگونه که در جریان تشکیل دولت نهم سهم قابل توجهی از وزرای کابینه به او رسید و وی در قامت یکی از مهرهچینان دولت اصولگرا ظاهر شد؛ گر چه روزگار در سال گذشته چندان به وی وفا نکرد و او خیلی زود این سهم را در کابینه از دست داد، اما قطعا رسیدن چهرههایی چون علی لاریجانی به کرسی ریاستجمهوری به دلیل نزدیکی با او میتواند آینده و نفوذی پایدارتر را برای وی در دستگاه اجرایی رقم بزند.
به گزارش آرمان :
باهنر در سالهای اخیر همواره از چهرههای تعیینکننده جناح اصولگرا بوده است، اما نه آنقدر که بتوان ردای ریاستجمهوری را بر تن او متصور شد. بخصوص آنکه جامعه اسلامی مهندسین تاکید کرده که چه باهنر کاندیدا بشود و چه نشود، پایبند به مدل وحدت اصولگرایان باقی خواهد ماند؛ مدلی که هر چند اختلاف نظر میان اصولگرایان پایههای آن را به لرزه انداخته اما کیست که نداند در همین شرایط هم هستند چهرههای دیگری که اولویتشان برای کاندیداتوری در انتخابات سال 92 در قیاس با محمدرضا باهنر کاملا محرز و مشخص است.
دعوتهای محرمانه و غیرمحرمانه از باهنر
گرچه تاکنون به طور جسته و گریخته صحبتهایی از دعوت برخی گروهها و اصناف از محمدرضا باهنر برای شرکت در انتخابات ریاستجمهوری مطرح شده اما هنوز نمیتوان از بازتاب عینی این دست دعوتها نشانهای در جامعه دید. محمدرضا باهنر را همه سیاسیون به خوبی میشناسند؛ به همان میزان که شاید در بین طیفهای جامعه ناشناس باشد؛ مردی که طی یک دهه اخیر همواره بعد از چهرههایی چون علی لاریجانی، محمدباقر قالیباف، محسن رضایی، حداد عادل، علیاکبر ولایتی و بسیاری دیگر، از مردان درجه 2 اصولگرا به حساب آمده است.
او علیرغم میزان نفوذش در لایههای قدرت هیچگاه لیدر جریان سیاسی خاصی نبوده است. حالا هم که بحث کاندیداتوریاش در انتخابات ریاستجمهوری مطرح شده، از دعوت «محرمانه و غیرمحرمانه» طیف وسیعی از تشکلهای دانشجویی، گروههای سیاسی و صنفی از وی سخن به میان آمده است، بدون آنکه معلوم شود علت «محرمانه» بودن قسمتی از این دعوتها چیست و آنها که دعوت خود را «غیرمحرمانه» انجام دادهاند چه گروهها و طیفهایی هستند. نعمتالله توان به عنوان یکی از نزدیکان محمدرضا باهنر در جامعه اسلامی مهندسین گفته است «از حدود دو ماه پیش ستادهای انتخاباتی خود را در خصوص انتخابات شوراها و ریاستجمهوری فعال کرده است».
او که از تشکیل کارگروه جدید انتخاباتی در جامعه مهندسین، آن هم با چند برابر ظرفیت این تشکل خبر میدهد از گروهها و مجموعههایی چون کارگران، فرهنگیان و ورزشکاران یاد میکند و میگوید: «این گروه جدید بخشی از دیدگاه باهنر در مورد حزب فراگیر را میتواند در برگیرد و در آینده با این گروهها به سمت تشکیل حزب فراگیر برویم».
آنطور که نعمتالله توان عنوان میکند به دلیل همکاری گروههای یادشده با جامعه اسلامی مهندسین در طول ماههای گذشته، این تشکل توانست «خیلی سریع برای انتخابات پیش رو ستادهای انتخاباتی خود را تشکیل دهد».
وی در ادامه با اشاره به انتخابات ریاستجمهوری، گفت: «قطعا برای یازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری مانند انتخابات گذشته یک شورای حکمیت شکل خواهد گرفت که بنابر شواهد موجود و دیدارهای انتخاباتی که گروهها و کاندیداهای احتمالی با آیتالله مهدویکنی داشتهاند شاید در انتخابات این دوره ایشان محور وحدت قرار گیرند».
او در پایان تاکید میکند که باهنر هنوز هیچ تصمیمی برای شرکت در انتخابات نگرفته است، اما همین جمله نشان میدهد که به هر حال قرار است تصمیمی در این خصوص اتخاذ شود. همچنان که یک سر این تصمیم میتواند نیامدن باهنر به عرصه انتخابات باشد، سر دیگر آن حضور وی در قامت کاندیدای ریاستجمهوری خواهد بود.
کمپینی برای باهنر
البته اخیرا در فضای مجازی تحرکاتی از جمله تشکیل کمپین دعوت از محمدرضا باهنر برای انتخابات ریاستجمهوری ۹۲ صورت گرفته است؛ کمپینی که فعالیت خود را با شعار «صدای پای اعتدال» آغاز کرده است. در این صفحه که با عنوان «دعوت از باهنر جهت کاندیداتوری» بهروز شده، آمده است: « کمتر از یک سال به انتخابات ریاستجمهوری یازدهم باقیمانده است و بسیاری آرزومندند هفتمین رئیسجمهور ایران اسلامی باشند اما در این بین به راستی چه کسی شایستگی این مقام را دارد؟ در جامعهای که این روزها بیشتر از هر وقتی افراط فرصت را برای تنفس سخت میکند اعتدال و آرامش یک سیاستمدار با تجربه سرنوشتساز است».
هنوز البته ماهیت سیاسی و حقیقی گردانندگان این کمپین و البته پشتوانه مردمی آنها مشخص نیست. در این کمپین از محمدرضا باهنر به عنوان «مرد میدانهای سخت» نام برده شده و آمده است: «معتقدیم در ایران اسلامی اندک افرادی هستند که میتوانند محور یک ائتلاف و اتحاد فراگیر و بادوام باشند و کسانی کمتر که میتوانند این تفاوتها را مدیریت کنند؛ کسانی که توان تشکیل دولتی مقتدر را دارند، میتوانند نخبگان را گردآورند، به تخصص احترام میگذارند و خط قرمزشان با فساد مشخص است».
به اعتقاد گردانندگان کمپین دعوت از باهنر، نائب رئیس مجلس مردی است که اختلافها را به رسمیت میشناسد و مخالفان سرسخت خود را رقیب سیاسی میخواند.
در پایان این مطلب هم آمده است: « آیا حالا نوبت مهندس باهنر نیست؟ نوبت اعتدال نیست؟ » ماهیت فضای سیاسی ایران به شکلی است که یقینا نمیتوان وابستگی نزدیک گردانندگان چنین کمپینهایی را با گزینههای مورد حمایت نفی کرد. چه آنکه اگر غیر از این بود و واقعا درخواستی مردمی و خودجوش در این میان وجود داشت ماهیت دعوتکنندگان و حامیان گزینههای کاندیداتوری نیز در پرده باقی نمیمانند. این دست ابهامات را اگر در کنار اظهارنظرهایی از نوع سخنان نعمتالله توان قرار دهیم به این نتیجه میرسیم که محمدرضا باهنر بیش از آنکه اکنون به فکر کاندیداتوری در انتخابات ریاستجمهوری باشد، در فکر وزنکشی پیش از انتخابات است تا بلکه بتواند سهمی عمدهتر در دولت یازدهم برای خود و تشکل متبوعش کسب کند؛ همانگونه که در جریان تشکیل دولت نهم سهم قابل توجهی از وزرای کابینه به او رسید و وی در قامت یکی از مهرهچینان دولت اصولگرا ظاهر شد؛ گر چه روزگار در سال گذشته چندان به وی وفا نکرد و او خیلی زود این سهم را در کابینه از دست داد، اما قطعا رسیدن چهرههایی چون علی لاریجانی به کرسی ریاستجمهوری به دلیل نزدیکی با او میتواند آینده و نفوذی پایدارتر را برای وی در دستگاه اجرایی رقم بزند.