آنچه هماکنون در پهنه واقعیت پرونده هستهای ایران دیده میشود، نمایانگر سیگنالهای ضعیفی در باب انجام مذاکرات جدی طرفین است. در حالی که در نقطه مقابل ما میتوانیم شاهد بازیهای قدرت در باب مدیریت اعمال فشار بر ایران در صحنه بینالمللی باشیم. اگر با دقت به این فصل و یا به این واقعیات بیشتر از گذشته توجه کنیم چند صحنه پیش روی ما مشخص میشود؛ نخست آنکه صحنه موجود در خاورمیانه و معادله قدرت در سوریه در حال تغییر است و این تغییر میتواند باعث ایجاد معادلات نامتقارنی برای دو گروه جبهه مقاومت و جبهه غرب باشد به نحوی که تغییرات به ضرر جبهه غرب و یا به سود جبهه مقاومت باشد. مساله دیگر اینکه ایالات متحده آمریکا تلاش دارد به موازات تحرکات منطقه، با فضاسازیهای مثبت در ادبیات گفتاری خویش در مساله هستهای ایران به رفتارهای پراگماتیستی یا عملگرایی دست بزند. حتی روز گذشته مجلس نمایندگان آمریکا بودجهای دفاعی تصویب کرده بود که در سایه تصویب این بودجه دفاعی، تحریم ایران به صورت فشردهتر و چندلایهتر با فوریتی که مجلس سنا هم برای آن قائل شد، در حال انجام است تا در نهایت برای امضای رئیسجمهور آمریکا، به وی ابلاغ شود. به موازات همین تحرکات، اتحادیه اروپا هم هرلحظه در حال افزایش تحریمهاست و این به آن معناست که در حقیقت غرب و اروپا در پی مرزبندی معناداری برای تحریمهاست (مانند نمونه نفت در برابر دارو و غذا). به عبارت دیگر غرب در پی آن است تا فضای مذاکره با ایران را به هر ترتیبی فراهم کند تا بتواند ایران را در صحنه افکار عمومی کیش نماید و در صحنه شطرنج سیاسی جهان، با ادبیات عملگرایانه خود، لایههای چندگانه تحریمها افزایش دهد تا در چارچوب این لایه بندی، فضای مثبتی برای مات کردن ایران فراهم شود. با این حقیقت که آمریکا خواهان مذاکره با ایران است؛ اگر ایران هم برای برد هستهای خود ناچار به مذاکره با آمریکا شود، فضایی حاصل میشود که ایران در چهارچوب ایدئولوژیک خود و روابط منطقهای و بینالمللی با چالش روبهرو میشود مگر آنکه جمهوری اسلامی ایران بخواهد در برابر خواستههای آمریکا مقاومت و نقشه آنها را نقش بر آب کند. از سوی دیگر در گروه 1+5 دو کشور روسیه و چین هم حضور دارند. این دو کشور (مخصوصا روسیه) در موقعیتهای مختلف نشان دادند که حاضرند تا مرز تقابل با غرب هم پیش بروند اما در نهایت با گرفتن امتیازی از اروپا و یا آمریکا عقب بروند. با این تفسیر میتوانیم بگوئیم روسیه و چین بیشتر از آنکه خواهان تغییرات جدی باشند، خواهان حفظ وضع موجود هستند. اینکه هیچ توافقی بین ایران و 1+5 صورت نگیرد. از سوی دیگر با پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا، مساله نظم نوین جهانی شکل دیگری به خود خواهد گرفت و استراتژی کشورهایی مثل آلمان، فرانسه، چین، انگلستان و آمریکا و... تغییر خواهد کرد و به خوبی مشخص است که ایران در مرکز این تغییر استراتژی قرار خواهد گرفت بنابراین نوع بازی ایران در این مرحله باید به سمت بازی امتیاز گیرنده تبدیل شود.
↧