به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اعتدال ، هر چه که می گذریم ، تسلط دولت سوریه بر اوضاع بیشتر می شود و نشانه های شکست سهمگین غرب در این کشور عیان تر می شود اما همچنان فشار کشورهای غربی بر حکومت بشاراسد برای کنارهگیری از قدرت بیشتر شده است. از یک سو غرب و از سوی دیگر کشورهای عربی، عزم را جزم کردهاند تا رئیسجمهوری سوریه را از قدرت ساقط کنند.
پس از تحولات تونس، مصر و لیبی که رهبران آنها یکی پس از دیگری ساقط و حتی معدوم شدند، اکنون همه نگاهها به سوریه معطوف شده، اما حساسیتها درباره موقعیت این کشور، کار را برای قدرتهای جهانی سخت کرده است. کشوری که از عمق استراتژیک بالایی برخوردار است و در همسایگی رژیم صهیونیستی و کشوری بحرانزده چون لبنان قرار دارد، ساقط کردن حکومتش یقیناً تبعات و پیامدهای ناگواری برای خاورمیانه خواهد داشت که گریبان قدرتهای غربی و رژیمهای عربی طرفدار سرنگونی اسد را خواهد گرفت، همچنانکه هم اکنون بحران به داخل مرزهای ترکیه کشیده شده است. به همین دلیل است که صرفنظر از منافع دوجانبه، روسیه و چین تاکنون هرگونه قطعنامه علیه سوریه را در شورای امنیت وتو کرده و همچنان همراه ایران بر حل بحران این کشور در داخل و بدون مداخله خارجی تأکید میکنند. اما سؤال اینجاست که وقتی مخالفان اسد مدعی میشوند که تا پایان عمر حکومت وی به مبارزه ادامه میدهند و حاضر به گفتگو با این حکومت نیستند، چگونه بحران سوریه در داخل و بدون دخالت خارجی قابل حل است؟
بی گمان و به اعتراف کارشناسان بی طرف غربی ، بحران کنونی سوریه در صورت ادامه به فاجعه ای برای ترکیه و دیکتاتورهای عرب همسایه تبدیل خواهد شد،
طرح مشترک اتحادیه عرب و غرب مبنی بر واگذاری قدرت رئیسجمهوری سوریه به معاون اولش یعنی «فاروقالشرع»، با توجیهاتی از سوی آنها همراه بود: «اعراب و غربیها مدعی شدند که طرحشان برای شرایط کنونی نامناسب نیست، به ویژه اینکه الشرع نیز از دل نظام بعث سوریه بیرون آمده و قبل از بشار هم سالها با حافظ اسد، رئیسجمهوری فقید این کشور همراهی کرده بود و اگر نگرانی اسد از واگذاری قدرت، به قدرت رسیدن سلفیها و سنیهای تندرو در سوریه است، حضور معاون اولش در رأس قدرت (طبق طرح مشترک عربی ـ غربی) میتواند تا اندازه زیادی این نگرانی را برطرف کند.» چنانکه دیدیم، اسد این طرح را نپذیرفت.
از سویی روسها هم در خفا بر طرح برگزاری انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری (به جای سال 2014 در سال جاری میلادی) از سال گذشته وارد پروسه حل بحران سوریه شوند و مجددا نیز آن را مطرح کرده اند. به باور بسیاری از آگاهان مسائل سیاسی، طرح یادشده میتواند به چند دلیل راهگشا باشد و از التهاب بحران کنونی سوریه بکاهد. چه بسا نتیجه انتخابات زودهنگام، به قدرت رسیدن دوباره اسد باشد و طرفدارانش که اندک هم نیستند، همچنانکه در تظاهراتها و راهپیماییها نشان دادهاند، وی را با آرای مردمی باز هم به ریاست جمهوری انتخاب کنند. برگزاری انتخابات زودهنگام در عین حال نشان خواهد داد که آیا مخالفان با شخص اسد مشکل دارند یا نظام سیاسی سوریه و اگر مخالفت با نظام باشد، باید به گونهای دیگر مسائل سوریه را تحلیل کرد؛ از سویی بسیاری از کارشناسان نیز بر این عقیده اند که اقلیت مخالفان سوریه پس از شکست این نتیجه را نخواهند پذیرفت و مدعی تقلب و دیگر مسائلی از ایندست خواهند شد.
به هر رو تغییر نظام سوریه به دلیل موقعیت استراتژیک این کشور، پیامدهای زیانبار و جبرانناپذیری برای تمامی منطقه خواهد داشت. برخی تحلیلگران منطقهای معتقدند بخش بزرگی از مخالفتها در سوریه، با شخص اسد و موروثی شدن قدرت و حکومت در این کشور است، زیرا در اعتراضات مخالفان، شعارهای ضدنظام شنیده و دیده نمیشود و آنچه در اخبار و رسانهها منتشر میشود، شعارهایی علیه حکومت خانوادگی است. آنان که طرح روسیه را میپسندند، میگویند برگزاری انتخابات زودهنگام میتواند موضع اسد را تقویت و به تمامی مخالفانش اعم از داخلی، عربی و غربی اثبات کند که برخلاف بیشتر رژیمهای خودکامه عربی، وی خواهان اصلاح کشورش است و آنچه طی 11 ماه ناآرامی در سوریه رخ داده، برخلاف تبلیغات سوء خارجی، آشوبگری افرادی معلومالحال با گرایشها و مقاصد خاص بوده است. به عبارت دیگر، اسد هر اندازه بتواند در این شرایط، اوضاع را بسوی آرامش ببرد و از تبلیغات منفی رژیمهای عربی و غرب بکاهد، یک امتیاز به خود داده و حکومت خود را بیشتر به حاشیه امن رانده است.
وتوی قطعنامههای شورای امنیت علیه سوریه توسط مسکو و پکن در بلندمدت کارساز نیست و این دو قدرت، هر اندازه هم متحد و حامی سوریه باشند و از این کشور مقابل غرب حمایت کنند، فقط تا جایی پیش میروند که به اعتبار بینالمللیشان لطمه نزند و روابطشان را با دیگر قدرتهای جهانی به ویژه اعضای «گروه8» تهدید نکند و این مردم سوریه هستند که باید دست به دست هم بحران را تا انتها مدیریت کنند، همانگونه که تاکنون این عمل صورت گرفته و هم اکنون دورنمای آرامش در این کشور هویداست.
سوریه امروز ، با فاکتوری به نام اسد ، خط مقدم مبارزه با دو بال استکبار جهانی ، یعنی رژیم صهیونیستی و حکام مرتجع عرب است و ترکیه نیز ، علیرغم آرزوهای اردوغان مبنی بر احیای امپراتوری عثمانی ، وزن خاصی نه در جهان و نه در منطقه ندارد ؛ بحران سوریه تمام خواهد شد و در این میان رو سیاهی برای حکام عرب و اقتصاد و امنیت واژگون برای ترکیه باقی خواهد ماند.