تماشا:کلا از سر و روی این بشر جنجال می بارد! حالا خواسته یا ناخواسته اش را نمی دانیم ولی فعلا که داستانش همینی است که می بینیم. از برنامه پرحرف و حدیث و البته پرستاره عید نوروزش بگیر تا 9 ماه استعلاجی اجباری و انفجار خبر حضور مجددش در تلویزیون با شب یلدا.
الان هم که جنجال سر این است که چرا آقا شب یلدا را به کام یکسری ها تلخ کرده و خب یکسری ها هم که همیشه طرفدارش بوده اند و هستند پس تلخ شدن کامشان هم با احسان علیخانی برایشان شیرین به نظر می آید!
خلاصه که سرتان را درد نیاوریم. انگار احسان خان تلویزیون از رایحه جنجال استفاده می کند و هر جا می رود، همراهش است! بعد از اجرای ویژه برنامه شب یلدا او را در دفتر کارش پیدا کردیم و چند سوالی از برنامه یلدایش پرسیدیم و او هم نه تنها جواب داد که برای اولین بار به تماشا گفت که آخرهای دی ماه دوباره به تلویزیون برخواهد گشت.
نمی دانیم خوشحال شدید یا ناراحت، ولی اتفاقی است که دارد می افتد. اولین گفت و گوی احسان را بعد از پایان ممنوع الکاری اش بخوانید. با او در حال و هوای شب یلدایش حرف زدیم وحضور روی آنتن بعد از 9 ماه. در این گفت و گو با علیخانی و البته ما همراه باشید:
خودت آیتم سالمندان برنامه شب یلدا را چند بار قبل از پخش دیده بودی؟ اصلا بیشترین وقتی که بعد از دیدن آن آیتم احساساتی شدی زمان پخش در برنامه ات بود یا اتاق مونتاژ؟
- جالب است این سوال را کردی. فکر کنم آن آیتم را 4 بار قبل از پخش در برنامه همراه بچه های تدوین دیده بودم. جالب است هر بار صحنه هایش در اتاق مونتاژ پخش می شد، همه جا سکوت حاکم می شد و بچه ها آهسته گریه شان می گرفت. اولین بار است دارم این را می گویم آن آیتمی که شما دیدید، حتی یک دهم آن چیزی نبودکه گرفته بودیم. یعنی به توصیه آقای زین العابدین (مدیر شبکه سوم) خیلی از تلخی آن آیتم کم کردیم. باور نمی کنید قصه های زندگی پیرزن ها و پیرمردهایی که آنجا بودند چه شکلی بوده.
اصلا اگر همه فیلم هایمان را می دیدی، دیوانه می شدی. به حرمت اینکه آن شب هم شب میلاد بود و هم شب یلدا، سعی کردیم تلخی آن آیتم را خیلی کمتر از چیزی که باید باشد، کنیم تا تبدیل به چیزی شد که دیدید. به آدم ها توصیه می کنم هر از گاهی به اینجور جاها بروند تا حساب کار دستشان بیاید. بروند تا بفهمند چه خبر است. البته این شکلی استنباط نکنید که آدم مدعی هستم و شکل زندگی ام خیلی متفاوت تر از دیگران است و همه چیز را رعایت می کنم، نه، من هم شبیه بقیه رفقا هستم، ولی واقعا اتفاق آزاردهنده ای است؛ اینکه ببینی یک پیرمرد 85 ساله، سال هاست در حسرت دیدن بچه ها و نوه هایش است و آنگونه اشک می ریزد.
در حالی که بچه هایش دوتا محله بالاتر همان شهر دارند زندگی شان را می کنند و حاضر نیستند به پدر یا مادرشان سر بزنند! وقتی این تصاویر را دیدم و احساس کردم خودم را هم تکان داده، گفتم بگذار جوانترهایمان هم ببینند، چون پیری در آینده ای که خیلی هم دور نیست، سراغ ما هم خواهد آمد.
وقتی آیتم های برنامه ات پخش می شد، مثلا وقتی بابک جهانبخش ترانه اش را می خواند، حس و حال خودت چه شکلی بود؟ بیشتر استرس جمع و جور کردن و خوب اجرا کردن برنامه ات را داشتی یا نه، تو هم مثل همه آنهایی که داشتند برنامه ات را می دیدند تو حال و هوای خودت بودی؟
- اتفاقا خیلی ها به من گفتند شب اجرای برنامه انگار تو حال خودت بودی و غمگین به نظر می رسیدی. شاید یکی از دلایلش این باشد که در این مدتی که نبودم، محبت مردم خیلی شامل حالم شده و همه اش این دلشوره را داشتم که آیا حالا که برگشته ام می توانم دوباره رضایتشان را جلب کنم یا نه؟ دوم اینکه وقتی آیتم سالمندان پخش شد و بعدش هم بابک جهانبخش ترانه اش را خواند خودم هم تحت تاثیر اتفاقات قرار گرفته بودم.
بعد از آن هم «مهدی یراحی» ترانه «هر جای دنیایی دلم اونجاست» را خواند که صحنه به صحنه و پلان به پلان «ماه عسل» 90 را برایم یادآوری کرد و یک ذره توی حال خودم بودم؛ حتی وقتی نوار برنامه را دیدم، دیدم پلان هایی از من گرفته اند که خودم در حال خواندن ترانه مهدی یراحی ام و اصلا هم حواسم نیست! وگرنه سال هاست اتفاقی به اسم اضطراب و استرس را در کارم تجربه نکرده ام، شاید جاهایی نگران اتفاقی در برنامه شوم، ولی اینکه از حیث خودم و اجرایم دچار استرس شوم، نه!
دوست دارم اولین رسانه ای باشیم که می خواهد یک خبر خوش به مخاطبانش بدهد. دوباره کی احسان علیخانی را در تلویزیون می بینیم؟
- اولین بار است دارم این حرف را می زنم. یک برنامه خواهم داشت که قرار است در همان دکور برنامه شب یلدا (که احتمالا تقویت خواهد شد) ساخته شود. این برنامه طرحش از خودم است اما هنوز برای اجرا کردن یا نکردن در حال مشورت با دوستانم هستم. این برنامه 35 قسمت است که ویژه تمام قهرمانان المپیک و پارالمپیک است که تا امروز پاره ای از اتفاقاتش از جمله تصاویر مستندش را ضبط کرده و الان حدود 35 قسمت مستندهایمان را گرفته ایم.
جنس برنامه مان این شکلی است که به هر کدام از قهرمان هایمان این اختیار را داده ایم که بتواند 5 نفر اولی که دوست داشته روی سکوی المپیک کنارش قرار بگیرند و آنها را در قهرمانی اش سهیم می داند، با خودش به استودیوی ما بیاورد. آن قهرمان می نشیند و آن 5 نفر هم پشت سر او می نشینند و بعد از گفت و گوهایی که بین همه آدم های در استودیو اتفاق می افتد، مراسم اهدای مدال المپیک را بازسازی می کنیم با این تفاوت که این بار به جای بالا رفتن قهرمان از سکو، آن 5 نفر روی سکو می روند و آن قهرمان به آنها مدال می دهد و تیتراژ برنامه هم همزمان شروع به پخش می کند. این روزها خودم دارم به چگونه اجرا کردن این برنامه فکر می کنم و احتمال دارد خودم اجرایش کنم. حالا در همین یکی دو روز آینده تصمیمان مشخص می شود.
شروع ماه شادی
زمان پخش این برنامه از تلویزیون مشخص شده؟
- احتمالا از اواخر دی ماه، 25 یا 26 دی ماه.
یعنی آخر ماه صفر.
- آفرین، آن زمان وارد ماه ربیع می شویم که ماه مبارک و شادی هم هست. انشاءالله از شبکه سه هم پخش خواهد شد.
ولی به نظر کار سختی است که این هم آدم را بخواهی با همراهانشان از همه جای ایران به برنامه ات بیاوری!
- بله؛ از اواخر شهریور برای این برنامه کارمان را شروع کرده ایم. برای ساخت مستندهای برنامه مان تمام ایران را گشته ایم. از اشنویه که سیامند رحمان آنجا زندگی می کند تا مشهد، کرمان، شیراز، بوشهر و هرجایی که فکرش را بکنید.
تنها کسی که تا امروز ما جا مانده، احسان حدادی است که او هم آمریکاست. در کل فضای برنامه را دوست دارم و جنس گفت و گوها و فضای مورد علاقه ام را که خانوادگی و اجتماعی است. در آن حفظ کرده ام. این آدم ها سمبل های ورزش کشورمان هستند. بنابراین خیلی دوست دارم این حوزه را تجربه کنم.