اعتدال: «جفری بیتای» استاد دانشگاه «منچستر» نیز معتقد است «زمانی که سیاستمداری دروغ میگوید مانند یک احمق ظاهر میشود. او نمیتواند خندههایش را کنترل کند.»
به گزارش عصر ایران به نقل از تایمز، شاید بیش از هر چیز دیگری، مردم به کلمات و سخنان سیاستمداران توجه می کنند ولی آیا فقط این کلمه ها هستند که با ما سخن می گویند؟
روانشناسان معتقدند که سیاستمداران هیچگاه نمیتوانند باورهای خود را از جامعه پنهان کنند چرا که زبان بدن آنان گویاتر از ادبیات کلامی است.
در این میان اینکه سیاستمداران تا چه اندازه برای سخنرانی آموزش دیدهاند، اهمیت چندانی ندارد زیرا آنان هرگز نمیتوانند مانع حرکات فیزیکی و بدنی خود شوند و احساساتشان را پنهان کنند؛ به قول دکتر «پیتر کولته» از مرکز سازمان علوم سیاسی بریتانیا، «هیچ کس نمیتواند از چشمان تیزبین مردم در امان باشد.»
به گفته او، این بدان معناست که افراد این توانایی را ندارند که به چیزی که به آن باور ندارد، تظاهر کنند؛ چرا که در نهایت چهره و دستان آنان تمام حقایق را برملا میکند. او ادامه میدهد «با این حال سیاستمدارانی که بیشتر در تلاش هستند که حرکتهای بدنشان را در سخنرانیها و کنفرانسهای مطبوعاتی کنترل کنند، مانند کسانی هستند که در حال بازی پوکرند؛ در این بازی نیز کسی که بهتر احساسات بدنی خود را کنترل میکند، میتواند پیروز میدان باشد.
آنان هر چقدر که توانایی و مهارت داشته باشند نمیتوانند مانع بیان آن چیزی شوند که از طریق اعضای دیگر بدنشان البته به غیر از زبانشان مشخص میشود. برای مثال «تونی بلر» نخست وزیر اسبق بریتانیا، هنگامی که عصبانی میشد، نمیتوانست مانع تکان خوردن انگشت کوچک دستش شود و یا زمانی که مورد حمله کلامی قرار میگرفت، ناخواسته دستانش را بر روی شکمش قرار میداد.
«جورج بوش» رئیس جمهوری سابق آمریکا، زمانی که در سخنرانیها و کنفرانسهای خبری عصبی میشد، گونههایش را از داخل گاز میگرفت.
«بیل کلینتون» هم وقتی که درصدد بود احساساتش را نشان دهد، لبهایش را گاز میگرفت. همچنین نمونه بارز این ادعا زمانی بود که میخواست از «مونیسا لوینسکی» عذرخواهی کند. اما اکنون این پرسش مطرح میشود که آیا او توانست از این ترفند برای جلب نظر شهروندان کشورش بهره ببرد یا خیر؟
کولته همچنین تاکید میکند که جورج بوش در برخی موارد بر روی انگشتان راه میرفت تا خود را از آنچه که هست بزرگتر نشان دهد.
کولته معتقد است به طور کلی سیاستمدارانی که تلاش میکنند میان آنان و شنوندگانشان فاصله زیادی وجود داشته باشد و از نگاه مستقیم به آنان خودداری میکنند، در حقیقت این پیام را به مخاطبان خود میدهند که شخص سخنران شایستگی توجه را ندارد.
«روبرت تیتر» ناظر انتخاباتی حزب جمهوری خواه آمریکا در این باره می پرسد: آیا زبان بدن به تنهایی میتواند بر دیدگاه شنوندگان تاثیر بگذارد. او با اشاره به تحقیقات بر روی دو گروه ۱۰ و ۱۲ نفری، به سوال خودش این گونه پاسخ می دهد: در این تحقیق شرکت کنندگان بخشی از فیلم صامتی که تا بیش از آن ندیده بودند را تماشا کردند؛ از همین رو شرکت کنندگان هیچ ایدهای درباره خود سخنران و نظرات او نداشتند اما وقتی که از آنان پرسیده شد که آیا سخنران حقیقت را میگفت اکثر آنان با استناد به حرکت دستها و حالت چهره پاسخ دادند که او راست میگوید.
از سویی دیگر، برخی از روانشناسان بر این باورند که مقامات با همین روش میتوانند بر احساسات شهروندان تاثیر بگذارند. «جفری بیتای» استاد دانشگاه «منچستر» نیز معتقد است «زمانیکه سیاستمداری دروغ میگوید مانند یک احمق ظاهر میشود. او نمیتواند خندههایش را کنترل کند چرا که اینکار بسیار مشکل است و دفعه بعد که او به صحنه میآید نه تنها کلامش بلکه عملکردش نیز به خوبی به سخن میآیند.»
به گزارش عصر ایران به نقل از تایمز، شاید بیش از هر چیز دیگری، مردم به کلمات و سخنان سیاستمداران توجه می کنند ولی آیا فقط این کلمه ها هستند که با ما سخن می گویند؟
روانشناسان معتقدند که سیاستمداران هیچگاه نمیتوانند باورهای خود را از جامعه پنهان کنند چرا که زبان بدن آنان گویاتر از ادبیات کلامی است.
در این میان اینکه سیاستمداران تا چه اندازه برای سخنرانی آموزش دیدهاند، اهمیت چندانی ندارد زیرا آنان هرگز نمیتوانند مانع حرکات فیزیکی و بدنی خود شوند و احساساتشان را پنهان کنند؛ به قول دکتر «پیتر کولته» از مرکز سازمان علوم سیاسی بریتانیا، «هیچ کس نمیتواند از چشمان تیزبین مردم در امان باشد.»
به گفته او، این بدان معناست که افراد این توانایی را ندارند که به چیزی که به آن باور ندارد، تظاهر کنند؛ چرا که در نهایت چهره و دستان آنان تمام حقایق را برملا میکند. او ادامه میدهد «با این حال سیاستمدارانی که بیشتر در تلاش هستند که حرکتهای بدنشان را در سخنرانیها و کنفرانسهای مطبوعاتی کنترل کنند، مانند کسانی هستند که در حال بازی پوکرند؛ در این بازی نیز کسی که بهتر احساسات بدنی خود را کنترل میکند، میتواند پیروز میدان باشد.
آنان هر چقدر که توانایی و مهارت داشته باشند نمیتوانند مانع بیان آن چیزی شوند که از طریق اعضای دیگر بدنشان البته به غیر از زبانشان مشخص میشود. برای مثال «تونی بلر» نخست وزیر اسبق بریتانیا، هنگامی که عصبانی میشد، نمیتوانست مانع تکان خوردن انگشت کوچک دستش شود و یا زمانی که مورد حمله کلامی قرار میگرفت، ناخواسته دستانش را بر روی شکمش قرار میداد.
«جورج بوش» رئیس جمهوری سابق آمریکا، زمانی که در سخنرانیها و کنفرانسهای خبری عصبی میشد، گونههایش را از داخل گاز میگرفت.
«بیل کلینتون» هم وقتی که درصدد بود احساساتش را نشان دهد، لبهایش را گاز میگرفت. همچنین نمونه بارز این ادعا زمانی بود که میخواست از «مونیسا لوینسکی» عذرخواهی کند. اما اکنون این پرسش مطرح میشود که آیا او توانست از این ترفند برای جلب نظر شهروندان کشورش بهره ببرد یا خیر؟
کولته همچنین تاکید میکند که جورج بوش در برخی موارد بر روی انگشتان راه میرفت تا خود را از آنچه که هست بزرگتر نشان دهد.
کولته معتقد است به طور کلی سیاستمدارانی که تلاش میکنند میان آنان و شنوندگانشان فاصله زیادی وجود داشته باشد و از نگاه مستقیم به آنان خودداری میکنند، در حقیقت این پیام را به مخاطبان خود میدهند که شخص سخنران شایستگی توجه را ندارد.
«روبرت تیتر» ناظر انتخاباتی حزب جمهوری خواه آمریکا در این باره می پرسد: آیا زبان بدن به تنهایی میتواند بر دیدگاه شنوندگان تاثیر بگذارد. او با اشاره به تحقیقات بر روی دو گروه ۱۰ و ۱۲ نفری، به سوال خودش این گونه پاسخ می دهد: در این تحقیق شرکت کنندگان بخشی از فیلم صامتی که تا بیش از آن ندیده بودند را تماشا کردند؛ از همین رو شرکت کنندگان هیچ ایدهای درباره خود سخنران و نظرات او نداشتند اما وقتی که از آنان پرسیده شد که آیا سخنران حقیقت را میگفت اکثر آنان با استناد به حرکت دستها و حالت چهره پاسخ دادند که او راست میگوید.
از سویی دیگر، برخی از روانشناسان بر این باورند که مقامات با همین روش میتوانند بر احساسات شهروندان تاثیر بگذارند. «جفری بیتای» استاد دانشگاه «منچستر» نیز معتقد است «زمانیکه سیاستمداری دروغ میگوید مانند یک احمق ظاهر میشود. او نمیتواند خندههایش را کنترل کند چرا که اینکار بسیار مشکل است و دفعه بعد که او به صحنه میآید نه تنها کلامش بلکه عملکردش نیز به خوبی به سخن میآیند.»