اعتدال: پس از مناظرههای سال 88 و اتهاماتی که به شخصیتهای روحانی برجسته نظام نظیر آیت الله هاشمیزده شد، بنیصدر در مصاحبهای گفت 30 سال است که من میگویم اینها دزدند، احمدی نژاد تازه فهمیده، دیدید که من درست میگفتم؟ شاهدش هم احمدینژاد. از سال 1354 طرح تخریب و ترور هاشمیرفسنجانی در سازمان مجاهدین خلق کلید خورد؛ منافقین گرچه بسیار علیه او نوشتند ولی نتوانستند او را به شهادت برسانند. اما این جریان متوقف نشد تا در سال 1358 ایشان هدف گلوله گروه فرقان قرار گرفت. سیر تخریب آیت الله هاشمی بعد از آن نیز هرگز متوقف نشد و در دهها شکل متفاوت بروز و ظهور پیدا کرد. تکثر و تنوع اشکال این تخریبها چنان است که قابلیت تبدیل به کتابی جامع را دارد.
کتابی برای تبار شناسی جریان تخریب هاشمی از دیروز تا امروز. راز اصلی تخریب هاشمی در تشخیص بهنگام اوست،قدرت تشخیصی که بارها مورد تایید و تجلیل امام و رهبری نیز قرار گرفته است، وقتی امام عظیم الشان میفرمایند هاشمی زنده است چون نهضت زنده است و یا رهبر معظم انقلاب تاکید میکنند هیچکس برای من هاشمی نمیشود، بخوبی میتوان بر اهمیت قدرت تشخیص هاشمی در گردنه های تاریخی نظام واقف شد. نقش آفرینیهای تاریخی هاشمی به همان اندازه که منافع انقلاب و نظام و مردم را تامین کرده به همان میزان نیز بر برنامههای جریانهای انحرافی و دشمنان انقلاب خط بطلان کشیده . ماجرای بنی صدر را ببینید، هدایت و پایان مدبرانه جنگ را ارزیابی کنید و یا چگونگی ساختن کشور را بعد از پایان جنگ بررسی کنید. آیا میدانید که چگونه هاشمی توانست دو نقشه بزرگ آمریکاییها را برای کشانیدن جمهوری اسلامی به جنگ مستقیم در خلیج فارس و ماجرای جنگ کویت خنثی کند؟ در همه این موارد چه کسانی از تدابیر هاشمی منتفع شدهاند و چه کسانی متضرر ؟ خب معلوم است چه کسانی دوست ندارند هاشمی نقش آفرین باشد؟ هاشمی مانع بزرگی علیه حرکت بر ضد منافع ملی، نظام و مردم است. تحمل شخصیتی به این اوصاف نه تنها برای دشمنان بلکه برای دوستان نادان هم قابل قبول نبوده و نیست و از اینرو هاشمیرفسنجانی همواره در بستر زمان به عنوان خاکریز اول نظام جمهوری اسلامی مورد حقد و کینه دشمنان دانا و دوستان نادان قرار گرفته و یک روز هم از تخریب و توطئه و سیاهنمایی مصون نبوده است. تخریب هاشمی هرگز یک واکنش رسانهای بدون هدف نمیتواند باشد وقتی هدفمند است، یقیناً برنامهریزی شده و برنامهریزی هم بدون سازماندهی معنی ندارد. پس از مناظرههای سال 88 و اتهاماتی که از سوی آقای احمدینژاد به شخصیتهای روحانی برجسته نظام نظیر هاشمیرفسنجانی و آقای ناطقنوری وارد شد، بنیصدر در مصاحبهای گفت 30 سال است که من میگویم اینها دزدند و فاسدند شما حالا به این نتیجه رسیدید؟! حالا دیدید که من درست میگفتم؟ شاهدش هم احمدی نژاد! میدانید از این راه چه بستری برای سوءاستفاده تبلیغاتی مخالفان نظام فراهم شد؟! امروز یک جریان وسیع روحانیتستیزی در کشور بین مخالفان نظام مقدس جمهوری اسلامی به راه افتاده و از روحانیت اصیل و انقلابی به عنوان پشتوانه اصلی نظام اسلامی انتقام میگیرند. یکی از راههای انتقامگیری همین رفتارهایی است که به اصطلاح میخواهند حرمت روحانیت را بشکنند.کاری که حتی در زمان رژیم پهلوی مجلات فکاهی هم انجام ندادند و هیچگاه هیچ دلقکی حاضر نشد در ملأ عام به روحانیت توهین کند و یک شخصیت روحانی را مسخره کند.در سالهای اخیر متأسفانه روحانیتستیزی در میان بعضی از گروههای سیاسی درون حکومت هم رایج شده است. جالب ترین تعبیری که در این روزها شنیده ام در توجیه عدم فرصت پاسخگویی به غایبان مناظرات 88 در صداوسیما بود که گفته اند وقت نداشتیم و فکر کردیم بخاطر دفاع از آزادی کلام بدنبال قانونی بهتربرای فرصت پاسخگویی متهمان غایب مناظرات باشیم !
این حرفها جای بسیار تعجب بود و مصداق عذر بدتر از گناه بود. بهتر نیست بجای توجیهاتی که خودمان را هم قانع نمیکند از فرصتی که برای اجرای برنامههای جریان انحرافی در راستای حراج تاریخ انقلاب در مناظرات 88 ایجاد کردیم عذر خواهی کنیم؟ النجاه فی الصدق. آقای هاشمی فردی دارای فکر، اندیشه، آیندهنگری و قدرت تحلیل بالاست و تا امروز توانسته در مقاطع مختلف کشور را از بحرانها نجات دهد ولی همه این ویژگیها نیاز به ابزار دارد امروز آقای هاشمیرفسنجانی همان آقای هاشمیرفسنجانی 30 سال یا 20 سال قبل است - بلکه با تجارب و دانش بیشتر- ولی آقای هاشمی امروز ابزار گذشته را در اختیار ندارد. دوران هشتساله دولت سازندگی به اذعان و اعتراف دوست و دشمن بهترین دوران کشور به لحاظ سازندگی و رفع مشکلات مردم و سامانگرفتن کشور است. آن هم با خزانه خالی و نفت بشکهای حدود ده دلار. میدانید در تمام دوران هشتساله سازندگی درآمد کشور از محل فروش نفت 74 میلیارد دلار بود. یعنی معادل یک دهم درآمد سالهای اخیر. ولی آن همه توسعه و بازسازیهای خرابی جنگ، بهخصوص در زیرساختها و زیربناها انجام شد ولی در شش هفت سال اخیر بیش از 700 میلیارددلار از محل فروش نفت درآمد حاصل شده است ولی وضع مردم و کشور این است که نگفتنش بهتر است! موج آفرینیهای نو به نوی آقای احمدی نژاد و جریان پیرامونش برای ما امر تازه ای نیست، آقای هاشمی بخوبی در نامه سال 88 آگاهی کامل خود را از این برنامه اعلام کردند. در جای جای آن نامه تاریخی که شباهتهای فراوانی با نامه سال 59 درباره بنیصدر داشت بخوبی میتوانید طرح گام به گام این جریان را رصد کنید : شکستن قبح تهمت زنی و بی اخلاقی درکشور، زیر سوال بردن کارآمدی نظام در سی سال گذشته، بنزین ریختن بر آتش افروخته و کارگشایی برای مسیر قانون ستیزی خودشان. آیت الله هاشمی حتی در آن نامه متذکر شدند که هدف اصلی من نیستم بلکه این جریان برنامههای وسیعی در سر دارند. مهم ترین فراز آن نامه نیز تاکید بر روشن شدن انحرافات است آنهم در زمانی که رگ بصیرت پاره ای از دوستان با «لالایی تخریب هاشمی» خوابیده بود!
درباره نامه 59 همه شاهد بودند که بعد از آن اعتماد امام به تشخیص و تدبیرهاشمی نه تنها کم نشد بلکه افزون گردید. درباره نامه 88 هم همانطور که آیت الله هاشمی گفتند رهبری ملاحظه ای بر محتوای آن نداشتند و تاکید ایشان بر لزوم جبران خطای مناظرات در نماز جمعه 29 خرداد گواه این مدعاست. مضامین آن نامه نیز بخوبی روشن است و برنامههای وسیع و ضد منافع ملی جریان انحرافی بخوبی از پرده برون آمده است. از جریان انحرافی به عنوان مهم ترین جریان ضربه دیده از نامه 88 تعجبی در کوبیدن آن نیست اما علت اینکه عده ای با بصیرت دیرهنگام خود هنوز خود را در این زمینه به خواب زده اند را باید از خود آنها پرسید؟ یادم میآید آیت الله هاشمی در سال 89 و در جوار مرقد امام فرمودند که فتنه ای علیه روحانیت بپا شده که قدمی کوتاه نخواهد آمد، سوال اینجاست آیا فضای امروز کشور بخوبی موید این مسئله نیست؟ بصیرت با شعار بدست نمیآید.