اگر در 8 روز مانده به پایان عمر کابینه اول احمدینژاد، سونامی تغییر کابینه را درنوردید و برخی از وزرای خوب(موجه) دولت همچون محسنی اژهای و صفارهرندی مجبور به ترک دولت شدند، اینروزها که کمتر از 8 ماه به پایان دولت دوم و احتمالا پایان عمر سیاسی احمدینژاد و حلقه نزدیکانش مانده است، روند تغییرات در کابینه جان دوبارهای گرفته است. دلیل اصلی هم، همان دلیل همیشگی است: «هرکس برخلاف خواسته احمدینژاد و مشایی عمل کند، باید برود!»
اگر بخواهیم کمی عقبتر برویم، باید از چرخش جالب معاونان رئیسجمهوری شروع کنیم؛ جایی که بهروز مرادی، رئیس سازمان هدفمندی جایگزین ابراهیم عزیزی در معاونت برنامهریزی رئیسجمهوری شد. عزیزی نیز در معاونت توسعه مدیریت و منابع انسانی جایگزین دکتر لطفالله فروزندهای شد که میتوان به جهت حضور چند سالهاش در کنار احمد توکلی در مرکز پژوهشها و همچنین تحقیقات گستردهاش، او را پدر قانون خدمات کشوری دانست. البته فروزنده هم جایگزین حجتالاسلام میرتاجالدینی معاون پارلمانی رئیسجمهوری شد تا میرتاجالدینی هم متصدی جایگاهی جدید به نام معاونت رئیسجمهوری در اجرای قانون اساسی شود.
پس از این رفت و آمدها بود که چرخه تغییرات آغاز شد و به یکباره دکتر تقیپور وزیر ارتباطات عزل و به سمت تزئینی مشاور رئیسجمهوری در امور فناوری اطلاعات منصوب شد.
رئیسجمهوری هم مرد پرکار اینروزهای دولت یعنی علی نیکزاد را با حفظ سمتهای قبلی، سرپرست این وزارتخانه کرد تا عملا سه وزارتخانه مسکن و شهرسازی سابق، راه و ترابری سابق و ارتباطات را یک نفر بچرخاند و البته ادغام این سه وزارتخانه و تشکیل وزارتخانه امور زیربنایی نیز در دستور کار قرار گیرد.
حلقه نزدیکان رئیسجمهوری هم بینصیب از تغییر نماند. اسفندیار رحیم مشایی طی حکمی بلندبالا (و شبهعرفانی) به سمت مشاور رئیسجمهوری و ریاست دبیرخانه جنبش عدم تعهد منصوب شد. سید حسن موسوی - رئیس پیشین سازمان میراث فرهنگی و گردشگری – رئیس دفتر رئیسجمهوری شد تا محمد شریف ملکزاده نیز معاون رئیسجمهوری و رئیس سازمان میراث فرهنگی شود.
همین چند روز پیش هم دکتر مرضیه وحید دستجردی - که همانند دکتر باقری لنکرانی کارنامه (نسبتا) قابل قبولی داشت - بدون هیچ علت خاصی برکنار شد تا شمار تغییرات در روزهای انتهایی دولت به عدد 10 برسد.
چند روز بعد هم غلامحسین الهام از قدیمیترین همراهان احمدینژاد برای دومینبار سخنگوی دولت شد و به فاصله چند روز جای ابراهیم عزیزی را هم در معاونت توسعه گرفت تا عزیزی هم به سازمانی ناشناخته به نام «مرکز هماهنگی نهادها» برود!
آنچه از نظر گذشت، وجه پیدای تغییرات بود اما فهم دقیق اهداف این تغییرات نیازمند تحلیل اخبار و توجه به گمانهزنیهاست که در ادامه خواهید خواند:
چرا تقیپور رفت؟
همه چیز از وزارتخانه ارتباطات شروع شد. تقیپور که وارث دکتر محمد سلیمانی بود، از میانه راه با مشکلی مواجه شد به نام اخوان بهابادی؛ جوان نخبه یزدی که با اعمال فشار اطرافیان رئیسجمهوری وارد وزارتخانه شده بود و سرپرستی مرکز تحقیقات مخابرات را بر عهده داشت. مهدی اخوان بهابادی که تنها 32 سال سن داشت، با توجه به خدماتی که برای حلقه خاص انجام داد و با پیشنهاد همین افراد توانست جایگاه خود را تقویت کند و به یکباره به شخصی تأثیرگذار در وزاتخانه تبدیل شود.
البته تقیپور از این اتفاقات راضی نبود و بعدها در اظهارنظری نشان داد که حرفهای زیادی از آن روزها دارد ولی گویا فعلا قصد صحبت کردن درباره این ماجرا را ندارد. کار به جایی رسید که اخوان بهابادی قائممقام وزیر در فناوری و امور بینالملل شد. مهدی اخوان پس از تشکیل شورای عالی فضای مجازی و با حکم مستقیم رئیسجمهوری به این نهاد رفت تا تقیپور نفس راحتی بکشد. اما او دست از سر وزارت ارتباطات برنداشت و سعی کرد مرکز تحقیقات مخابرات را - که متولی اصلی پروژههای بزرگ شبکه ملی اطلاعات کشور است - به شورایعالی فضای مجازی منتقل کند؛ امری که با مخالفت مسئولان وزارت ارتباطات روبهرو شد. تقیپور هم که احساس خطر بیشتری میکرد، به تکاپو افتاد تا مشاور و معاون دیروزش را کنترل کند؛ غافل از آنکه حلقه اطراف رئیسجمهوری حکم به برکناری تقیپور خواهند داد تا مهدی اخوان تازهکار پیروز میدان شود.
گفته میشود، اگر ادغام منتفی شود، دولت به دنبال گزینهای است به نام علی اکبر محرابیان!
چرا الهام سخنگو شد؟
غلامحسین الهام در روزهای قبل از انتخابات مجلس نهم بهصورت جدی وارد میدان شده بود تا بهعنوان یکی از اعضای جبهه پایداری، این تشکل سیاسی را در انتخابات به اهداف مورد نظر برساند. او در جلسات شورای مرکزی جبهه پایداری حضور مییافت و یکی از مهمترین مخالفان ایده وحدت اصولگرایان بود. درست پس از پایان انتخابات نیز دیگر در جلسات شرکت نکرد و دوباره به احمدینژاد پیوست. نگاه تحلیلی و البته بدبینانه به این اتفاق میتواند پرده از اجرای پروژه اسب تروا آن هم از سوی محمود احمدینژاد بردارد!
با دید بدبینانه، بهنظر میرسد الهام تنها به این علت از دولت کناره گرفته بود که نگذارد اصولگرایان به وحدت برسند و آتش اختلاف در میان آنها شعلهور شود. پس از پایان مأموریت نیز پیروزمندانه به عرصه سخنگویی دولت بازگشت تا نماد دولت محسوب شود و با گرفتن حکم معاون رئیسجمهوری جایگاهش نیز تقویت شود. این واقعیت را میتوان در یادداشت روز سهشنبه دوازدهم دیماه 91 روزنامه ایران با عنوان «شرط بقای جبهه پایداری» مشاهده کرد: «بازگشت دکتر الهام، مرد مؤثر دولت نهم و البته یکی از مؤسسین جبهه پایداری به آغوش دولت دهم در قامت چهرهای تأثیرگذار امری عجیب به حساب نمیآید، بلکه امری طبیعی و قطعی نیز محسوب میشود. اصولا مگر چهرههای شاخص و تأثیرگذار جبهه پایداری تا چه حد با دولت اختلاف دارند که بازگشت آنها امری عجیب به حساب آید؟»
برخی اخبار پشت پرده نیز حکایت از آن دارد که دولتیها قصد دارند الهام را بهعنوان کسی که جبهه پایداری نیز از او حمایت خواهد کرد، وارد صحنه انتخابات ریاست جمهوری کنند. به همین خاطر اگر در همین چند روز آینده شنیدید که دکتر غلامحسین الهام معاون اول رئیسجمهوری شد، خیلی متعجب نشوید!
البته رابطه خوب الهام با اعضای شورای نگهبان نیز میتواند دلیل دیگر همکاری مجدد احمدینژاد والهام باشد؛ هرچندکه رفتن الهام به دولت برای طرفداران پایداری سخت تمام شود، اما دور از ذهن نیست. بهنظر میرسد حلقه اطرافیان رییسجمهوری دوست دارند با استفاده از رابطههایی که الهام در شورای نگهبان دارد، تأیید صلاحیت «ردصلاحیت شدهها» را بگیرند.
خوشبینانهترین تحلیل درباره سخنگویی الهام نیز اعتقاد رسانههای جبهه پایداری است این رسانهها تصمیم الهام را به فال نیک گرفته و در راستای تقویت خط خدمتگزاری دولت تحلیل میکنند. به بیان دیگر جبهه پایداری معتقد است که الهام به دولت رفته تا شاید در حلقه بسته اطرافیان رئیسجمهوری قرار گرفته و بتواند از تأثیرگذاری امثال مشایی، بقایی و رحیمی بر محمود احمدینژاد بکاهد.
چرا دستجردی رفت؟
در فضای رسانهای، ماجرای برکناری وزیر بهداشت که از احمدینژاد نمره 20 گرفته بود، همچون ماجرای برکناری منوچهر متکی به تاریخ پیوست!
تقریبا همه مطمئن بودند که اولین وزیر زن در تاریخ جمهوری اسلامی به دلیل انتقادات تند و تیزی که از شیوه مدیریت رئیسجمهوری داشت، آخرین روزهای وزراتش را پشتسر میگذارد. تیتر روزنامه ایران - که از آن بهعنوان ارگان حلقه انحرافی یاد میشود - در انتقاد از عملکرد دکتر مرضیه وحید دستجردی خود دلیل دیگری بر تزلزل صندلی خانم وزیر بود. در شبکههای مجازی نیز افراد رسانهای نزدیک به جریان انحرافی به نبش قبر تاریخ پرداختند و در مذمت خانم دکتر گفتند که او در انتخابات سال 84 رئیس کمیته زنان ستاد لاریجانی بوده است و به همین علت اصلا احمدینژادی نیست و به قولی مهره رئیس مجلس است!
با این حال معاون اول رئیسجمهوری در گفتوگو با رسانهها از اساس همه چیز را تکذیب کرد؛ تکذیبی که البته 24 ساعت هم نتوانست دوام بیاورد و با صدور حکم عزل وزیر بهداشت، این اظهار نظر نیز به لیست بلندبالای اظهارات جالب آقای معاون اول پیوست.
اگرچه جانشین خانم دستجردی یعنی دکتر محمدحسن طریقت منفرد خود از چهرههای شناخته شده بهداشت و درمان است اما نوع برخورد دولتیها با برکناری تنها وزیر زن کابینه ماجرای پرغصه ای است که واکنشهای زیادی را در پی داشت و البته انعکاس آنها از حوصله این مطلب خارج است. با این حال گمانهزنیها نشان میدهد که برکناری خانم وزیر بیشتر از آنکه ناشی از ماجرای ارز باشد، مرتبط با لاریجانیهاست!
گویا رئیسجمهوری از وزیر بهداشت خواسته بود که دکتر باقر لاریجانی برادر چهارم لاریجانیها را از ریاست دانشگاه علوم پزشکی تهران بردارد که با مخالفت خانم دستجردی مواجه شده بود. انتشار مکاتبه صورت گرفته میان لاریجانی و دستجردی بلافاصله پس از برکناری خانم وزیر بر درستی این تحلیل صحه میگذارد.
و آخرین خبر هم اینکه شنیده میشود دکتر مرضیه وحید دستجردی از چند روز آینده به بیمارستان آرش برمیگردد و کار خود را در بخش زنان و زایمان این بیمارستان آغاز میکند.
چرا عزیزی رفت؟
ماجرای برکناری عزیزی هم جالب توجه است. گذشته از آنچه که در همین پرونده و در یادداشتی جداگانه به آن خواهیم پرداخت، گویا تأثیرگذاری بیشتر معاونت برنامهریزی در مقایسه با معاونت توسعه و منابع انسانی رئیسجمهوری، علت دلخوری ابراهیم عزیزی بوده و همین موضوع باعث دلسردی و کمکاری او شده بود. احمدینژاد هم پاسخ این دلسردی را با «حذف از دایره» به عزیزی داد!
صلاحی در تور ستادکل
آنان که سری در دنیای سیاست دارند، میدانند که محمود صلاحی همواره از تأثیرگذارترین استانداران محمود احمدینژاد بوده است؛ بهگونهای که در سالیان اخیر همواره بهعنوان جانشین بالقوهای برای وزارت کشور محسوب میشد. اما صلاحی هم تنها بهخاطر یک انتقاد آن هم نه از جانب خود که از سوی دیگران اخراج شد! گویا استاندار خراسان رضوی در مراسمی که به مناسبت عرفه در شهر مشهد برگزار شد و سخنران آن نیز حجتالاسلام نقویان بود، در کنار محمدباقر قالیباف مشهدی حضور یافته و همین کافی بود تا قربانی جدید دولت از آستان امام رضا (علیهالسلام) بیاید.
اما داستان برکناری او هم به قولی سنگالیزه است؛ چرا که وقتی وی بهعنوان مدیر برتر در حوزه پدافند غیرعامل برای دیدار با مقام معظم رهبری در تهران به سر میبرده است، برکنار شده و پس از بیرون آمدن از این جلسه مهم میفهمد که دیگر استاندار نیست!
محمود صلاحی اینروزها مصاحبه نمیکند و خیلی آرام به جایگاه سابق خود بازگشته است. شنیدهها حاکی از آن است که وی به زودی بهعنوان عضو هیئت مدیره موزه بزرگ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس فعالیت جدید خود را زیر نظر ستاد کل نیروهای مسلح آغاز خواهد کرد.
احتمال رفتن رحیمی به وزارت کشور
سایتها و خبرگزاریها از احتمال جدایی رحیمی از صندلی معاون اولی میگویند. صندلی مصطفی نجار دیگر وزیرِ سابقا نظامیِ احمدینژاد هم اینروزها متزلزل است و شایعه وزارت کشوری شدن رحیمی نقل محافل شده است. البته دکتر احمدینژاد این خبر را تلویحا رد کرده است. این در حالی است که مسئول دفتر رحیمی معاون اول رئیسجمهوری نیز با ابراز بیاطلاعی از انتشار اخبار جایگزین شدن محرابیان بهجای رحیمی میگوید: «در رابطه با صحت این خبر اطلاعی ندارم و در صورتی که این خبر صحت داشته باشد، از طریق مبادی رسمی اعلام میشود و بر روی پایگاه اطلاعرسانی ریاستجمهوری نیز قرار خواهد گرفت.»
همزمان با انتشار این شایعه، برای جانشینی رحیمی هم گمانهزنیهای زیادی میشود. برخی میگویند محرابیان قرار است ارتقاء جایگاه پیدا کند و معاون اول شود. اما «نوری» مسئول دفتر علیاکبر محرابیان با تکذیب این خبر میگوید: «در صورتی که این خبر صحت داشته باشد از سوی شورای اطلاعرسانی نهاد ریاستجمهوری اعلام خواهد شد.» شیخالاسلامی که روزی رئیس دفتر رئیسجمهوری بود و امروز وزیر کار و رفاه اجتماعی است گزینه دیگر معاون اولی محسوب میشود. از ابوالمشاغل اینروزهای دولت یعنی دکتر غلامحسین الهام و حمید بقایی نیز بهعنوان دیگر گزینههای معاون اولی یاد میشود.
نجار البته این شایعه را تکذیب کرد و رئیس جمهور نیز در جمع خبرنگاران گفت: «موضوع جابهجایی را که از آن صحبت میکنید، برای اولین بار از شما شنیدهام... من با مردم تعارف ندارم و اگر نکتهای باشد آن را صریحا اعلام میکنم.»
صدر بهجای مرتضوی میآید
مرتضوی هنوز در منگنه کهریزک گیر کرده و هرچهقدر هم بخواهند با دوپینگ به وی مصونیت بدهند، باز روزی خواهد رسید که همچون مهدی و فائزه در تور عدالت بیفتد و همانطور که رهبری نیز تعبیر «جنایت» را بهکار بردند، کهریزک دامن آمران و عاملان آن را خواهد گرفت. شنیدهها حاکی از آن است که فشار بر روی دولت بیشتر از آن شده است که بتواند صندوق تأمین اجتماعی را تحت لوای مرتضوی نگه دارد و بر همین اساس قرار است یکی از نمایندگان مجلس هشتم و نامزد رد صلاحیت شده مجلس نهم جایگزین وی شود.
خداحافظی با رستم قاسمی
دولت در اسفند 88 و فروردین 89 برای اینکه بتواند بودجه سنگین یارانه نقدی را تأمین کرده و کسری بودجه را جبران کند، حدود 9000 میلیارد تومان بهعنوان تنخواه از بانک مرکزی قرض گرفت. مقرر شده بود که این بدهی دولت به بانک مرکزی طی مدت زمانی مشخص و از محل صرفهجویی هدفمندی یارانهها پرداخت شود. از آنجا که دولت نتوانست به انتظار اولیهای که داشت برسد، مجبور شد برای جبران کسری به وزارت نفت فشار بیاورد تا با فروش دلارهای نفتی این کسری را جبران کند. شنیده شده است که فشار دولت به وزارت نفت برای ادامه این روند باعث ایجاد تنش میان دولت و وزارت نفت شده است.
از مهندس جواد اوجی رئیس فعلی شرکت گاز بهعنوان جانشین رستم قاسمی، فرمانده سابق قرارگاه خاتمالانبیاء یاد میشود. این گمانهزنی وقتی پررنگتر میشود که بدانیم همین چند روز قبل اوجی در حکمی محمدرضا غروی را - که پیش از این مدیر گازرسانی شرکت ملی گاز بود - با حفظ سمت متولی امور مربوط به حوزه معاونت مدیرعامل کرد تا خود بار کمتری بر دوش داشته باشد.
علی اکبر محرابیان بهجای موسی سوری
اولینبار آذرماه سال گذشته بود که رسانهها از پایان مأموریت مهندس موسی سوری آن هم با حکم بازنشستگی خبر داده بودند. درست چند ساعت پس از حضور وزیر نفت و همراهانش در کمیسیون انرژی، سوری مدیرعامل شرکت نفت و گاز پارس با حضور در دفتر کار قلعهبانی مدیرعامل شرکت ملی نفت حکم بازنشستگی خود را بهصورت ناگهانی دریافت کرد تا سریال برخوردهای ضربتی ادامه داشته باشد. گفته میشود محرابیان گزینه احتمالی جانشینی سوری است.
مأموریت دیپلماتیک بقایی و دوستان
در روزهای میانی هفتهای که گذشت، خبری منتشر شد درباره جدایی بقایی از بدنه اصلی دولت و اعزام او به خارج از کشور. یکی از سایتها نوشته بود: «قرار است حمید بقایی معاون اجرایی احمدینژاد و از اعضای اصلی حلقه نخست وی، اسفندماه تهران را به مقصد نیویورک یا ژنو ترک کند.» بنا بر ادعای این سایت، قرار است بقایی جایگزین محمد خزاعی نماینده ایران در سازمان ملل متحد شود.
البته تنها چند ساعت گذشت تا روابط عمومی معاونت اجرایی مدعی شود: «شایعات مربوط به انتصاب قریبالوقوع مهندس بقایی به یک سمت دیپلماتیک و مأموریت خارج از کشور ایشان بهکلی تکذیب میشود و اعلام میگردد شایعات اخیر در اینباره کذب محض است.» (هرچند که این خبر از سوی رسانهها تکذیب شد و از دید افکار عمومی ممکن است پایانیافته تلقی گردد، ولی باید به خاطر آورد که روند تکذیب اخبار دولت و سپس وقوع آن، امری عادی محسوب میشود و پیش از این در دولت نهم، برکناری دانش جعفری ابتدا از سوی دولت «دروغ 13» عنوان شد. اما چندی بعد وی برکنار شد و در داستان خانم دستجردی نیز یک بار دیگر شاهد تکذیب و سپس تحقق خبر تکذیبشده بودیم تا خبر تکذیب شده در مورد بقائی نیز همچنان در هالهای از ابهام باشد!)
اگر بخواهیم کمی عقبتر برویم، باید از چرخش جالب معاونان رئیسجمهوری شروع کنیم؛ جایی که بهروز مرادی، رئیس سازمان هدفمندی جایگزین ابراهیم عزیزی در معاونت برنامهریزی رئیسجمهوری شد. عزیزی نیز در معاونت توسعه مدیریت و منابع انسانی جایگزین دکتر لطفالله فروزندهای شد که میتوان به جهت حضور چند سالهاش در کنار احمد توکلی در مرکز پژوهشها و همچنین تحقیقات گستردهاش، او را پدر قانون خدمات کشوری دانست. البته فروزنده هم جایگزین حجتالاسلام میرتاجالدینی معاون پارلمانی رئیسجمهوری شد تا میرتاجالدینی هم متصدی جایگاهی جدید به نام معاونت رئیسجمهوری در اجرای قانون اساسی شود.
پس از این رفت و آمدها بود که چرخه تغییرات آغاز شد و به یکباره دکتر تقیپور وزیر ارتباطات عزل و به سمت تزئینی مشاور رئیسجمهوری در امور فناوری اطلاعات منصوب شد.
رئیسجمهوری هم مرد پرکار اینروزهای دولت یعنی علی نیکزاد را با حفظ سمتهای قبلی، سرپرست این وزارتخانه کرد تا عملا سه وزارتخانه مسکن و شهرسازی سابق، راه و ترابری سابق و ارتباطات را یک نفر بچرخاند و البته ادغام این سه وزارتخانه و تشکیل وزارتخانه امور زیربنایی نیز در دستور کار قرار گیرد.
حلقه نزدیکان رئیسجمهوری هم بینصیب از تغییر نماند. اسفندیار رحیم مشایی طی حکمی بلندبالا (و شبهعرفانی) به سمت مشاور رئیسجمهوری و ریاست دبیرخانه جنبش عدم تعهد منصوب شد. سید حسن موسوی - رئیس پیشین سازمان میراث فرهنگی و گردشگری – رئیس دفتر رئیسجمهوری شد تا محمد شریف ملکزاده نیز معاون رئیسجمهوری و رئیس سازمان میراث فرهنگی شود.
همین چند روز پیش هم دکتر مرضیه وحید دستجردی - که همانند دکتر باقری لنکرانی کارنامه (نسبتا) قابل قبولی داشت - بدون هیچ علت خاصی برکنار شد تا شمار تغییرات در روزهای انتهایی دولت به عدد 10 برسد.
چند روز بعد هم غلامحسین الهام از قدیمیترین همراهان احمدینژاد برای دومینبار سخنگوی دولت شد و به فاصله چند روز جای ابراهیم عزیزی را هم در معاونت توسعه گرفت تا عزیزی هم به سازمانی ناشناخته به نام «مرکز هماهنگی نهادها» برود!
آنچه از نظر گذشت، وجه پیدای تغییرات بود اما فهم دقیق اهداف این تغییرات نیازمند تحلیل اخبار و توجه به گمانهزنیهاست که در ادامه خواهید خواند:
چرا تقیپور رفت؟
همه چیز از وزارتخانه ارتباطات شروع شد. تقیپور که وارث دکتر محمد سلیمانی بود، از میانه راه با مشکلی مواجه شد به نام اخوان بهابادی؛ جوان نخبه یزدی که با اعمال فشار اطرافیان رئیسجمهوری وارد وزارتخانه شده بود و سرپرستی مرکز تحقیقات مخابرات را بر عهده داشت. مهدی اخوان بهابادی که تنها 32 سال سن داشت، با توجه به خدماتی که برای حلقه خاص انجام داد و با پیشنهاد همین افراد توانست جایگاه خود را تقویت کند و به یکباره به شخصی تأثیرگذار در وزاتخانه تبدیل شود.
البته تقیپور از این اتفاقات راضی نبود و بعدها در اظهارنظری نشان داد که حرفهای زیادی از آن روزها دارد ولی گویا فعلا قصد صحبت کردن درباره این ماجرا را ندارد. کار به جایی رسید که اخوان بهابادی قائممقام وزیر در فناوری و امور بینالملل شد. مهدی اخوان پس از تشکیل شورای عالی فضای مجازی و با حکم مستقیم رئیسجمهوری به این نهاد رفت تا تقیپور نفس راحتی بکشد. اما او دست از سر وزارت ارتباطات برنداشت و سعی کرد مرکز تحقیقات مخابرات را - که متولی اصلی پروژههای بزرگ شبکه ملی اطلاعات کشور است - به شورایعالی فضای مجازی منتقل کند؛ امری که با مخالفت مسئولان وزارت ارتباطات روبهرو شد. تقیپور هم که احساس خطر بیشتری میکرد، به تکاپو افتاد تا مشاور و معاون دیروزش را کنترل کند؛ غافل از آنکه حلقه اطراف رئیسجمهوری حکم به برکناری تقیپور خواهند داد تا مهدی اخوان تازهکار پیروز میدان شود.
گفته میشود، اگر ادغام منتفی شود، دولت به دنبال گزینهای است به نام علی اکبر محرابیان!
چرا الهام سخنگو شد؟
غلامحسین الهام در روزهای قبل از انتخابات مجلس نهم بهصورت جدی وارد میدان شده بود تا بهعنوان یکی از اعضای جبهه پایداری، این تشکل سیاسی را در انتخابات به اهداف مورد نظر برساند. او در جلسات شورای مرکزی جبهه پایداری حضور مییافت و یکی از مهمترین مخالفان ایده وحدت اصولگرایان بود. درست پس از پایان انتخابات نیز دیگر در جلسات شرکت نکرد و دوباره به احمدینژاد پیوست. نگاه تحلیلی و البته بدبینانه به این اتفاق میتواند پرده از اجرای پروژه اسب تروا آن هم از سوی محمود احمدینژاد بردارد!
با دید بدبینانه، بهنظر میرسد الهام تنها به این علت از دولت کناره گرفته بود که نگذارد اصولگرایان به وحدت برسند و آتش اختلاف در میان آنها شعلهور شود. پس از پایان مأموریت نیز پیروزمندانه به عرصه سخنگویی دولت بازگشت تا نماد دولت محسوب شود و با گرفتن حکم معاون رئیسجمهوری جایگاهش نیز تقویت شود. این واقعیت را میتوان در یادداشت روز سهشنبه دوازدهم دیماه 91 روزنامه ایران با عنوان «شرط بقای جبهه پایداری» مشاهده کرد: «بازگشت دکتر الهام، مرد مؤثر دولت نهم و البته یکی از مؤسسین جبهه پایداری به آغوش دولت دهم در قامت چهرهای تأثیرگذار امری عجیب به حساب نمیآید، بلکه امری طبیعی و قطعی نیز محسوب میشود. اصولا مگر چهرههای شاخص و تأثیرگذار جبهه پایداری تا چه حد با دولت اختلاف دارند که بازگشت آنها امری عجیب به حساب آید؟»
برخی اخبار پشت پرده نیز حکایت از آن دارد که دولتیها قصد دارند الهام را بهعنوان کسی که جبهه پایداری نیز از او حمایت خواهد کرد، وارد صحنه انتخابات ریاست جمهوری کنند. به همین خاطر اگر در همین چند روز آینده شنیدید که دکتر غلامحسین الهام معاون اول رئیسجمهوری شد، خیلی متعجب نشوید!
البته رابطه خوب الهام با اعضای شورای نگهبان نیز میتواند دلیل دیگر همکاری مجدد احمدینژاد والهام باشد؛ هرچندکه رفتن الهام به دولت برای طرفداران پایداری سخت تمام شود، اما دور از ذهن نیست. بهنظر میرسد حلقه اطرافیان رییسجمهوری دوست دارند با استفاده از رابطههایی که الهام در شورای نگهبان دارد، تأیید صلاحیت «ردصلاحیت شدهها» را بگیرند.
خوشبینانهترین تحلیل درباره سخنگویی الهام نیز اعتقاد رسانههای جبهه پایداری است این رسانهها تصمیم الهام را به فال نیک گرفته و در راستای تقویت خط خدمتگزاری دولت تحلیل میکنند. به بیان دیگر جبهه پایداری معتقد است که الهام به دولت رفته تا شاید در حلقه بسته اطرافیان رئیسجمهوری قرار گرفته و بتواند از تأثیرگذاری امثال مشایی، بقایی و رحیمی بر محمود احمدینژاد بکاهد.
چرا دستجردی رفت؟
در فضای رسانهای، ماجرای برکناری وزیر بهداشت که از احمدینژاد نمره 20 گرفته بود، همچون ماجرای برکناری منوچهر متکی به تاریخ پیوست!
تقریبا همه مطمئن بودند که اولین وزیر زن در تاریخ جمهوری اسلامی به دلیل انتقادات تند و تیزی که از شیوه مدیریت رئیسجمهوری داشت، آخرین روزهای وزراتش را پشتسر میگذارد. تیتر روزنامه ایران - که از آن بهعنوان ارگان حلقه انحرافی یاد میشود - در انتقاد از عملکرد دکتر مرضیه وحید دستجردی خود دلیل دیگری بر تزلزل صندلی خانم وزیر بود. در شبکههای مجازی نیز افراد رسانهای نزدیک به جریان انحرافی به نبش قبر تاریخ پرداختند و در مذمت خانم دکتر گفتند که او در انتخابات سال 84 رئیس کمیته زنان ستاد لاریجانی بوده است و به همین علت اصلا احمدینژادی نیست و به قولی مهره رئیس مجلس است!
با این حال معاون اول رئیسجمهوری در گفتوگو با رسانهها از اساس همه چیز را تکذیب کرد؛ تکذیبی که البته 24 ساعت هم نتوانست دوام بیاورد و با صدور حکم عزل وزیر بهداشت، این اظهار نظر نیز به لیست بلندبالای اظهارات جالب آقای معاون اول پیوست.
اگرچه جانشین خانم دستجردی یعنی دکتر محمدحسن طریقت منفرد خود از چهرههای شناخته شده بهداشت و درمان است اما نوع برخورد دولتیها با برکناری تنها وزیر زن کابینه ماجرای پرغصه ای است که واکنشهای زیادی را در پی داشت و البته انعکاس آنها از حوصله این مطلب خارج است. با این حال گمانهزنیها نشان میدهد که برکناری خانم وزیر بیشتر از آنکه ناشی از ماجرای ارز باشد، مرتبط با لاریجانیهاست!
گویا رئیسجمهوری از وزیر بهداشت خواسته بود که دکتر باقر لاریجانی برادر چهارم لاریجانیها را از ریاست دانشگاه علوم پزشکی تهران بردارد که با مخالفت خانم دستجردی مواجه شده بود. انتشار مکاتبه صورت گرفته میان لاریجانی و دستجردی بلافاصله پس از برکناری خانم وزیر بر درستی این تحلیل صحه میگذارد.
و آخرین خبر هم اینکه شنیده میشود دکتر مرضیه وحید دستجردی از چند روز آینده به بیمارستان آرش برمیگردد و کار خود را در بخش زنان و زایمان این بیمارستان آغاز میکند.
چرا عزیزی رفت؟
ماجرای برکناری عزیزی هم جالب توجه است. گذشته از آنچه که در همین پرونده و در یادداشتی جداگانه به آن خواهیم پرداخت، گویا تأثیرگذاری بیشتر معاونت برنامهریزی در مقایسه با معاونت توسعه و منابع انسانی رئیسجمهوری، علت دلخوری ابراهیم عزیزی بوده و همین موضوع باعث دلسردی و کمکاری او شده بود. احمدینژاد هم پاسخ این دلسردی را با «حذف از دایره» به عزیزی داد!
صلاحی در تور ستادکل
آنان که سری در دنیای سیاست دارند، میدانند که محمود صلاحی همواره از تأثیرگذارترین استانداران محمود احمدینژاد بوده است؛ بهگونهای که در سالیان اخیر همواره بهعنوان جانشین بالقوهای برای وزارت کشور محسوب میشد. اما صلاحی هم تنها بهخاطر یک انتقاد آن هم نه از جانب خود که از سوی دیگران اخراج شد! گویا استاندار خراسان رضوی در مراسمی که به مناسبت عرفه در شهر مشهد برگزار شد و سخنران آن نیز حجتالاسلام نقویان بود، در کنار محمدباقر قالیباف مشهدی حضور یافته و همین کافی بود تا قربانی جدید دولت از آستان امام رضا (علیهالسلام) بیاید.
اما داستان برکناری او هم به قولی سنگالیزه است؛ چرا که وقتی وی بهعنوان مدیر برتر در حوزه پدافند غیرعامل برای دیدار با مقام معظم رهبری در تهران به سر میبرده است، برکنار شده و پس از بیرون آمدن از این جلسه مهم میفهمد که دیگر استاندار نیست!
محمود صلاحی اینروزها مصاحبه نمیکند و خیلی آرام به جایگاه سابق خود بازگشته است. شنیدهها حاکی از آن است که وی به زودی بهعنوان عضو هیئت مدیره موزه بزرگ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس فعالیت جدید خود را زیر نظر ستاد کل نیروهای مسلح آغاز خواهد کرد.
احتمال رفتن رحیمی به وزارت کشور
سایتها و خبرگزاریها از احتمال جدایی رحیمی از صندلی معاون اولی میگویند. صندلی مصطفی نجار دیگر وزیرِ سابقا نظامیِ احمدینژاد هم اینروزها متزلزل است و شایعه وزارت کشوری شدن رحیمی نقل محافل شده است. البته دکتر احمدینژاد این خبر را تلویحا رد کرده است. این در حالی است که مسئول دفتر رحیمی معاون اول رئیسجمهوری نیز با ابراز بیاطلاعی از انتشار اخبار جایگزین شدن محرابیان بهجای رحیمی میگوید: «در رابطه با صحت این خبر اطلاعی ندارم و در صورتی که این خبر صحت داشته باشد، از طریق مبادی رسمی اعلام میشود و بر روی پایگاه اطلاعرسانی ریاستجمهوری نیز قرار خواهد گرفت.»
همزمان با انتشار این شایعه، برای جانشینی رحیمی هم گمانهزنیهای زیادی میشود. برخی میگویند محرابیان قرار است ارتقاء جایگاه پیدا کند و معاون اول شود. اما «نوری» مسئول دفتر علیاکبر محرابیان با تکذیب این خبر میگوید: «در صورتی که این خبر صحت داشته باشد از سوی شورای اطلاعرسانی نهاد ریاستجمهوری اعلام خواهد شد.» شیخالاسلامی که روزی رئیس دفتر رئیسجمهوری بود و امروز وزیر کار و رفاه اجتماعی است گزینه دیگر معاون اولی محسوب میشود. از ابوالمشاغل اینروزهای دولت یعنی دکتر غلامحسین الهام و حمید بقایی نیز بهعنوان دیگر گزینههای معاون اولی یاد میشود.
نجار البته این شایعه را تکذیب کرد و رئیس جمهور نیز در جمع خبرنگاران گفت: «موضوع جابهجایی را که از آن صحبت میکنید، برای اولین بار از شما شنیدهام... من با مردم تعارف ندارم و اگر نکتهای باشد آن را صریحا اعلام میکنم.»
صدر بهجای مرتضوی میآید
مرتضوی هنوز در منگنه کهریزک گیر کرده و هرچهقدر هم بخواهند با دوپینگ به وی مصونیت بدهند، باز روزی خواهد رسید که همچون مهدی و فائزه در تور عدالت بیفتد و همانطور که رهبری نیز تعبیر «جنایت» را بهکار بردند، کهریزک دامن آمران و عاملان آن را خواهد گرفت. شنیدهها حاکی از آن است که فشار بر روی دولت بیشتر از آن شده است که بتواند صندوق تأمین اجتماعی را تحت لوای مرتضوی نگه دارد و بر همین اساس قرار است یکی از نمایندگان مجلس هشتم و نامزد رد صلاحیت شده مجلس نهم جایگزین وی شود.
خداحافظی با رستم قاسمی
دولت در اسفند 88 و فروردین 89 برای اینکه بتواند بودجه سنگین یارانه نقدی را تأمین کرده و کسری بودجه را جبران کند، حدود 9000 میلیارد تومان بهعنوان تنخواه از بانک مرکزی قرض گرفت. مقرر شده بود که این بدهی دولت به بانک مرکزی طی مدت زمانی مشخص و از محل صرفهجویی هدفمندی یارانهها پرداخت شود. از آنجا که دولت نتوانست به انتظار اولیهای که داشت برسد، مجبور شد برای جبران کسری به وزارت نفت فشار بیاورد تا با فروش دلارهای نفتی این کسری را جبران کند. شنیده شده است که فشار دولت به وزارت نفت برای ادامه این روند باعث ایجاد تنش میان دولت و وزارت نفت شده است.
از مهندس جواد اوجی رئیس فعلی شرکت گاز بهعنوان جانشین رستم قاسمی، فرمانده سابق قرارگاه خاتمالانبیاء یاد میشود. این گمانهزنی وقتی پررنگتر میشود که بدانیم همین چند روز قبل اوجی در حکمی محمدرضا غروی را - که پیش از این مدیر گازرسانی شرکت ملی گاز بود - با حفظ سمت متولی امور مربوط به حوزه معاونت مدیرعامل کرد تا خود بار کمتری بر دوش داشته باشد.
علی اکبر محرابیان بهجای موسی سوری
اولینبار آذرماه سال گذشته بود که رسانهها از پایان مأموریت مهندس موسی سوری آن هم با حکم بازنشستگی خبر داده بودند. درست چند ساعت پس از حضور وزیر نفت و همراهانش در کمیسیون انرژی، سوری مدیرعامل شرکت نفت و گاز پارس با حضور در دفتر کار قلعهبانی مدیرعامل شرکت ملی نفت حکم بازنشستگی خود را بهصورت ناگهانی دریافت کرد تا سریال برخوردهای ضربتی ادامه داشته باشد. گفته میشود محرابیان گزینه احتمالی جانشینی سوری است.
مأموریت دیپلماتیک بقایی و دوستان
در روزهای میانی هفتهای که گذشت، خبری منتشر شد درباره جدایی بقایی از بدنه اصلی دولت و اعزام او به خارج از کشور. یکی از سایتها نوشته بود: «قرار است حمید بقایی معاون اجرایی احمدینژاد و از اعضای اصلی حلقه نخست وی، اسفندماه تهران را به مقصد نیویورک یا ژنو ترک کند.» بنا بر ادعای این سایت، قرار است بقایی جایگزین محمد خزاعی نماینده ایران در سازمان ملل متحد شود.
البته تنها چند ساعت گذشت تا روابط عمومی معاونت اجرایی مدعی شود: «شایعات مربوط به انتصاب قریبالوقوع مهندس بقایی به یک سمت دیپلماتیک و مأموریت خارج از کشور ایشان بهکلی تکذیب میشود و اعلام میگردد شایعات اخیر در اینباره کذب محض است.» (هرچند که این خبر از سوی رسانهها تکذیب شد و از دید افکار عمومی ممکن است پایانیافته تلقی گردد، ولی باید به خاطر آورد که روند تکذیب اخبار دولت و سپس وقوع آن، امری عادی محسوب میشود و پیش از این در دولت نهم، برکناری دانش جعفری ابتدا از سوی دولت «دروغ 13» عنوان شد. اما چندی بعد وی برکنار شد و در داستان خانم دستجردی نیز یک بار دیگر شاهد تکذیب و سپس تحقق خبر تکذیبشده بودیم تا خبر تکذیب شده در مورد بقائی نیز همچنان در هالهای از ابهام باشد!)