اعتدال: حسین شریعتمداری در سرمقاله کیهان با عنوان «... که عنقا را بلند است آشیانه !» نوشت:
این روزها که دولت آقای احمدی نژاد به دلیل برخی از اقدامات و مواضع بیرون از دایره اصولگرایی با انتقاد و اعتراض دلسوزان و دغدغه داران اسلام و انقلاب روبرو شده است، شماری از مسئولان و دست اندرکاران سابق و اسبق دولت های سازندگی و اصلاحات در حرکتی هماهنگ با دشمنان بیرونی، فرصت را غنیمت شمرده و به بهانه انتقاد از دولت، بغض های فروخورده و کینه های در سینه مانده خویش از ناکامی در فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 را بیرون می ریزند. این جماعت که در دوران حاکمیت خود بر قوه اجرایی کشور به اندازه چند صدم خدمات دولت کنونی به عمران و آبادانی کشور را نیز نداشته اند و برخی از آنها در جریان فتنه 88 آشکارا دست به وطن فروشی زده اند، اصرار دارند انتقادات خود به دولت احمدی نژاد را با اعتراض ها و انتقادات دلسوزان و دغدغه داران اسلام و انقلاب همسو نشان بدهند! و با زرنگی ناشیانه ای در پی القای این توهم به افکار عمومی هستند که مخالفت آنان با انتخاب دکتر احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری نهم و دهم - و مخصوصا دهم- به این علت بوده است که پیشاپیش مسائل مورد انتقاد امروز اصولگرایان به دولت کنونی را می دیده اند!! و خنده دار آن که تعدادی از نوچه های دم دستی این جماعت در برخی از مجامع و محافل با قیافه حق به جانب خطاب به مردمی که با رای 25 میلیونی و مثال زدنی خود آقای احمدی نژاد را به ریاست جمهوری انتخاب کرده بودند، می گویند؛ «دیدید حق با ما بود که مخالف او بودیم»؟!
و اما، این ترفند اصحاب فتنه در حالی است که انتقاد و اعتراض دلسوزان و دغدغه داران اسلام و انقلاب به دولت کنونی دقیقا نسبت به مواضع و مواردی است که دولت به راه و روش مدعیان اصلاحات روی آورده است. به بیان دیگر، خدمات فراوان و کم نظیر- و در پاره ای از موارد بی نظیر- دولت احمدی نژاد را که در هیچ سیستم محاسباتی با دولت های سازندگی و اصلاحات قابل مقایسه نیست نفی نمی کنند بلکه به حضور مؤثر حلقه انحرافی در دولت که نسخه های همسو با مدعیان اصلاحات می پیچد اعتراض دارند، یعنی انتقاد اصولگرایان به برخی از اقدامات و مواضع دولت ادامه همان انتقادات و اعتراض هایی است که به عملکرد دولت های سازندگی و اصلاحات داشته اند بنابراین، بدیهی است انتقاد دغدغه داران اسلام و انقلاب و کسانی که دل در گرو مردم و منافع ملی دارند نه فقط با آنچه این روزها از سوی مدعیان اصلاحات و برخی از اصحاب فتنه علیه دولت مطرح می شود، کمترین همخوانی و همسویی ندارد، بلکه این دو نگاه انتقادی در دو نقطه کاملاً متفاوت قرار داشته و با یکدیگر متضاد نیز هستند و در این باره گفتنی هایی هست؛
1- ابتدا باید گفت حمایت یکپارچه و 25 میلیونی مردم وفادار به اصول و ارزش های نظام از آقای احمدی نژاد- که بسیاری از هواداران دیگر نامزدها نیز پس از پی بردن به فریب سران فتنه به این خیل عظیم پیوستند- نشانه هوشیاری و دقت نظر آنها در گزینش نامزد اصلح بوده است، آنان به نامزدی رأی دادند که آموزه های اسلامی و انقلابی، تأکید بر دفاع از مستضعفین و منافع ملی، تصمیم بر مقاومت در برابر باج خواهی بیگانگان، اصرار بر مقابله با رانت خواران و دهها آموزه دیگر از این دست را نمایندگی می کرد و در دوران تصدی شهرداری تهران، وفاداری خود به این ارزش ها را نشان داده بود. بنابراین مردم در گزینش خود، از میان نامزدهای موجود، بهترین را برگزیده بودند و از این روی، انتخاب آنها در خور تقدیر بوده و هست. اما، بعدها، پس از مشاهده برخی از اقدامات و مواضع دولت دهم که با آموزه های یاد شده همخوان نبوده و زاویه داشت، به همان اندازه که این مواضع با خط اصلی و اعلام شده فاصله گرفته بود، به انتقاد از دولت روی آوردند و این اعتراض مردم نیز نه فقط مانند انتخاب قبلی ارزشمند تلقی می شود، بلکه بارها بیشتر از آن در خور تقدیر و تحسین است چرا که اولاً؛ از حق گرایی، بصیرت و پایبندی آنان به اصول و ارزش ها حکایت می کند و ثانیاً؛ نشان دهنده آن است که اصولگرایان برخلاف بسیاری از مدعیان اصلاحات و سازندگی، در پیله تنگ نظرانه حزبی و گروهی گرفتار نشده و قبیله گرا نیستند که آزادگی و آزاداندیشی خود را با سرسپردگی و بردگی فلان حزب و قبیله و گروه تاخت بزنند و این ویژگی یکی از خصوصیات برجسته انبیاء و اولیاء الهی و مردان و زنان آزاده و با بصیرت است.
از این روی، رأی دهندگان به آقای احمدی نژاد هم در انتخاب ایشان و هم در انتقاد به برخی از مواضع و اقدامات دولت کنونی نه فقط هوشمندانه عمل کرده اند بلکه فراز برجسته و درخور تقدیری از آزادگی خود را به نمایش گذارده اند، برخلاف کسانی که روزی داعیه خط امام(ره) داشتند و در سرسپردگی و بردگی حزب و قبیله خود تا آنجا پیش رفتند که به پاره کردن تصویر حضرت ایشان، آتش زدن مسجد و اهانت به عاشورا، حمایت آشکار از اسرائیل، ائتلاف با منافقین و بهائیان و ده ها خیانت و جنایت دیگر نیز تن دادند و تازه امروز زبان به ملامت مردم اصولگرا و آزاده گشوده اند که چرا مانند آنها قبیله گرا و برده نبوده اند؟!
2- مخالفت برخی از دست اندرکاران سابق و اسبق دولت های سازندگی و اصلاحات با دولت احمدی نژاد نه فقط با انتقادات این روزهای اصولگرایان و دغدغه مندان اسلام و انقلاب و منافع مردم همخوان نیست بلکه نگاهی گذرا به علت مخالفت آنان به وضوح نشان می دهد جماعت یاد شده با آن بخش از اقدامات و مواضع دولت های نهم و دهم که اصولگرایانه، ضد استکباری و مردم دوستانه است مخالفت ورزیده و می ورزند و نه با مواضع و اقداماتی که این روزها مورد انتقاد شماری از دلسوزان است.
و اما به جماعت مورد اشاره باید حق داد که از دولت کنونی عصبانی باشند، چرا؟! پاسخ آن است که احمدی نژاد منافع خصوصی و سیطره بادآورده بسیاری از آنان را به نفع مردم بر باد داده است. دولت نهم، حلقه به هم پیوسته مسئولان که مسئولیت ها را ارثیه خود می پنداشتند و به یکدیگر پاس می دادند و از ورود نیروهای تازه نفس و انقلابی به این حلقه بسته جلوگیری می کردند را شکست و راه را برای ورود نیروهای انقلابی به مسئولیت های کلیدی باز کرد. احمدی نژاد، با ورود به حیاط خلوت رانت خواران، دست آنها را از برخی کانون های قدرت و ثروت کوتاه کرد، با سفرهای استانی و پی درپی هیئت دولت، به اقصی نقاط کشور، فعالیت های عمرانی و آبادانی را از تمرکز غیرمنطقی در تهران و تعدادی از شهرهای بزرگ خارج کرد و برخورداری از امکانات نظام را به دورترین نقاطی برد که تا آن هنگام پای هیچ مسئول- حتی دست چندمی هم- به آنجا نرسیده بود. بیت المال را از انحصار جریانی که فقط به شاخک های خود می رسید بیرون آورد و در میان اقشار محروم و مستضعف جامعه که تا آن هنگام کمتر مورد توجه بودند و یا اصلا مورد توجه نبودند، توزیع کرد. از مراکز علمی و تکنولوژیک با گشاده دستی حمایت کرد. در مقابل باج خواهی آمریکا و متحدانش ایستاد، افسانه هولوکاست را برباد داد و... آیا هر یک از این نمونه ها به تنهایی نمی تواند خشم و کینه عمیق جماعت یاد شده را در پی داشته باشد؟! جماعتی که فقط یک قلم از وطن فروشی و جنایت آنها در فتنه آمریکایی-اسرائیلی 88 برملا شده است.
همین جماعت که امروزه اصرار دارند خود را در انتقاد از دولت کنونی با دلسوزان و دغدغه داران اسلام و انقلاب همسو جا بزنند، در مقابل تمامی اقدامات و مواضع ارزشمند یاد شده به شدت و با کینه توزی ایستادند. سفر به استان ها را حرکت پوپولیستی نامیدند! ایستادگی در برابر باج خواهی آمریکا و متحدانش را دیپلماسی عوامانه خواندند! شکستن حلقه درهم تنیده مسئولان و سپردن مسئولیت ها به نیروهای جوان و انقلابی را بی توجهی به پرستیژ کابینه دانستند!... این کینه توزی ها که قبل از برخی مواضع و اقدامات اخیر دولت بوده است! بنابراین بدون کمترین تردید می توان نتیجه گرفت که اعتراض ها و انتقادهای امروزشان کینه های در سینه مانده دیروز است و هیچ همسویی و شباهتی با اعتراض و انتقاد این روزهای دلسوزان و دغدغه مندان اسلام و انقلاب و مردم ندارد و دیده اند و دیده ایم مردم مسلمان این مرز و بوم هوشیارتر و با بصیرت تر از آنند که اگر در دولت برگزیده خود انحرافی دیده و از آن دل بریدند، زمام امور کشور را به دست کسانی بسپارند که داغ ننگ خیانت به ملت را بر پیشانی دارند و با توجه به بصیرت و هوشیاری مثال زدنی مردم باید خطاب به این جماعت گفت؛
برو این دام بر مرغی دگر نه
که عنقا را بلند است آشیانه
3- و بالاخره، انحراف دولت کنونی از برخی آموزه های اسلامی و انقلابی و مردمی قابل انکار نیست و در این میان دست های حلقه انحرافی و نفوذ کرده در دولت به وضوح دیده می شود. حلقه ای که علاوه بر پیوندهای نه چندان پنهان با جماعت یاد شده در مواضع و اقدامات خود نیز با آنان همسویی و همخوانی دارد. کاش آقای احمدی نژاد پاس رأی و حرمت انتخاب مردم را نگاه می داشت و به قول دشمن پیمان دوست نمی شکست. مردم به احمدی نژاد 84 رأی داده اند و نه به حلقه انحرافی، بنابراین بایسته نبوده و نیست اعتماد مردم را که امانت مقدسی در دست ایشان است به پای یک حلقه انحرافی بریزد. آیا جناب احمدی نژاد نمی بیند که هرچه به حلقه انحرافی نزدیکتر می شود، به همان اندازه از مردم و خط اصیل انقلاب فاصله می گیرد؟