اعتدال: سوء استفادههای دلخراش گدایان از کودکان و حتی نوزادان به صحنههای رایج و متعارفی تبدیل شده که بینندگان این صحنهها بیشتر از ندیدن آن در یک روز خاص تعجب میکنند.
به گزارش روزنامهی مردمسالاری، ساعت 7 صبح دخترکی با کوله پشتی تصنعی دبستان بر دوش زیر پل میدان انقلاب سعی در گرفتن پول از رهگذران دارد. در تقاطع خیابان ولیعصر و انقلاب زنی متکدی در انظار متحیر مردم، کودک دو ساله را با خشونت و تنبیه وادار میکند که همچنان روی پایش دراز کشیده و نقش کودک بیمار را بازی کند.در بلوار کشاورز مقابل پارک لاله بر نیمکت ایستگاه صادقیه زنی میانسال پسرک معلول چهار سالهای را به عابرین نشان میدهد و از آنان تقاضای کمک مالی برای معالجه وی را دارد.این گونه سوء استفادههای دلخراش از کودکان و حتی نوزادان به صحنههای رایج و متعارفی تبدیل شده که بینندگان این صحنهها بیشتر از ندیدن آن در یک روز خاص تعجب میکنند تا از دیدن آن در تمام روزهای سال.
شاید سوالی که در ذهن هر نظاره کنندهای نقش میبندد، این است که چرا در طول بیش از سه دهه برقراری حکومت اسلامی علیرغم تاکیدات ویژه اسلام در تربیت و رعایت حقوق محرومین و مستضعفان هیچ قانون الزامآوری در راستای حمایت از کودکان و نوجوانان قربانی و نظارت بر نحوه زندگی و تعلیم و تربیت و رعایت حقوق آنان وضع نشده است؟ این در حالی است که در کشورهایی که در کتب دینیشان هرگز توصیههای همسنگ توصیههای اسلامی نمیتوان یافت، فقط تماس تلفنی یک شهروند کافی است که پلیس و بازرسان مراکز متعدد حمایت از کودکان و نوجوانان را به مکانی سرازیر کند که در آن شائبه رفتار نامناسب با خردسال تصور شده است.
آیا آن کشورهای سرمایه پرست، از سر نیکوکاری دست به تدوین و اجرای سختگیرانه چنین قوانینی زدهاند یا اینکه حمایت از کودکان و نوجوانان در نزد آنان نوعی سرمایهگذاری دراز مدت برای حفظ امنیت و صلاح جامعه و منافع ملت است؟
کودکی که امروز به حال خود رها میشود، آیا همان خلافکاری نیست که فردا با سلاح سرد به زورگیری متوسل شده یا با سلاح گرم به موسسات مالی و مراکز تمرکز ثروت حملهور میشود؟ به اعتیاد و خلافهای سنگین روی میآورد و جان و مال شهروندان را دچار مخاطره و خسارت میکند؟ هزینههای سنگین تعقیب و دستگیری، محاکمه و زندان و کنترل این خلافکاران فردا از کدام منبع تامین میشود؟ از اموال خصوصی سهلانگاران یا از اموال ملت که به آن بیتالمال اطلاق میشود؟
مسوولین در تدوین بسیاری از قوانین از الگوهای غیربومی بهره میگیرند ولی این اقتباسها و برداشتها بیشتر در جهت خلاص کردن حکومت از مشکلات جامعه صورت میپذیرد و توجهی به آن دسته از قوانین ممالک دیگر که در راستای حمایت از جامعه وضع شده، وجود ندارد. با نگاهی به قوانین حمایت از کودکان و نوجوانان کشورهای پیشرفته و مقایسه آن با قوانین داخلی مصادیق این فراز روشن میشود.
با توجه به اینکه اکثر این کودکان و نوجوانان متکدی، تابعیت ایرانی دارند و بالطبع سهمی از ثروت کشور به آنان تعلق میگیرد، مستحق نگاه توام با ترحم نیستند، بلکه مسوولین که خادمین کشور محسوب میشوند باید به آنان به چشم اربابان خردسالی نگاه کنند که سزاوار است هر چه سریعتر از دست باندها یا والدین نالایق رها شده و از مزایای یک زندگی معمولی همچون همسالان متعادل خود بهرهمند گردند.
به گزارش روزنامهی مردمسالاری، ساعت 7 صبح دخترکی با کوله پشتی تصنعی دبستان بر دوش زیر پل میدان انقلاب سعی در گرفتن پول از رهگذران دارد. در تقاطع خیابان ولیعصر و انقلاب زنی متکدی در انظار متحیر مردم، کودک دو ساله را با خشونت و تنبیه وادار میکند که همچنان روی پایش دراز کشیده و نقش کودک بیمار را بازی کند.در بلوار کشاورز مقابل پارک لاله بر نیمکت ایستگاه صادقیه زنی میانسال پسرک معلول چهار سالهای را به عابرین نشان میدهد و از آنان تقاضای کمک مالی برای معالجه وی را دارد.این گونه سوء استفادههای دلخراش از کودکان و حتی نوزادان به صحنههای رایج و متعارفی تبدیل شده که بینندگان این صحنهها بیشتر از ندیدن آن در یک روز خاص تعجب میکنند تا از دیدن آن در تمام روزهای سال.
شاید سوالی که در ذهن هر نظاره کنندهای نقش میبندد، این است که چرا در طول بیش از سه دهه برقراری حکومت اسلامی علیرغم تاکیدات ویژه اسلام در تربیت و رعایت حقوق محرومین و مستضعفان هیچ قانون الزامآوری در راستای حمایت از کودکان و نوجوانان قربانی و نظارت بر نحوه زندگی و تعلیم و تربیت و رعایت حقوق آنان وضع نشده است؟ این در حالی است که در کشورهایی که در کتب دینیشان هرگز توصیههای همسنگ توصیههای اسلامی نمیتوان یافت، فقط تماس تلفنی یک شهروند کافی است که پلیس و بازرسان مراکز متعدد حمایت از کودکان و نوجوانان را به مکانی سرازیر کند که در آن شائبه رفتار نامناسب با خردسال تصور شده است.
آیا آن کشورهای سرمایه پرست، از سر نیکوکاری دست به تدوین و اجرای سختگیرانه چنین قوانینی زدهاند یا اینکه حمایت از کودکان و نوجوانان در نزد آنان نوعی سرمایهگذاری دراز مدت برای حفظ امنیت و صلاح جامعه و منافع ملت است؟
کودکی که امروز به حال خود رها میشود، آیا همان خلافکاری نیست که فردا با سلاح سرد به زورگیری متوسل شده یا با سلاح گرم به موسسات مالی و مراکز تمرکز ثروت حملهور میشود؟ به اعتیاد و خلافهای سنگین روی میآورد و جان و مال شهروندان را دچار مخاطره و خسارت میکند؟ هزینههای سنگین تعقیب و دستگیری، محاکمه و زندان و کنترل این خلافکاران فردا از کدام منبع تامین میشود؟ از اموال خصوصی سهلانگاران یا از اموال ملت که به آن بیتالمال اطلاق میشود؟
مسوولین در تدوین بسیاری از قوانین از الگوهای غیربومی بهره میگیرند ولی این اقتباسها و برداشتها بیشتر در جهت خلاص کردن حکومت از مشکلات جامعه صورت میپذیرد و توجهی به آن دسته از قوانین ممالک دیگر که در راستای حمایت از جامعه وضع شده، وجود ندارد. با نگاهی به قوانین حمایت از کودکان و نوجوانان کشورهای پیشرفته و مقایسه آن با قوانین داخلی مصادیق این فراز روشن میشود.
با توجه به اینکه اکثر این کودکان و نوجوانان متکدی، تابعیت ایرانی دارند و بالطبع سهمی از ثروت کشور به آنان تعلق میگیرد، مستحق نگاه توام با ترحم نیستند، بلکه مسوولین که خادمین کشور محسوب میشوند باید به آنان به چشم اربابان خردسالی نگاه کنند که سزاوار است هر چه سریعتر از دست باندها یا والدین نالایق رها شده و از مزایای یک زندگی معمولی همچون همسالان متعادل خود بهرهمند گردند.