Quantcast
Channel: اعتدال
Viewing all articles
Browse latest Browse all 22413

انتخابات و آفت دنباله‌روی خواص

$
0
0
هر روز که به پایان سال ۹۱ و خرداد ماه ۹۲ نزدیک می‌شویم، فضای کشور انتخاباتی‌تر می‌شود؛ به گونه‌ای که امروزه برخی خود را در معرض افکار عمومی قرار می‌دهند و برخی نیز خود را کاندیدای قطعی ریاست جمهوری یازدهم معرفی یا تلقی می‌کنند.

انتخابات پیش روی کشور، یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری است؛ یعنی مردم و جمهوری اسلامی، یازده دوره انتخابات و یازده دولت را از آغاز معرفی کاندیدا‌ها تا شکل‌گیری دولت‌ها و نیز کارآمدی پایین و یا بالای آن‌ها را تجربه کرده‌اند.

امروز در حالی وارد میدان انتخابات می‌شویم که پیش از مردم، احزاب، گروه‌ها، خواص و متنفذان جامعه در معرض آزمون بزرگی برای معرفی کاندیدای اصلح به مردم قرار گرفته‌اند. آنچه در دوره‌های گذشته نیز رخ داده، این گروه‎‌ها، احزاب، خواص و متنفذان هستند که باید عیار خود را ـ چه در انتخاب کاندیدا و چه در معرفی کاندیدا ـ‌ نمایان کرده، کارکرد خود را بسنجند.

در انتخابات ریاست جمهوری نهم که اصولگرایان نسبت به کارکرد اصلاح‌طلبان در طول هشت سال اداره دولت، انتقاداتی داشتند، به نام شورای هماهنگی نیروهای انقلاب اسلامی به ریاست آقای ناطق نوری دور هم جمع شدند تا با انتخاب کاندیدای اصلح و معرفی آن به مردم، دولت را از دست اصلاح طلبان بیرون آورده و سکان مدیریت را به دست خود گیرند. بدین منظور آقایان لاریجانی، رضایی، قالیباف، ولایتی و احمدی‌نژاد کاندیدا شدند. هر چند گویا آقای احمدی‌نژاد بدون نظر شورا کاندیدا شده بود و با وجود آنکه اصولگرا تلقی می‌شد و شورا نیز پس از کاندیداتوری وی، آن را پذیرفت، هیچ ‌گاه خود را کاندیدای حزبی ندانست.

قرار شورای هماهنگی آن بود که هر کاندیدا که رأی بیشتری دارد (در نظرسنجی‌ها و یا نظرسازی‌ها)، بماند و بقیه به نفع وی کناره‌گیری کنند تا یک کاندیدای اصولگرا به رقابت با سه کاندیدای اصلاح‌طلب بپردازد؛ اما تنها شخصی که به این وعده عمل کرد، محسن رضایی بود. ولایتی هم که با حضور هاشمی رفسنجانی در عرصه انتخابات از رقابت کناره‌گیری کرد.

شورای هماهنگی نتوانست از حضور قالیباف، لاریجانی و احمدی‌نژاد در صحنه انتخابات جلوگیری کند؛ بنابراین اما کاندیدای این شورا هیچ ‌گاه برگزیده نشد. برخی قالیباف و برخی لاریجانی و طیفی هم احمدی‌نژاد را انتخاب و معرفی می‌کردند. اما آنچه بین آن‌ها مشترک بود، میزان آرای کاندیدا‌ها در نظرسنجی‎‌ها بود نه برنامه و هدف و تجربه کاری. بنابراین، هنگامی که شورای هماهنگی دید آقای احمدی‌نژاد در جلب افکار عمومی گوی سبقت را ربوده است، در دقیقه ۹۲ و به ویژه در دور دوم به سوی احمدی‌نژاد گرایش پیدا کرد.

در انتخابات دهم ریاست جمهوری در سال ۸۸ نیز اصولگرایان از آقای احمدی‌نژاد حمایت کردند، در حالی که بسیاری مخالف ادامه ریاست جمهوری وی بودند.
در واقع بسیاری ار اصولگرایان در دوقطبی سازی احمدی‌نژاد گرفتار شدند. همان گونه که در انتخابات سال ۸۴ در دور دوم دوقطبی احمدی‌نژاد ـ هاشمی توانست آرای سلبی مردم را در سبد احمدی‌نژاد بریزد، در انتخابات ۸۸ دوباره تلاش احمدی‌نژاد برای دوقطبی سازی انتخابات، اصولگرایان را به نوعی آچمز و آنان را از انتخاب اصلح دور کرد.

اصولگرایان حامی احمدی‌نژاد در سال ۸۸ نیز بر اشتباه خود یعنی پایگاه رأی مردمی برای کاندیدا پافشاری کردند و در نتیجه دنبال کاندیدایی که به اصطلاح پایگاه رأی دارد، افتادند.

اگر بخواهیم نگاهی نقادانه به روند این دو انتخاب اصولگرایان بیندازیم، می‌توان گفت شخصیت‌های محوری اصولگرایان، به جای آنکه به عنوان شخصیت‌های شاخص و محوری جامعه در خلأ نبود احزاب توانمند دست به انتخاب و کاندیدا کردن افراد اصلح بزنند و سپس ایشان را به مردم معرفی نمایند تا مورد اجماع جامعه نیز قرار گیرد، به گونه‌ای خود دنباله‌رو عامه مردم شدند. در حالی که از خواص و منتقدان جامعه انتظار می‌رفت و می‌رود تا خود سکاندار جامعه باشند؛ به ویژه این که جامعه از وجود احزاب قدرتمند محروم است و انتظار می‌رود این افراد پیش از ورود جامعه به عرصه انتخابات، دست به انتخاب بزنند و کسی را که باور دارند برای اداره و مدیریت کشور مناسب است و از یک سو قدرت و تجربه مدیریت و از سوی دیگر برای عرصه‌های گوناگون جامعه مانند اقتصاد، سیاست جامعه و... برنامه دارد، انتخاب و به مردم معرفی نمایند.

البته این کار دشوار است، ولی ناممکن نیست و از خواص هم کارهای سخت و دشوار انتظار می‌رود. واقعیت این است که وقتی خواص جامعه منتظر نظرسنجی‌ها و دیدگاه مردم پیش از انتخابات می‌شوند، افرادی هم با رفتارهای پوپولیستی و بازی با افکار عمومی، می‌توانند افکار عام جامعه را جهت‌دهی کرده و برای خود آرایی به دست آورند و سپس خود را بی‌نیاز از همراهی کار‌شناسان و پیشکسوتان اداره جامعه بدانند.

در این دوره از انتخابات انتظار است تا خواص و افراد شاخص جامعه، گروه‌‎‌ها و... در نبود احزاب قدرتمند از یک سو و وجود تجربه دنباله‌روی خواص از عام جامعه، یا‌‌ همان اتکای صرف بر آرای نظرسنجی‌ها یا بعضا نظرسازی‌ها، پیش از انتخاب مردم وارد عرصه شده، افرادی را برگزینند که توان مدیریتی بالا، آشنایی با امور کلان اداره کشور، برنامه‌ریزی و آشنا به مشکلات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، سیاست خارجی و.. کشور بوده و دست کم برای برخی از آن‌ها برنامه دارد، و سپس ایشان را به درستی به جامعه و مردم معرفی کنند. تا اینکه دوباره در ماه‌های پایانی دولت، شاهد آن نباشیم که رئیس جمهور برنامه میان مدت و راهکار بلند مدت ارائه دهد؛ حال آن که در سال پایانی کار دولت‌ها، باید شاهد نتایج کارکردهای آن بود، نه این که تازه شاهد ارایه برنامه و راهکار باشیم!

Viewing all articles
Browse latest Browse all 22413

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>