* رئیس جمهور رئیس قوه مجریه نظام است و باید مدیریت داخلی نظام و مدیریت اجرایی نظام اسلامی را بر عهده گیرد. در گام اول باید جایگاه و موقعیت نظام و انقلاب در دهه چهارم مورد شناسایی قرار بگیرد و متناسب با این جایگاه و موقعیت مدیراجرایی انتخاب شود. یک رئیس جمهور طبیعتا در مدیریت کارگزاری نظام در حوزه های مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و ... باید صاحب تجربه، تدبیر، تخصص و یک سری لوازم اولیه باشد که در همه کشورها مشترک است.
انقلاب اسلامی یک حرکت پویا ومستمر است چرا که این انقلاب متعلق به اسلام است و نه ایران.
در واقع اگر چه ایران خاستگاه این انقلاب است اما در اصل انقلاب ما اسلامی است.در پهنه آرمانی اسلام که همان جهانگیری و جهانشمولی اسلام است انقلاب ما جریان دارد و کاملا پویا و غیر راکد است.
حالا کسی که می خواهد مسئولیت اداره داخلی نظام را بر عهده بگیرد و کارگزار اجرایی نظام باشد می بایست تناسب شخصیتی با این انقلاب داشته باشد.این شرط اول برای کسانی است که می خواهند در انتخابات آینده نامزد شوند.
امروز بر حسب موقعیت خاص رهبری که مورد اذعان غربی ها هم قرار دارد به عنوان قوی ترین مرد جهانهر کسی که وارد عرصه انتخابات می شود شعار وابستگی به رهبری و ولایت می دهد. این شعارها فایده ای ندارد. افراد باید تبعیت خود از رهبری را با سند به افکار عمومی ثابت کنند.
* این فرمایش آقای عسگراولادی که موسوی و کروبی مفتون شدند از ایشان باید پرسید که آیا این افراد با اراده مفتون شدند و یا بی اراده؟ متاسفانه تا الان کسی این سوال را از آقای عسگراولادی نپرسیده است.
این حرف درست است که این افراد مفتون شدند و این سخن هم درست نیست که آقایان موسوی و کروبی طراح فتنه بودند و به دنبال براندازی نظام بودند. اینها می خواستند رئیس جمهور بشوند و قدرت را به دست بگیرند. اما براندازی نظام جمهوری اسلامی در ذهن و فکر این دو نفر نبود.
اما این ولع قدرت یابی موسوی و کروبی را تبدیل به بستری برای فتنه انگیزی کرد. در واقع این افراد زمینی شدند برای کشت و کار فتنه. بنده در مصاحبه ام با خبرگزاری فارس گفتم اینکه بگوییم صرفا اصل فتنه این دو نفر هستند و فتنه غیر از اینها موجودیتی ندارد حرف درستی نیست.فتنه انگیز اصلی آمریکا و دشمنان خارجی انقلاب اسلامی هستند. در آبان 1387 مقام مقام معظم رهبری فرمودند که سیاسیون در زمین دشمن بازی نکنند که اگر این کار را کردند چه در انتخابات ببرند و چه ببازند به ضرر آنهاست. طراحان اصلی فتنه آمریکا و انگلیس بودند. مجری فتنه ضد انقلاب داخل و خارج بود. موسوی و کروبی و سیاسیون همراه این دو نیز بستری شدند برای فتنه. این افراد وسیله ای شدند تا فتنه گران اصلی این امکان را بیابند تا در کشور ما فتنه کنند و عوامل اجرایی فتنه این زمینه را پیدا کنند که بیایند در میدان مقابله و معارضه با انقلاب و جمهوری اسلامی.
حال چطور می توان گفت که موسوی فتنه گر نیست در حالی که 17 بیانیه در جربان فتنه صادر کرده است. چطور می توان گفت که این افراد بی اراده مفتون شده اند. اینکه آقای عسگراولادی چه گفته اند باید خودشان توضیح بدهند.اما ایشان باید به این پرسش پاسخ دهند که تلقی ایشان این است که آقای موسوی و آقای کروبی نفهمیده و ندانسته مفتون شدند یا فهمیده و دانسته مفتون شدند. بنده معتقدم نه تنها این افراد فهمیده و دانسته مفتون شدند بلکه اینها از فتنه برای رسیدن به قدرت استفاده کردند. چون دوره ای که این افراد بر دروغ تقلب اصرار کردند زمانی بود که رهبر معظم انقلاب صراحتا اعلام کردند این مسئله یک فتنه خارجی است.این اصرار زمانی بود که مقام معظم رهبری اعلام کردند و همه هم قبول کردند این فتنه یک فتنه خارجی بود.ما در جلسه خبرگان خدمت مقام معظم رهبری بودیم. حضرت آقا در حضور همه خبرگان فرمودند بنده به ایشان گفتم( منظور از ایشان آقای هاشمی بود و به آقای هاشمی اشاره کردند) که این قضیه فتنه خارجی هاست و این قضیه از خارج سرچشمه گرفته است.ایشان که این جمله را فرمودند آقای هاشمی هم سرشان را در تایید فرمایش آقا تکان دادند.خوب با اینکه مسجل بود که این فتنه خارجی است و مستظهر به حمایت ضد انقلاب خارجی، سلطنت طلبان، فرزند شاه و رادیو تلویزیون بی بی سی است باز آقای موسوی 17 بیانیه در حمایت از جنایت های این جریان صادر می کند. عکس امام را پاره کردند ایشان تایید کرد و بیانیه داد. نه غزه نه لبنان گفتند در روز قدس آقای موسوی اینها را تایید کرد و بیانیه داد. روز عاشورا آمدند پرچم امام حسین(ع) را آتش زدند ایشان به این افراد اطلاق مردم خداجوی کرد. خب حالا چطور می توان گفت که اینها مفتون شدند و بیکاره و هیچکاره بودند. آقای عسگراولادی آیا همه اینها را نادیده گرفته است.مردی که از سابقون سیاست در ایران است. ایشان روزی انقلابی بوده که کسی الف بای انقلاب را نمی دانسته است.واقعا ایشان همه چیز را نادیده گرفته و مثلا می گوید یک صلواتی ختم کنیم همه چیز تمام شود.من با توجه به سوابق انقلابی و بینش آقای عسگراولادی این را بعید می دانم که ایشان بر این اساس چنین حرفی زده باشند.
* این مصلحت به معنای نادیده گرفتن واقعیات است.مگر می توان آن جنایات را نادیده گرفت.
* بنده در مصاحبه ای که با خبرگزاری فارس کردم حرفم این بود که این آقایان در راس فتنه نیستند، در راس فتنه آمریکا و انگلیس است و اینها بستر فتنه اند.عامل فعلیت و اجرایی فتنه هستند.سایت "کلمه" فقط بخش اول این جمله را برجسته کرده که این آقایان راس فتنه نیستند.بعد بی بی سی آمد روی این تیتر تحلیل گذاشت و سپس برخی افراد نادان و مغرض مثل گردانندگان روزنامه ایران نوشتند که گویا بنا بود اصلاح طلبان توبه کنند اصولگرایان توبه کرده اند و با کمال غرض ورزی این جمله را مورد تحلیل قرار دادند.بنده بلافاصله یک مصاحبه دیگری با خبرگزاری فارس کردم که بازتاب زیادی داشت. مبنی بر اینکه اینها جانی فتنه هستند.مگر می شود بنده ای که در 9 دی آن موضع را داشتم از مواضع خود برگردم.بنده روز نهم دی با آیات شریف قرآن باغی بودن این افراد را ثابت کردم.برداشت من از قرآن همان است که در نهم دی 1388 بود.الان هم بنده معتقدم که اینها باغی هستند و باید بر اساس بغی و فساد محاکمه شوند.
*فتنه 88 برای دشمنان انقلاب در خارج و داخل به یک تجربه تبدیل شده است.اینها تصور نمی کردند که اینطور می توانند در کارزار با نظام وارد شوند. در عرصه نظام شعار جمهوری ایرانی سر دهند و یا شعار نه غزه و نه لبنان بگویند. بزرگترین جنایت این آقایان که بستر فتنه شدند این بود که دشمن را تا این اندازه امیدوار کردند.لذا اینها فکر می کنند که انتخابات یک زمینه مساعدی است که می شود به میدان آمد.لذاالان با یک تهیه و تدارک وسیع تر و گسترده تری می خواهند بیایند و یک بلوا برپا کنند. به مجرد اینکه برخی از آقایان در داخل می گویندانتخابات آزاد دشمن همین را به عنوان یک پالس فتنه مطرح می کند. پسر شاه از آمریکا می آید انگلیس و می گوید من آمده ام اینجا تا کمپین انتخابات آزاد راه بیندازم.طبیعی است که برنامه های گسترده ای برای انتخابات داشته باشند.البته مردم بیدار و هوشیارند و تجربه فتنه 88 خیلی از مسائل را برای مردم کاملا روشن کرده است.
* رابطه بین اصلاح طلبان و فتنه گران عموم خصوص مطلق است.
* الگوی مجلس نهم به ما ضرر زد. اگر آن طور نمی شد ما یک مجلس قوی تری داشتیم.متدینین باید یک پارچه شوند و دو دستگی متدینین هیچ توجیهی ندارد. هم جبهه پیروان خط امام و رهبری و هم جبهه پایداری هر دو متدین هستند. هر دو ولایتمدار هستند. یک اختلاف سلیقه ای این دو جریلن را از هم منشعب کرده که به هر قیمتی این اختلاف سلیقه را باید کنار گذاشت.
* رقابت یعنی اختلاف و نقض کردن یکدیگر. اینکه متدین گریبان متدین دیگری را بگیرد سر موضوع ریاست جمهوری آن هم در زمانی که ما در یک جنگ تمام عیار هستیم من این مسئله را نمی پذیرم. البته ممکن است برخی نظر بنده را قبول نداشته باشند.
* اگر دولت هر مسئله ای دارد باید در شعاع حکمت رهبری حل شود.ما در این چند ماه آینده در شرایطی نیستیم که بخواهیم با دولت گلاویز بشویم.گلاویز شدن با دولت تحت هیچ عنوانی درست نیست.تحت عنوان نقد، عیب جویی، برخورد با جریان انحرافی و ... .مشکلات دولت می بایست در سایه تدبیر و حکمت مقام معظم رهبری حل شود. اینطور نیست که بنده بگویم عیب و مشکلات دولت را فهمیده ام اما حضرت آقا نفهمیده اند.خرده بینی های تخصصی نیز الان نه وقت اظهارش است و نه وقت عملش. الان دولت فرصتی برای اجرای این دست برنامه ها و خرده بینی ها ندارد.از طرفی اینکه کسی تصور کند الان یک جریانی در دولت وجود دارد که مسیر کجی را طی می کند و عنقریب همه نظام را ساقط می کند با واقعیات سازگار نیست چرا که نمی شود چنین جریانی باشد مقام معظم رهبری که در حکمت و تدبیر از همه جلوترند با خبر نباشند و جلو آن را نگیرند.
* خطبای نماز جمعه باید مشکلاتی را که دشمن در عرصه انتخابات ایجاد می کند را رصد نمایند و بر حسب این رصد به مردم آگاهی بدهند. نماز جمعه بزرگترین پایگاه اطلاع رسانی، رشد مردم و نگه داشتن مردم در صحنه سیاست است.
* امام جمعه برای خودش یک رای دارد.اما هیچ امام جمعه ای در تریبون نماز جمعه در خصوص مصادیق انتخابات خط نمی دهد.البته امام جمعه در خارج از تریبون به عنوان یک عضوی از نظام باید این حق را داشته باشد تا در موضوعات سیاسی مربوط به انتخابات ورود پیدا کند.