اعتدال: استفان والت، نظریه‌پرداز مشهور آمریکایی سیاست بین‌الملل در گفت و گو با تسنیم در خصوص تغییرات در روابط میان آمریکا و اسرائیل گفت: لابی های صهیونیستی در آمریکا کماکان بسیار قدرتمند هستند و اسرائیل و آمریکا به صورت بسیار نزدیک به همکاری با هم ادامه می دهند.با این وجود برخی تغییرات طی 5 سال گذشته صورت گرفته است که در ادامه به این تغییرات خواهم پرداخت.
در حال حاضر رغبت برای صحبت و بحث درباره نفوذ و تاثیر لابی صهیونیستی در آمریکا بیشتر شده است و این یک تغییر نسبت به گذشته است زیرا در گذشت حتی در این خصوص صحبت هم نمی شد و به همین خاطر برای افرادی که سیاست خارجه آمریکا را دنبال می کنند دلیل رابطه آمریکا و اسرائیل بسیار روشن شده است.تغییر دوم این است که بحث هایی درباره این که آیا این رابطه میان آمریکا و اسرائیل خوب است یا بد رونق گرفته است.این تغییرات در روابط میان اسرائیل و آمریکا هنوز تغییری ایجاد نکرده است ولی بحث های علنی در این خصوص آغاز شده است.
بحث دیگری که وجود دارد این است که رفتار اسرائیل طی پنچ، شش ساله گذشته موجب طرح سوال های زیادی در آمریکا شده است.این رفتار شامل حمله نظامی اسرائیل به نوار غزه در سالهای 2008 ،2009 و تهاجم اخیر در سال 2012 و همچنین عدم توافق نتانیاهو برای متوقف کردن شهرک سازی ها می شود ادامه روند شهرک سازی ها باید با وجود مخافت باراک اوباما صورت گرفت. همه این اتفاق ها باعث می شود که افرادی که سیاست خارجه آمریکا را دنبال کنند به بحث در خصوص اینکه آیا ادامه روابط آمریکا و اسرائیل در راستای منافع آمریکا است یا نیست بپردازند.جامعه یهودیان آمریکا بسیار نگران رویکردی که اسرائیل در پیش گرفته است هستند رویکردی که بیشتر به جناح راست در اسرئیل متمایل شده است.کتابی که توسط "پیتر باینارد" با عنوان "بحران صهیونیسم" منتشر شده است نشان دهنده این افزایش نگرانی ها درباره رویکرد اسرائیل میان یهودیان آمریکا است.
همه این اتفاق ها منجر به یک رویداد مهم شده و آن هم افزایش بحث و سوال در خصوص رابطه میان آمریکا و اسرائیل است، گرچه لابی صهیونیستی در آمریکا بسیار قدرتمند است و بسیاری از سیاستمداران آمریکایی با این نفوذ و اعمال قدرت مشکلی ندارند.نکته دیگری که شاید در خصوص روابط میان آمریکا و اسرائیل قابل تامل باشد این است که نتانیاهو و دولت اسرائیل تمایل زیادی به ترقیب اوباما به مشارکت در حمله نظامی به ایران است ولی دولت آمریکا نشان داده است که تمایلی به این کار ندارد و در مقابل فشار بسیار زیاد اسرائیل مقاومت می کند.
برخی از رسانه های آمریکا در خصوص معرفی چاک هگل توسط آمریکا برای ریاست پنتاگون اینگونه نوشته اند که این اقدام پیامی به ایران توسط مقامات آمریکایی است که تغییراتی در رویکرد سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران در حال انجام است. نظر شما در این خصوص چیست؟
من فکر نمی کنم که این اقدام دولت آمریکا پیامی به دولت ایران در خصوص تغییر رویکرد آمریکا درباره ایران باشد. بلکه به نظر من آمریکا با این اقدام قصد دارد که سیاستی که از قبل در خصوص ایران داشته است را ادامه دهد. منظورم با حفظ رویکرد این است که آمریکا از قبل هم علاقهمند به حل مشکلات خود با ایران از طریق غیر نظامی بوده است و ترجیح میدهد که از نیروی نظامی برای مقابله با ایران استفاده نکند.چاک هگل یکی از مخالفان رویکرد نظامی با ایران است ولی او طرفدار استفاده از تحریم و دیپلماسی در قبال ایران است.دولت اوباما در دور دوم حضور خود در کاخ سفید قصد دارد تا به راه حلی برای مذاکره با ایران دست پیدا کند.اوباما توانست برای حفظ موضع خود در خصوص نهوه برخورد با ایران، فشار لابی صهیونیستی و اسرائیل را تحمل کند و به نظر می رسد که در دور دوم ریاست جمهوری خود نیز بتواند این کار را ادامه دهد.
نظر شما درباره روابط ایران و آمریکا در سال 2013 چیست؟
به نظر من آمریکا در سال 2013 تمرکز خود را روی بدست آوردن راهی برای مذاکره مستقیم با ایران قرار می دهد. این ارتباط مستقیم می تواند در قالب مذاکرات 5+1 و یا در قالبی دیگر باشد.ولی هر اتفاقی که بیافتد آمریکایی ها از ایجاد راهی برای یک مذاکره مستقیم با ایران بسیار خوشحال خواهند شد.بنا به تصور مقامات دولت آمریکا این توافق می تواند به این صورت باشد که به ایران امکان غنی سازی اورانیوم تا درصدی مشخص داده شود که البته این غنی سازی میبایست تحت نظارت باشد که اورانیوم غنی شده به استفاده نظامی نرسد.البته توافق با ایران زمانی صورت خواهد گرفت که هر دو طرف امتیاز هایی را به طرف مقابل بدهند.البته بحث من این است که آمریکا تمایل زیادی برای ایجاد ارتباطی مستقیم با ایران دارد و اینکه این ارتباط منجر به چه چیزی میشود خیلی مشخص نیست.
به نظر من ایران به دنبال دستیابی به سلاح هسته ای نیست و در آینده هم اگر مجبور نشود به دنبال ساخت آن نخواهد رفت.به نظر من اگر بحث برای به توافق رسیدن با ایران بر سر ساخت سلاح هسته ای باشد مشکل چندانی در پیش روی دو طرف نیست ولی اینجا مساله من نیستم بلکه مقامات آمریکایی و ایرانی هستند که باید تصمیم بگیرند.ایرانی ها اطمنیان خود را نسبت به آمریکایی ها از دست داده اند و مقامات آمریکایی هم به طرف های ایرانی خود اطمینان ندارند.
به نظر شما درخصوص تمایل آمریکا برای مذاکره مستقیم با ایران، به غیر از مساله هسته ای دلایل دیگری نیز وجود دارد؟
بله، دلایل دیگری که وجود دارد مساله حمایت ایران از دولت است و همچنین ارتباط ایران با حزب الله لبنان و نفوذ ایران در عراق است.
در حال حاضر رغبت برای صحبت و بحث درباره نفوذ و تاثیر لابی صهیونیستی در آمریکا بیشتر شده است و این یک تغییر نسبت به گذشته است زیرا در گذشت حتی در این خصوص صحبت هم نمی شد و به همین خاطر برای افرادی که سیاست خارجه آمریکا را دنبال می کنند دلیل رابطه آمریکا و اسرائیل بسیار روشن شده است.تغییر دوم این است که بحث هایی درباره این که آیا این رابطه میان آمریکا و اسرائیل خوب است یا بد رونق گرفته است.این تغییرات در روابط میان اسرائیل و آمریکا هنوز تغییری ایجاد نکرده است ولی بحث های علنی در این خصوص آغاز شده است.
بحث دیگری که وجود دارد این است که رفتار اسرائیل طی پنچ، شش ساله گذشته موجب طرح سوال های زیادی در آمریکا شده است.این رفتار شامل حمله نظامی اسرائیل به نوار غزه در سالهای 2008 ،2009 و تهاجم اخیر در سال 2012 و همچنین عدم توافق نتانیاهو برای متوقف کردن شهرک سازی ها می شود ادامه روند شهرک سازی ها باید با وجود مخافت باراک اوباما صورت گرفت. همه این اتفاق ها باعث می شود که افرادی که سیاست خارجه آمریکا را دنبال کنند به بحث در خصوص اینکه آیا ادامه روابط آمریکا و اسرائیل در راستای منافع آمریکا است یا نیست بپردازند.جامعه یهودیان آمریکا بسیار نگران رویکردی که اسرائیل در پیش گرفته است هستند رویکردی که بیشتر به جناح راست در اسرئیل متمایل شده است.کتابی که توسط "پیتر باینارد" با عنوان "بحران صهیونیسم" منتشر شده است نشان دهنده این افزایش نگرانی ها درباره رویکرد اسرائیل میان یهودیان آمریکا است.
همه این اتفاق ها منجر به یک رویداد مهم شده و آن هم افزایش بحث و سوال در خصوص رابطه میان آمریکا و اسرائیل است، گرچه لابی صهیونیستی در آمریکا بسیار قدرتمند است و بسیاری از سیاستمداران آمریکایی با این نفوذ و اعمال قدرت مشکلی ندارند.نکته دیگری که شاید در خصوص روابط میان آمریکا و اسرائیل قابل تامل باشد این است که نتانیاهو و دولت اسرائیل تمایل زیادی به ترقیب اوباما به مشارکت در حمله نظامی به ایران است ولی دولت آمریکا نشان داده است که تمایلی به این کار ندارد و در مقابل فشار بسیار زیاد اسرائیل مقاومت می کند.
برخی از رسانه های آمریکا در خصوص معرفی چاک هگل توسط آمریکا برای ریاست پنتاگون اینگونه نوشته اند که این اقدام پیامی به ایران توسط مقامات آمریکایی است که تغییراتی در رویکرد سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران در حال انجام است. نظر شما در این خصوص چیست؟
من فکر نمی کنم که این اقدام دولت آمریکا پیامی به دولت ایران در خصوص تغییر رویکرد آمریکا درباره ایران باشد. بلکه به نظر من آمریکا با این اقدام قصد دارد که سیاستی که از قبل در خصوص ایران داشته است را ادامه دهد. منظورم با حفظ رویکرد این است که آمریکا از قبل هم علاقهمند به حل مشکلات خود با ایران از طریق غیر نظامی بوده است و ترجیح میدهد که از نیروی نظامی برای مقابله با ایران استفاده نکند.چاک هگل یکی از مخالفان رویکرد نظامی با ایران است ولی او طرفدار استفاده از تحریم و دیپلماسی در قبال ایران است.دولت اوباما در دور دوم حضور خود در کاخ سفید قصد دارد تا به راه حلی برای مذاکره با ایران دست پیدا کند.اوباما توانست برای حفظ موضع خود در خصوص نهوه برخورد با ایران، فشار لابی صهیونیستی و اسرائیل را تحمل کند و به نظر می رسد که در دور دوم ریاست جمهوری خود نیز بتواند این کار را ادامه دهد.
نظر شما درباره روابط ایران و آمریکا در سال 2013 چیست؟
به نظر من آمریکا در سال 2013 تمرکز خود را روی بدست آوردن راهی برای مذاکره مستقیم با ایران قرار می دهد. این ارتباط مستقیم می تواند در قالب مذاکرات 5+1 و یا در قالبی دیگر باشد.ولی هر اتفاقی که بیافتد آمریکایی ها از ایجاد راهی برای یک مذاکره مستقیم با ایران بسیار خوشحال خواهند شد.بنا به تصور مقامات دولت آمریکا این توافق می تواند به این صورت باشد که به ایران امکان غنی سازی اورانیوم تا درصدی مشخص داده شود که البته این غنی سازی میبایست تحت نظارت باشد که اورانیوم غنی شده به استفاده نظامی نرسد.البته توافق با ایران زمانی صورت خواهد گرفت که هر دو طرف امتیاز هایی را به طرف مقابل بدهند.البته بحث من این است که آمریکا تمایل زیادی برای ایجاد ارتباطی مستقیم با ایران دارد و اینکه این ارتباط منجر به چه چیزی میشود خیلی مشخص نیست.
به نظر من ایران به دنبال دستیابی به سلاح هسته ای نیست و در آینده هم اگر مجبور نشود به دنبال ساخت آن نخواهد رفت.به نظر من اگر بحث برای به توافق رسیدن با ایران بر سر ساخت سلاح هسته ای باشد مشکل چندانی در پیش روی دو طرف نیست ولی اینجا مساله من نیستم بلکه مقامات آمریکایی و ایرانی هستند که باید تصمیم بگیرند.ایرانی ها اطمنیان خود را نسبت به آمریکایی ها از دست داده اند و مقامات آمریکایی هم به طرف های ایرانی خود اطمینان ندارند.
به نظر شما درخصوص تمایل آمریکا برای مذاکره مستقیم با ایران، به غیر از مساله هسته ای دلایل دیگری نیز وجود دارد؟
بله، دلایل دیگری که وجود دارد مساله حمایت ایران از دولت است و همچنین ارتباط ایران با حزب الله لبنان و نفوذ ایران در عراق است.