اعتدال: از خودمان گفتیم که به کسی بر نخورد و نگویند عملکرد ما را زیر سؤال بردند. اما چه بگوییم و چه نگوییم علت اینکه سرعت رسیدن جامعه ما در دستیابی به توسعه پایدار پایین و غیر قابل قبول است، گرایش افراد جامعه به فردگرایی است و در یک کلام وجود آفتهایی است که عدهای آن را به دو دسته ذاتی (فردی) و محیطی (سازمانی) تقسیم میکنند.
روزنامه جوان نوشت: طبق تعریف، وجود بیاعتمادی و سوءظن، خود رأیی و استبداد، بخل، حسادت و پنهانکاری، ضعف فرهنگ، ضعف ساختار و سازمان و ضعف مدیریت از آن جملهاند. اما در عمل و آنچه به تجربه در کشور شاهدیم این است که بسیاری از ضربههایی که میخوریم از این جهت است که در اغلب عرصههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی میدان رقابت را برای حریف خالی گذاشتهایم. چون هرکس خواسته خودش کار را انجام دهد و نتیجه به پای خودش نوشته شود. در حالی که در فعالیتهای فردی رقابت نفسگیر و خستهکننده و ادامه آن سخت میشود. بنابراین عرصه برای سایرین خالی میماند.
از طرفی رقابت رشد و پیشرفت را به دنبال دارد که جامعهای که از موهبت داشتن روحیه جمعی در میان اعضای خود محروم است، سرعت رشد و پیشرفتش هم کم میشود. چنانچه در رابطه با اشتغالزایی و جلوگیری از رشد نرخ بیکاری که از بزرگترین عوامل رسیدن به توسعه پایدار است، در کشور ما ضربههای سهمگینی از این ناحیه دیده است. بزرگترین و موفقترین نمونه کار جمعی در کشور، انقلاب اسلامی است که بعد از گذشت ۳۳ سال هنوز شیرینی آن از کاممان نرفته است. پس میتوانیم ادعا کنیم مبانی قانونی و انگیزههای اعتمادزا میتوانند دوباره و چند باره ما را بر سر منافع مشترکمان جمع کند. به جز این موارد نباید از نظر دور داشت که سیاستزدگی نیز در این میان در فردگرایی جامعه نقش بسزایی دارد.
به طوری که در برخی موارد ماهیت جامعه را دستخوش تحول میکند. همچنین پیش رو بودن گزینههای متعدد انتخاب در زمینههای مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که برخی از آنها حتی به سلیقههای افراد جامعه تحمیل و از خارج مرزهایمان وارد میشوند، تفاوت در نوع نگاهها و سلیقهها در فردگرایی مؤثرتر میافتد. علاوه بر این نزدیک شدن حریمها به یکدیگر که موجب بروز اصطکاک میان آرا، نظرات و ایدههای افراد میشود، اعضای یک جامعه را هر چه بیشتر در لاک خود فرو میبرد. در این رابطه نظام آموزشی ما جزو کمکارترین حوزهها در این رابطه بوده است. وقتی از ابتداییترین سالهای ورود دانشآموزان به مدرسه، تواناییها و استعدادها و آزمونهای آنها به صورت فردی و جدا از سایرین ارزیابی میشود؛ چطور میتوان انتظار داشت شهروندان آینده جامعه برای ورود به جمع و پذیرفتن سرنوشت مشترک با جامعه تمرین کرده و ورزیده شده باشند؟!
کاش میدانستیم چه موجی خواهد توانست این نقصها را از پیکر سبک زندگی بزداید و چه سازمان و دستگاهی با تغییر رویه و عملکرد و مدل مدیریتی خود در این ماجرا داوطلب کمک به رسانههاست؟
↧
«من» جای «ما» را تنگ کرده است!
↧