Quantcast
Channel: اعتدال
Viewing all articles
Browse latest Browse all 22413

کاپیتان شهبازی، ایران‌ایر و یک قهرمانی سوخته در ابعاد ملی!

$
0
0

اعتدال: تصور کنید، روزی با خبر شوید که قهرمان ملی کشورمان به فلان کشور حاشیه خلیج فارس کوچ کرده و در خطوط هواپیمایی آن کشور مشغول به کار شده است؛ آن زمان چه حسی خواهید داشت؟ آیا این اتفاق را به بی‌تدبیری مسئولان مرتبط خواهید کرد یا قهرمان ملی را شماتت می‌کنید؟ حال اگر بدانید، داستان قهرمانی را کامل نشنیده‌اید، چطور؟!

به گزارش «تابناک»، ۲۶ مهر ماه سال گذشته، اتفاقی در فرودگاه مهرآباد رخ داد که به سرعت در سراسر جهان بازتاب یافت؛ بوئینگ ۷۲۷ پرواز شماره ۷۴۳ مسکو ـ تهران پیش از فرود با نقص فنی روبه‌رو شده و باز نشدن چرخ جلو، سبب شد تا محل فرود از فرودگاه امام خمینی (ره) به مهرآباد تغییر یابد؛ اما در پایان، این مهارت کادر پروازی بود که هواپیما را به سلامت بر زمین نشاند و مانع از یک رویداد ناخوشایند شد.

فرود شاهکار هواپیما با دماغه در فرودگاه مهرآباد به سرعت نام کاپیتان شهبازی را بر سر زبان‌ها می‌اندازد تا بسیاری لقب «قهرمان ملی» را برازنده وی دانسته و جامه‌ای برای وی بدوزند که امروز نشان چندانی از آن به چشم نمی‌خورد، چرا که به تازگی خبر خانه‌نشینی و از کار بیکار شدن این کاپیتان، سر و صدای بسیاری در محافل خبری به پا کرده و بازتاب ماجرا در رسانه‌های خارجی هم سبب نشده که مسئولان ایران‌ایر و حتی افراد رده بالا‌تر، واکنشی به ماجرا نشان دهند.

خبر به اندازه‌ای شگفت‌انگیز است که باور کردنش سخت است تا هنگامی که اهالی مطبوعات از نشست خبری این خلبان آگاه شده و راهی سالنی می‌شوند که برای این منظور تدارک دیده شده است؛ اما گویا قرار نیست شگفتی پایانی داشته باشد!

کاپیتان بیرون سالن ایستاده و از خبرنگاران عذرخواهی می‌کند، چرا که مدیران سالن بدون هیچ توضیحی، برنامه‌اش را لغو کرده‌اند! البته این بار دوم است که در این چند روز، هماهنگی‌های قبلی با یک سالن لغو می‌شود!

بدین ترتیب نشست خبری به منزل خلبان بوئینگ منتقل می‌شود تا شگفتی خبرنگاران با شنیدن خبر بازنشستگی پیش از موعد قهرمان تکمیل‌تر شود؛ به ظاهر مدتی است که وی را بازنشسته کرده‌ و حتی حقوقش را به دایره بازنشستگی اداره ارجاع داده‌اند تا کاپیتان دلیل پرواز نکردنش در ماه‌های اخیر را تازه متوجه شده و راز واریز نشدن حقوقش را تازه پس از پیگیری از کارگزینی و دریافت نامه بازنشستگی دریابد.

روایت کاپیتان شهبازی

شهبازی در گفت‌وگو با خبرنگار «تابناک»، ماجرا را این گونه بازگو می‌کند: قطع همکاری برایم ناراحت کننده نیست، ولی از رفتار غیر منصفانه‌ای که با من شد، متأسفم. در یک سال گذشته، بار‌ها جلوی پرواز من را گرفتند تا اینکه بار آخر، سه ماه بدون پرواز ماندم و سرانجام زود‌تر از هنگام و به اجبار بازنشسته‌ام کردند؛ آن هم در شرایطی که بهره‌وری خلبانی که سال‌ها برای تربیتش زحمت کشیده شده، همین آموزش به خلبانان دیگر است.

در آن پرواز اتفاق خاصی نیفتاد، بلکه دعاهای شهیدان و همکاری همکاران سبب‌ساز آن شد و من هم فقط وظیفه‌ام را انجام دادم و هیچ کار شاقی نبود؛ اما آن ماجرا به نوعی ایجاد فرصت منجر شد و من هم با استفاده از فرصت پدید آمده و راه‌اندازی سایت، تلاش کردم با یک بیانیه به دنبال حقوق از دست رفته مردم در تحریم صنعت هواپیمایی ایران باشم و در این راه، همه با من همصدا شدند، جز شرکت متبوع خودم.

بدین ترتیب به چند کشور سفر و در چند دانشگاه سخنرانی کردم و حتی نخستین خلبانی شدم که در اجلاس حقوق بشر سخنرانی نموده و در آنجا از حقوق مردم کشورم دفاع کردم و در شرایطی که هم وزیر راه و شهرسازی در جریان این سفر من بود و هم مدیر عامل شرکت، وزارت خارجه و ستاد حقوق بشر از این سفر آگاهی داشتند، در بازگشت حتی یک نفر از مسئولان ایران‌ایر به استقبالم نیامد و یک خط از دستاوردهای این خبر به نشریه داخلی هما راه نیافت؛ اما از آن سو، دیوید کوهن در وزارت خزانه‌داری آمریکا نسبت به سخنان بنده واکنش نشان داد.

از آن زمان برخی به من خرده می‌گرفتند که چرا با لباس ایران‌ایر در اجلاس ژنو حاضر شده‌ام و این موضوع خلاف قوانین است؛ انگار نه انگار که سنگ ایران را به سینه می‌زدم و نماینده شرکتی بودم که پرچم کشورمان روی هواپیماهای آن است!

* آیا این کار بر خلاف قوانین ایران ایر است؟

بله؛ اما همه در جریان این سفر بودند و حتی از متن سخنرانی بنده هم آگاهی کامل داشتند.
دوم آن که من غیر از اینکه خلبان هستم، یک انسان هم هستم و در راستای فرامین ولی امر فعالیت می‌کنم. سرباز کشورم و در راه مبارزه با استکبار گام برداشته‌ام و چون این راه، در راستای حفظ منافع ملی کشور است و کسی نمی‌تواند ایرادی بر آن وارد کند؛ مگر من از لباسم سوءاستفاده کرده‌ام؟!

کار من سیاسی نبوده و وظیفه خود می‌دانستم، به عنوان کسی که از مردم «قهرمان» لقب گرفته، از حقوق مسافران ایرانی دفاع کنم. این رویکرد با قدردانی وزیر محترم هم روبه‌رو شد؛ اما می‌بینید که ایران‌ایر از کار برکنارم کرد.

* چرا در این سه ماه که از پرواز کنار مانده بودید، حرفی نزدید؟

پس از آن ماجرا، به دیدن رئیس‌جمهور رفتم و مورد تشویق هیأت دولت قرار گرفتم؛ اما در‌‌ همان روز‌ها، مسئولی که امروز حکم بازنشستگی من را امضا کرده، با یکی از خبرگزاری‌ها مصاحبه‌ای داشت که در آن، اتهاماتی را متوجه بنده کرده بود. آن زمان می‌خواستم پاسخ بدهم، ولی مسئولان دیگر با طرح این امیدواری برایم که خودشان پاسخ خواهند داد، مانعم شدند و البته هرگز هم به آن مصاحبه پاسخی ندادند، اما شنیدم که آن آقا را ممنوع‌المصاحبه کردند؛ حتی مانع از دستوری شدند که برای ساخت فیلم آن فرود صادر شده بود.

سال گذشته با لطف مردم به عنوان چهره بر‌تر اجتماعی سال معرفی شدم و نمی‌خواستم چهره منفی داشته باشم یا منفی رفتار کنم، ولی آن هنگام، روزنامه‌ها خودشان به این شبهات پاسخ دادند؛ اما اکنون که حق و حقوق خانواده‌ام مغفول مانده، مجبورم ماجرا را با مردم در میان بگذارم. اگر به نامه بازنشستگی من نگاه کنید، دستتان خواهد آمد که گفته‌اند: «مخصوصا به این خلبان نیاز نداریم»!


دستور بازنشستگی کاپیتان شهبازی که به اعتقاد وی از فحوای کلام آن می‌توان به همه ابعاد ماجرا پی برد.

روایت مسئولان از ماجرا

سخنان شهبازی، حکایت از ماجرایی بسیار عجیب دارد که تا اندازه‌ای نگران کننده هم هست؛ ماجرایی که با گلایه از قدردانی نشدن و تکیه بر انجام فعالیت‌های جهانی در محکومیت تحریم‌ها آمیخته شده و به جایی می‌رسد که وی می‌گوید، دیگر حاضر به همکاری با این مدیر [معاون عملیات پرواز ایران ایر] نیست و به قول امیر کبیر، «خدمت زیر دست نالایق، نا‌خدمتی است».

اینجا بود که برای یافتن چند و چون ماجرا، به سراغ روابط عمومی این شرکت رفتیم؛ جایی که نخستین بار «شهبازی» به عنوان خلبان فرود شاهکار به رسانه‌ها معرفی شد:

شاهرخ نوش آبادی، مدیر روابط عمومی ایران‌ایر در این باره به خبرنگار «تابناک» می‌گوید: من از بازنشستگی ایشان آگاهی نداشتم، ولی خود ایشان هم در گفت‌وگویشان با خبرنگاران به سابقه ۳۵ ساله‌شان اشاره کرده‌اند و به نظر نمی‌رسد که ایشان زود‌تر از موعد بازنشسته شده باشند و یا عامل دیگری قابل طرح باشد.

*آیا اینکه چنین برخوردی با یک قهرمان ملی انجام شده و حتی خود شهبازی از بازنشستگی‌اش آگاه نشود، عادی است؟

قطعا این گونه نیست. مگر می‌شود کسی بازنشسته شود، ولی خودش نداند؟ درباره ایشان هم ماجرا این گونه که گفته شد، نیست. آقای شهبازی گلایه‌هایی را مطرح کرده که حتی سبب شده برخی همکاران به ما اعتراض کنند، مثلا گفته که نشریه داخلی هما کارش را پوشش نداده که این طور نیست و دو شماره از این نشریه به ماجرای فرود اختصاص یافته بود. البته ما هم سخنانی داریم که قابل طرح نیست و نمی توانیم پافشاری ایران‌ایر را بازگو کنیم.

*آیا مخالف اقدامات ضد حقوق بشری ایشان هستید؟

قطعا نه، اما لازمه پرواز رعایت قوانین و حداقل‌هایی است که پیش از پرواز توسط یک تیم بررسی می‌شود و اگر این تیم فنی، شرایط خلبانی را آماده ارزیابی نکند، شاید اجازه پرواز صادر نشود.

*یعنی برای کاپیتان شهبازی چنین اتفاقی روی داده است؟

سخن من به این معنا نیست که لزوما برای ایشان هم چنین اتفاقی روی داده، ولی اجازه بدهید، بیش از این چیزی نگویم و سکوت کنم؛ اگر مایل به پیگیری ماجرا هستید، بد نیست سری به ما بزنید و با مسئولان صحبت کنید؛ اما قول بدهید که ماجرای خانواده ما را نقل نکنید.

و مکالمه با نوش آبادی با این نکته پایان می‌یابد که از وی می‌خواهیم در دیدار با مسئولان هما، شهبازی هم باشد و او با پیشنهادمان مخالفت کرده و این گونه پاسخ می‌دهد: شاید نیازی به این کار هم نباشد، چراکه مستندات پروازی و متن و فایل صوتی سخنان ایشان نزد ماست و قطعا ماجرا آن گونه که می‌پندارید، نیست.


هنگام گفت‌وگو با مدیر روابط عمومی ایران ایر، یک نکته توجه‌مان را به خود جلب می‌کند؛ آنجایی که وی ادعا می‌کند، فایل صوتی نشست خبری اخیر کاپیتان شهبازی با خبرنگاران را نیز دارد. اکنون شاید بد نباشد به این برش از گفت‌وگوی خلبان با روزنامه جام جم دقیق‌تر شویم تا سابقه ضبط همه سخنان شهبازی از روز نخست بیشتر دستمان بیاید! (برای دیدن تصویر در ابعاد بزرگتر روی آن کلیک کنید)

شهبازی، پس از «عقدایی» و حتی «رستگار فر» قهرمان است!

ظاهرا شکاف پدید آمده میان ایران ایر و قهرمانی ملی به اندازه‌ای بسیار است که به رغم اینکه نیاز به ساعت‌ها گفت‌وگو با طرفین دارد، هیچ کدامشان حاضر به برقرار شدن چنین نشستی نیستند. شاید به این دلیل که هنوز زوایایی از ماجرا از دید بسیاری از رسانه‌ها و مردم پنهان مانده است؛ کاپیتان شهبازی بر این باور است که نه سال دیگر می‌توانسته پرواز کند و دلایل این برکناری چیزی نیست، جز تنگ نظری برخی مسئولان و از سوی دیگر از زحمات مدیر عامل شرکت تشکر کرده اما برای سکوت وی در این ماجرا پاسخی ندارد.

کاپیتان حتی از نشستی خبر می‌دهد که چندی پیش، مسئولان فنی برای محاکمه‌اش تدارک دیده بودند؛ اما در آن ایرادی از نظر فنی به وی وارد نشده و تنها شرط ادامه پرواز برایش را تعهد به توقف فعالیت‌های اجتماعی‌اش دانسته‌اند و او هم در پاسخ، آن‌ها را فاقد صلاحیت رسیدگی به این مقوله دانسته، چرا که می‌گوید، او تنها کسی نیست که غیر از خلبانی به کار دیگری هم مشغول است؛ با این تفاوت که ‌گاه مسئولان شرکت شغل دیگری دارند و او تنها به فعالیت بشردوستانه در راستای منویات مقام معظم رهبری مشغول است.

این در حالی است که روابط عمومی ایران ایر از همه رسانه‌ها درخواست می‌کند برای دریافت پاسخ به ابهامات و روشن شدن ماجرا، سری به ایشان بزنند، ولی از بازتاب رسانه‌ای حقایق بپرهیزند؛ نشستی اصطلاحا «off the record»، برای شنیدن حقایقی که لابد انتشار نایافتنی هستند!

بدین ترتیب یک هفته از اعلام خبر خانه‌نشین شدن شهبازی می‌گذرد؛ اما بازتاب این خبر در رسانه‌های جهان هم به شفاف سازی ماجرا کمکی نمی‌کند تا مجبور شویم برای ریشه‌یابی این ماجرا به سراغ مصاحبه‌ای برویم که شهبازی از آن گلایه داشت و دوازده، سیزده ایراد به آن وارد می‌دانست که حتی قابلیت پیگیری حقوقی داشت؛ گفت‌وگوی کاپیتان حسن قاسمی، معاون عملیات پرواز شرکت هواپیمایی جمهوری اسلامی با خبرگزاری مهر به تاریخ یازدهم بهمن ماه؛ نزدیک سه ماه و نیم پس از ماجرای فرود موفقیت‌آمیزی که روزنامه جام جم از آن با تمثیل «مثل قویی که ملایم بر بستر رودخانه فرود می‌آید» یاد کرده است:

*کاپیتان قاسمی! فرود بدون چرخ هواپیمای ۷۲۷ ایران ایر تا مدت‌ها در رسانه‌ها مطرح بود و خلبان شهبازی به عنوان یک قهرمان ملی شناخته شد؛ شما چه نظری در این باره دارید؟

اتفاقی که برای هواپیمای ۷۲۷ افتاد، موضوع مهم و پیچیده‌ای نیست. ما در آموزش‌هایی که سالی دو بار در شبیه‌ساز (سیمیلاتور‌ها) می‌بینیم، همه مواردی را که احتمال دارد در یک هواپیما اتفاق بیفتد، تمرین می‌کنیم. هر خلبانی پیش از پرواز، همه موارد و کتاب‌های هواپیما را می‌خواند و با آمادگی کامل به پرواز می‌رود و... افزون بر آن که سال گذشته در اصفهان هم این رویداد، دو بار رخ داد که چرخ جلو دو هواپیما پس از فرود در فرودگاه اصفهان دچار مشکل شد و خلبان با مهارت خود هواپیما را به سلامت فرود آورد؛ اما هواپیمای ۷۲۷ سوژه تبلیغات شد و ما نیز زیاد مانع این کار نشدیم... کار خارق العاده‌ای نبود و کار روتینی است که اگر اتفاقی افتاد آن را جمع کنیم، به ویژه چرخ جلو.

در این پرواز کاپیتان عقدایی سمت راست خلبان شهبازی نشسته بود... خیالم راحت شد که معلم خلبان در پرواز است.

* شما به نقش معلم خلبان در پرواز اشاره کردید و اینکه در پرواز 727 هم کاپیتان عقدایی نقش ویژه ای داشته است. معلم خلبان در چه مواقعی در پرواز هست و در مجموع، مسئولیت پرواز بر عهده کیست؟

معلم خلبان برای آموزش به خلبان در پروازها می‌رود؛ به این معنا که به خلبان آموزش می‌دهد و ... در هر سال یک معلم خلبان باید کنار خلبان دیگری قرار گیرد و آن را چک کند. هر سال یک معلم خلبان، معلم خلبان دیگر را چک می‌کند و حتی معلم خلبان‌ها هر سال برای چک شدن به شبیه‌ساز (سیمیلاتور) می‌روند.


صفحه نخست سایتی که کاپیتان شهبازی برای محکومیت تحریم فروش هواپیماهای مسافربری غیرنظامی به کشورمان راه انداخته، ولی نام و آدرس اینترنتی آن چیزی نیست جز نام وی؛ "capt-shahbazi"

* کدام خلبانان مسئولیت پرواز این هواپیما در راه رفت به مسکو را بر عهده داشتند؟

پرواز رفت از سوی تیم پروازی دیگر انجام شده بود که آقای رستگارفر، معلم خلبان پرواز و آقای قربانپور خلبان بودند و مسیر برگشت را هم خلبان شهبازی و معلم خلبان عقدایی بر عهده داشتند و اگر این پرواز کامل‌تر و با مهارت بهتری انجام شد، به این دلیل است که معلم خلبان کنار آن نشسته بود.

* با وجودی که شما تأکید بسیاری بر حضور کارآمد معلم خلبان در این پرواز داشتید، به هنگام این رویداد، شرکت هما، خلبان شهبازی را به عنوان تنها قهرمان فرود موفق این پرواز اعلام کرد؛ چطور در آن زمان واکنشی نشان ندادید؟

من متأسفم برای این حرکت. البته در مجموع حرکت خوبی بود و در شرایط و سختی‌ها وقتی اتفاق فوق‌العاده‌ای می‌افتد، باید تشویق شود اما سال گذشته در فرودگاه اصفهان هیچ کس تقدیری در این باره نکرد... اما پس از فرود هواپیمای ۷۲۷ برای نخستین بار رسانه‌ها دست به دست هم دادند و این موضوع را بزرگ کردند؛ بنابراین، بنده هم حرفی نزدم... حتی سازمان هواپیمایی کشوری در سالروز بزرگداشت روز جهانی هواپیمایی کشوری به ما زنگ زد و گفت که چه کسی هواپیما را هدایت کرده و ما هم اعلام کردیم آقای عقدایی، بنابراین از ایشان در این مراسم تقدیر کردند.

وقتی که هواپیما بدون چرخ در حال فرود بر باند مهرآباد بود، بنده پای باند بودم، وقتی در باز شد و اسلاید‌ها پایین ریخت، به این موضوع افتخار کردم که آموزش مهمانداران ما اینجا مشخص شد. بلافاصله تیم مهمانداری در کمترین زمان، مسافران روسی را پیاده کرد و حتی یک نفر آسیب جزیی ندید... اما مهمانداران درهیچ رسانه‌ای مطرح نشدند و همه تمرکز بر روی یک نفر رفت و ما هم سکوت کردیم... . 

تأیید ادعای قاسمی توسط شهبازی

از این سخنان این گونه برمی‌آید که بر پایه سلسله مراتب، کاپیتان شهبازی فرد سوم هواپیما در روز سانحه بوده، چرا که سینیور پروازی در سمت راست وی در کابین نشسته و از سوی دیگر، استاد خلبان وی هم در آن هواپیما بوده، ولی چگونه است که نام وی در اخبار مطرح شده است؟

مسئول روابط عمومی ایران ایر که نخستین بار خبر فرود موفقیت آمیز بوئینگ این شرکت را با مهارت خلبان ایرانی آن گره زده و به رسانه‌ها داده، در این باره تمایل به حفظ سکوت دارد اما همه سخنان کاپیتان قاسمی مبنی بر حضور معلم خلبان و استاد خلبان در آن پرواز را تأیید کرده و تلویحا قهرمان ماجرا را افراد دیگری می‌داند که مسئولیت بالاتری هم داشته‌اند.

کاپیتان شهبازی هم به مانند مصاحبه‌های مفصلش در آن روز‌ها با روزنامه‌های مختلف، فرود را حاصل یک کار جمعی دانسته و کاپیتان عقدایی را سینیور آن پرواز معرفی می‌کند اما می‌گوید: کاپیتان رستگارفر که استاد بنده است، به همراه کاپیتان قربان‌پور پرواز از مهرآباد تا فرودگاه بین‌المللی امام خمینی (ره) و سپس از آنجا تا مسکو را عهده‌دار بودند و در مسیر بازگشت، بنده در سمت چپ کابین نشستم و کاپیتان عقدایی که ارشد من و سینیور پرواز بود، هدایت پرواز از تیک آف در مسکو تا فرود را به بنده واگذار کردند.

و با یادآوری فرجامی که امروز نصیبش شده، دوباره ادامه می‌دهد: امروز در حالی برای صدور اجازه پرواز از من تعهد می‌خواهند که بنده پیشنهاد‌های شرکت‌های هواپیمایی عربی را با آن همه امکاناتی که حاضر بودند در اختیارم بگذارند، رد کردم در حالی که همین عملکرد موجب شده که بسیاری از همکاران پس از بازنشستگی در کشورمان راهی آن دیار‌ها شوند.

این گونه که از ظواهر و قرائن برمی‌آید، کلید حل معما تا اندازه‌‌ای در دستان کاپیتان عقدایی قرار گرفته اما نوش آبادی درخواست گفت‌وگو با وی را مقدور نمی‌داند چرا که ایشان به سفر معنوی حج راهی شده‌اند؛ سفری که گویا قسمت کاپیتان شهبازی هم شده است اما به وقل مدیر روابط عمومی، شاید ایشان فراموش کرده‌اند آن را به پای تقدیر از خودشان بنویسند.

بدین ترتیب تنها نکته مهمی که از ماجرای غرور آمیز سال گذشته بر جای مانده، چیزی بیشتر از فیلم فرود آرام هواپیما بدون چرخ جلو نیست، وگرنه سیل اظهار نظر‌ها به این نقطه ختم می‌شود که نه شهبازی قهرمان شماره یک ماجراست و نه ایران ایر توانسته از این فرود موفقت آمیز به یک تقدیر از قهرمان ماجرا رسیده و یا دست کم قهرمان خود ساخته را حفظ کرده و از ورود لطمه به اعتماد عمومی جامعه جلوگیری کند.



شاید بد نیست که برش‌هایی از سخنان دو طرف ماجرا را همچون تکه‌های پازل کنار هم چیده و از فرجام یک قهرمانی سوخته در ابعاد ملی متأثر شویم:

←شهبازی در گفت‌وگو با جام جم (۲۸ آبان ۹۰): «از خوش شانسی من، گروه پروازی، واقعا حرفه‌ای بودند. کاپیتان رستگارفر و کاپیتان عقدایی هم در اتاقک خلبان کنارم بودند. گروه پروازی، مثل یک تیم فوتبال است. همه با هم به زمین می‌روند، همه با هم برای موفقیت تلاش می‌کنند و دست آخر یکی گل می‌زند، ولی همه در پیروزی شریک هستند»؛ سخنانی خوب که در حقیقت هیچ توضیحی درباره نقش کاپیتان‌های ارشد در آن به چشم نمی‌خورد و البته به شکل مشابهی پیشتر در گفت‌وگو با اعتماد (۷ آباد ۹۰) بیان شده است تا به تعبیر مسئولان ایران ایر، به نوعی بی‌انصافی در حق سایرین تلقی شده و کاری کند که چندی بعد، کاپیتان عقدایی را به عنوان قهرمان ماجرا به سازمان هواپیمایی کشوری معرفی کنند و این کار اعتراضی از طرف شهبازی به خود نبیند!

←قاسمی در گفت‌وگو با مهر (۱۱ بهمن ۹۰): «اگر من جای شهبازی بودم، به خودم اجازه نمی‌دادم جلو‌تر از معلم خود حرکت کنم؛ در عملیات پرواز یک سیستمی داریم به نام «سینیوریتی». سینیور به خلبان‌هایی گفته می‌شود که تجربه کاری بیشتری دارند و یا معلم خلبان هستند. در این سیستم حتی بنده به عنوان معاون عملیات هما برای انجام پرواز باید پشت سر سینیور حرکت کنم؛ بنابراین، حتی اگر تجربه کاری بیشتری داشته باشید، باید پشت سر سینیور حرکت کنید.

ما یک تیم پروازی در هواپیمای ۷۲۷ داشتیم: معلم خلبان در زمان رفت آقای رستگار فر بود که از آقای عقدایی هم مقام بالاتری دارد. مسئولیت پرواز حتی در زمان برگشت با آقای رستگارفر بود؛ یعنی اگر اتفاقی می‌افتاد بنده به عنوان مسئول، اول از آقای رستگار فر  می‌پرسیدم.

در درون هواپیما وقتی که چرخ هواپیما باز نمی‌شود، آقای رستگار فر به کابین خلبان می‌رود و از آنجایی که مسئولیت پرواز با وی بود، باید شهبازی را بلند می‌کرد و جای او می‌نشست اما رستگار فر نگاه می‌کند و می‌بینند که عقدایی مسلط است و شهبازی هم کارش را انجام می‌دهد؛ بنابراین اجازه می‌دهد که آن‌ها به کار خود ادامه دهند.» سخنانی که اگر بموقع بیان می‌شدند، نه زحمات شهبازی و همکارانش لوث می‌شد و نه نیاز بود کسی را زود‌تر از هنگام بازنشسته کرده، یا پای مستندات غیر قابل انتشار را به ماجرا کشانده و نه سرانجام اعتماد مردم هدف قرار گرفته و شایبه‌های بسیاری به دورترین نقاط جهان مخابره می‌کرد.

اینجاست که از خودمان می‌پرسیم، اگر وقایع تلخ رخ داده درباره کاپیتان شهبازی رواست، چند نفر دیگر در مجموعه این شرکت هستند که باید از مدیریت نادرست این پتانسیل به وجود آمده (سانحه‌ای که کشته ندادن در آن برای بسیاری عجیب‌تر از فرود بی‌دغدغه است!) سر به زیر انداخته و حتی عذرشان خواسته شود؟!

آیا نگران بودیم که قهرمانی تنها به نام شهبازی تمام شود و در حق برخی از همکاران وی اجحاف شود یا واقعا فعالیت‌های حقوق بشری وی را مخل عملکرد پروازی‌اش ارزیابی کرده و با این بازنشستگی، قهرمان ملی را حفظ کردید؟


Viewing all articles
Browse latest Browse all 22413

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>