Quantcast
Channel: اعتدال
Viewing all articles
Browse latest Browse all 22413

آخرین دیدار یک پدر با دخترش

$
0
0

اعتدال:  آن چه خواهید خواند، روایتی است از شهید «قاسم یاراحمد» جمعی «گردان حمزه سیدالشهدا(ع) » به لسانِ همرزمش «مهدی خراسانی»:

 آخرین بار که قاسم آمد مرخصی، دخترش تازه متولد شده بود. به همین خاطر قرار گذاشته بودیم بر خلاف معمول ، ده روز در شهر بمانیم. اما یکی دو بیشتر از مرخصی نگذشته بود که قاسم زنگ خانه ی مرا زد  و گفت: «مهدی! می خوام برگردم جبهه!»آخرین بار که قاسم آمد مرخصی، دخترش تازه متولد شده بود. به همین خاطر قرار گذاشته بودیم بر خلاف معمول ، ده روز در شهر بمانیم. اما یکی دو بیشتر از مرخصی نگذشته بود که قاسم زنگ خانه ی مرا زد  و گفت: «مهدی! می خوام برگردم جبهه!»


گفتم: «بی خیال قاسم! تو که تازه بچه‌ات به دنیا اومده!»


گفت: «مهدی!  دخترم خیلی شیرین و دوست داشتنیه. می‌ترسم اون قدر وابسته‌اش بشم که دیگه نتونم برگردم جبهه، پس بهتره کمتر بمونم.»


اصرار من فایده ای نکرد و برگشتیم جبهه. مدتی بعد از بازگشتمان به منطقه، عملیات «بیت المقدس ۴ » در منطقه «سد دربندی خان» شروع شد. چند روز بعد در پدافندی همان عملیات، روی تپه «المهدی» ، قاسم به سمت پایین تپه «المهدی» رفت تا نیروهای «گردان عمار» را  به بالای تپه هدایت کند و «گردان حمزه» محور پدافندی را به «گردان» عمار تحویل بدهد.


تاخیر قاسم دلم را شور انداخته بود که از پایین تپه بی سیم زدند و گفتند قاسم هنوز نرسیده است.

من و اکبر طیبی معطل نکردیم. در همان مسیری که قاسم در آن حرکت کرده بود شروع کردیم به دویدن.

زیاد جلو نرفتیم که پیدایش کردیم. ترکش خمپاره خورده بود به سرش و در حالت سجده به شهادت رسیده بود.


Viewing all articles
Browse latest Browse all 22413

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>