اعتدال: ماجرا تا آنجا پیش رفت که رسانههای اسرائیلی از علیاکبر ولایتی وزیر امورخارجه اسبق ایران و مشاور بینالملل رهبر انقلاب به عنوان یکی از مهمترین چهرههای طرف مذاکره با آمریکا نام بردند. خبری که این بار هم از سوی ولایتی تکذیب شد اما در نهایت تاثیری در کاهش خبرسازیها نداشت.
به گزارش امروزی ها، در دو هفته گذشته رسانههای غربی از تماسهای محرمانه و پشت پرده ایران و آمریکا خبر دادند. کلید این ماجرا توسط روزنامه نیویورک تایمز زده شد. بر اساس ادعای این روزنامه آمریکایی، ایران و آمریکا برای نخستینبار با برگزاری مذاکرات دوجانبه و رودررو بر سر برنامه هستهای ایران به توافق رسیدهاند. این روزنامه مدعی است که این خبر از سوی مقامات دولت ایالات متحده تایید شده است. به نوشته این روزنامه، در این چارچوب، ایران پافشاری دارد که گفتوگوها تا پس از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری آمریکا به تعویق بیفتد، زیرا مقامات ایرانی میخواهند از اینکه دقیقا با کدام رئیسجمهور وارد مذاکره میشوند، مطمئن شوند. این روزنامه توافقات کنونی را حاصل تبادلنظرهایی فشرده و محرمانه دانسته که تقریبا از زمان آغاز ریاستجمهوری باراک اوباما آغاز شده و در عین حال اشاره میکند که اعلام خبر این توافقات، در زمانی بسیار حساس، یعنی دو هفته مانده به انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و در آستانه مناظره دو کاندیدا درباره سیاست خارجی اعلام میشود.
اگرچه این اخبار بلافاصله از سوی وزیر امور خارجه ایران و سخنگوی دستگاه دیپلماسی تکذیب شد اما رسانههای غربی در تقسیم کار نانوشتهای به این ماجرا دامن زده و هرروز خبرسازی جدیدی از این ماجرا را به پرده کشیدند. ماجرا تا آنجا پیش رفت که رسانههای اسرائیلی از علیاکبر ولایتی وزیر امورخارجه اسبق ایران و مشاور بینالملل رهبر انقلاب به عنوان یکی از مهمترین چهرههای طرف مذاکره با آمریکا نام بردند. خبری که این بار هم از سوی ولایتی تکذیب شد اما در نهایت تاثیری در کاهش خبرسازیها نداشت.
نیاز به مذاکره
آنچه اما در ورای این خبرسازیها میتوان یافت تلاش و در حقیقت نیاز آمریکاییها به مذاکره با ایران است.
اندیشکده «مطالعات امنیت ملی» اسرائیل در مقالهای به قلم «آموس یادلین» و «آونر گولو» نوشت: بر خلاف ادعای رسانهای نیویورک تایمز، چهرههای ارشد موسسات تحقیقاتی آمریکا خواستار مذاکرات مستقیم میان ایران و آمریکا شدهاند.
در ادامه مطلب این اندیشکده صهیونیستی آمده است که مذاکره ایران و آمریکا تنها در صورتی خوب است که منجر به توافق شود، یعنی توافقی که میان ایران و دستیابی به سلاح هستهای حداقل دو سال فاصله بیندازد. برای چنین توافقی سه پیششرط وجود دارد: خروج بیشتر اورانیوم غنی شده از ایران؛ تعطیلی تأسیسات غنیسازی فردو و بازرسی موثر بینالمللی حداقل در سطح مورد نیاز پروتکل الحاقی. به باور نویسندگان این اندیشکده صهیونیستی، از سوی دیگر آمریکاییها میتوانند پس از ادعای مذاکرات مستقیم دو کشور، بعد از مدتی ادعای شکست مذاکرات را مطرح کرده و فضا را برای عملی کردن تهدیدات نظامی فراهم کنند.
نیاز انتخاباتی دموکراتها به این اخبار راهم نمیتوان نادیده گرفت. مذاکره با ایران یکی از مهمترین وعدههایی بود که اوباما در دوران رقابتهای انتخاباتی خود پیش از ورود به کاخ سفید داده بود و اینک مردم آمریکا دوست دارند بدانند آمریکا با یکی از مهمترین وعدههای خود چه کرده است.
چرا خبرسازی؟
اینگونه به نظر میرسد که آمریکاییها در پس پرده خبرسازیها بهدنبال پیگیری چند موضوع هستند.
اول- القای تاثیر تحریمها
از زمان آغاز دور جدید تحریمهای غرب علیه ایران تلاش زیادی از سوی رسانههای غربی و ایرانی خارج از کشور برای القای تاثیرگذاری تحریمها در کشور آغاز شد. در داخل کشور هم برخی جریانها بخصوص حلقههای مرتبط با جریان انحرافی در سخنرانیهای خود در محافل عمومی و رسانهها از تاثیرگذاری تحریمها سخن گفته و خود به نوعی خوراک رسانهای غرب را تامین میکردند.ادعای تاثیرگذاری تحریمها شگردی برای ایجاد فشار روانی بر مردم از سویی و افزایش نارضایتیهای مردمی از سوی دیگر است.
در میان برخی مسئولان ادعای تاثیرگذاری تحریمها به عنوان شگردی برای فرار از پاسخگویی و ناکارامدی در مدیریت از سوی کارشناسان ارزیابی شد. ادعای تاثیرگذاری تحریمها از سوی برخی مسئولان نزدیک به حلقه انحرافی دولت در حالی مطرح میشد که بر اساس گزارش برخی محافل کارشناسی غربی، تحریمها نتوانسته تاثیر چندانی بر اقتصاد ایران داشته باشد.
دوم- تردید افکنی در داخل
دومین هدفی که برای ایجاد جنجال رسانهای و خبرسازی بر سر رابطه ایران و آمریکا میتوان متصور بود تردید افکنی در داخل مسئوولان و تودههای مردم است. ایجاد بذر تردید در داخل کشور و دامن زدن آن از سوی حلقههای رسانهای جریان انحرافی در حالی است که مقام معظم رهبری بارها در سخنرانیهای خود از مخالفت نظام با هرگونه گفتوگوی مستقیم و غیر مستقیم با ایالات متحده سخن گفتهاند. مقام معظم رهبری در 26 دی ماه 1376 هدف از ادعای مذاکرات را از بین بردن چیزی دانستند که تا امروز وسیلهای برای وحدت مردم ایران بوده است. ایشان دومین هدف از این تکرار ادعای مذاکرات را از بین بردن قبح مذاکره با آمریکا مثل کاری که سر قضیه اسرائیل با اعراب کردند، عنوان کردند. هدف سوم از طرح ادعای مذاکره با آمریکا از سوی ایران از نظر مقام معظم رهبری ان است که اصل مذاکره با ایران، براى آمریکا به عنوان ابرقدرت، بسیار مهم است. با این حال اما اینک در رسانههای غربی اینگونه القا میشود که بخشی از نظام بهدنبال برقراری رابطه با آمریکاست.
سوم- ایجاد تردید در مسکو و پکن
اگرچه رد پای روسیه و چین در پای تمام قطعنامههایی که بر ضد ایران در شورای امنیت سازمان ملل متحد تصویب شده، موجود است اما این دو کشور در بسیاری از موارد با افزایش تحریمهای ایران به مخالفت برخاستهاند. اینک با مطرح کردن این پروژه کوشش میشود با ادعای مذاکره مستقیم ایران و آمریکا، فضا برای فشار به روسیه و چین و همراهی آنها با تحریمهای خارج از چارچوب شورای امنیت سازمان ملل متحد فراهم شود.
خط داخلی رابطه با آمریکا کجاست؟
با وجود تکذیب مکرر مقامات رسمی کشور و اعلام صریح مخالفت رهبر فرزانه انقلاب با هرمدل گفتوگو با آمریکا، جریان منحرف لانه کرده در دولت تلاش فراوانی میکند تا همسو با رسانههای غربی بر وجود مذاکره پنهانی میان ایران و آمریکا تاکید کند.
روزنامه ایران به عنوان یکی از حلقههای رسانهای جران انحرافی دیروز در گزارشی تلاش کرد با پیش کشیدن ادعای رسانههای غربی مدعی وجود مک فارلین دیگری در کشور شود. مک فارلین در ایران به عنوان نماد بیاطلاعی دولت از روند نوعی مذاکره پنهانی شناخته میشود. افتضاح سیاسی موسوم به «مک فارلین» یا به قول آمریکاییها «ایران-کنترا» در نوامبر 1986 و بهدنبال اقدامات پنهان دولت رونالد ریگان فاش گردید. در این ماجرا که با هدف گسترش روابط ایران و ایالات متحده صورت گرفت، با مداخله رژیم صهیونیستی، محمولههایی از سلاح به ایران تحویل میگردید و بهای این سلاحها دریافت میشد.گروهی از سیاسیون ایرانی که از این سناریو اطلاع داشتند قول داده بودند که همه اقدامات لازم برای آزادی 6 تبعه آمریکایی به گروگان گرفته شده در لبنان توسط سازمان «جهاد اسلامی» را انجام دهند. اما این معامله مخفیانه به یک آبروریزی برای آمریکاییها تبدیل گردید که ریگان اعلام نمود در جریان فعالیتهای همکارانش در کاخ سفید قرار نداشته است.
در دو سال گذشته و همزمان با سفر رئیسجمهوری به محترم، اخباری از تمایل بخشی از هیات همراه رئیسجمهوری به مذاکره با آمریکا از سوی رسانههای داخلی منتشر شد که از قضا از سوی دفتر رئیسجمهوری هم با واکنش چندانی مواجه نشد. سخنان محمود احمدینژاد در گفتوگو با خبرنگاران خارجی و شبکههای تلویزیونی غربی در جریان سفر به نیویورک هم واکنش شدیدی در میان رسانههای داخلی بخصوص جریان اصولگرا داشت. تردیدی نیست که جریان انحرافی در تحلیلهای خود مذاکره با آمریکا را به عنوان یکی از اهداف بلند مدت خود تعیین کرده است. در این میان آنچه نادیده گرفته میشود رویکرد ایران ستیزی ایالات متحده در برابر ایران است. مقامات آمریکایی بارها اعلام کردهاند که از تغییر نظام در ایران حمایت میکنند و در عمل هم با حمایت بیپرده از جریانات برانداز این موضوع را ثابت کردهاند. خارج کردن گروهک منافقین از لیست تروریسم در ماههای گذشته چه معنایی جز حمایت صریح از براندازی نظام ایران میتواند داشته باشد؟
به گزارش امروزی ها، در دو هفته گذشته رسانههای غربی از تماسهای محرمانه و پشت پرده ایران و آمریکا خبر دادند. کلید این ماجرا توسط روزنامه نیویورک تایمز زده شد. بر اساس ادعای این روزنامه آمریکایی، ایران و آمریکا برای نخستینبار با برگزاری مذاکرات دوجانبه و رودررو بر سر برنامه هستهای ایران به توافق رسیدهاند. این روزنامه مدعی است که این خبر از سوی مقامات دولت ایالات متحده تایید شده است. به نوشته این روزنامه، در این چارچوب، ایران پافشاری دارد که گفتوگوها تا پس از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری آمریکا به تعویق بیفتد، زیرا مقامات ایرانی میخواهند از اینکه دقیقا با کدام رئیسجمهور وارد مذاکره میشوند، مطمئن شوند. این روزنامه توافقات کنونی را حاصل تبادلنظرهایی فشرده و محرمانه دانسته که تقریبا از زمان آغاز ریاستجمهوری باراک اوباما آغاز شده و در عین حال اشاره میکند که اعلام خبر این توافقات، در زمانی بسیار حساس، یعنی دو هفته مانده به انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و در آستانه مناظره دو کاندیدا درباره سیاست خارجی اعلام میشود.
اگرچه این اخبار بلافاصله از سوی وزیر امور خارجه ایران و سخنگوی دستگاه دیپلماسی تکذیب شد اما رسانههای غربی در تقسیم کار نانوشتهای به این ماجرا دامن زده و هرروز خبرسازی جدیدی از این ماجرا را به پرده کشیدند. ماجرا تا آنجا پیش رفت که رسانههای اسرائیلی از علیاکبر ولایتی وزیر امورخارجه اسبق ایران و مشاور بینالملل رهبر انقلاب به عنوان یکی از مهمترین چهرههای طرف مذاکره با آمریکا نام بردند. خبری که این بار هم از سوی ولایتی تکذیب شد اما در نهایت تاثیری در کاهش خبرسازیها نداشت.
نیاز به مذاکره
آنچه اما در ورای این خبرسازیها میتوان یافت تلاش و در حقیقت نیاز آمریکاییها به مذاکره با ایران است.
اندیشکده «مطالعات امنیت ملی» اسرائیل در مقالهای به قلم «آموس یادلین» و «آونر گولو» نوشت: بر خلاف ادعای رسانهای نیویورک تایمز، چهرههای ارشد موسسات تحقیقاتی آمریکا خواستار مذاکرات مستقیم میان ایران و آمریکا شدهاند.
در ادامه مطلب این اندیشکده صهیونیستی آمده است که مذاکره ایران و آمریکا تنها در صورتی خوب است که منجر به توافق شود، یعنی توافقی که میان ایران و دستیابی به سلاح هستهای حداقل دو سال فاصله بیندازد. برای چنین توافقی سه پیششرط وجود دارد: خروج بیشتر اورانیوم غنی شده از ایران؛ تعطیلی تأسیسات غنیسازی فردو و بازرسی موثر بینالمللی حداقل در سطح مورد نیاز پروتکل الحاقی. به باور نویسندگان این اندیشکده صهیونیستی، از سوی دیگر آمریکاییها میتوانند پس از ادعای مذاکرات مستقیم دو کشور، بعد از مدتی ادعای شکست مذاکرات را مطرح کرده و فضا را برای عملی کردن تهدیدات نظامی فراهم کنند.
نیاز انتخاباتی دموکراتها به این اخبار راهم نمیتوان نادیده گرفت. مذاکره با ایران یکی از مهمترین وعدههایی بود که اوباما در دوران رقابتهای انتخاباتی خود پیش از ورود به کاخ سفید داده بود و اینک مردم آمریکا دوست دارند بدانند آمریکا با یکی از مهمترین وعدههای خود چه کرده است.
چرا خبرسازی؟
اینگونه به نظر میرسد که آمریکاییها در پس پرده خبرسازیها بهدنبال پیگیری چند موضوع هستند.
اول- القای تاثیر تحریمها
از زمان آغاز دور جدید تحریمهای غرب علیه ایران تلاش زیادی از سوی رسانههای غربی و ایرانی خارج از کشور برای القای تاثیرگذاری تحریمها در کشور آغاز شد. در داخل کشور هم برخی جریانها بخصوص حلقههای مرتبط با جریان انحرافی در سخنرانیهای خود در محافل عمومی و رسانهها از تاثیرگذاری تحریمها سخن گفته و خود به نوعی خوراک رسانهای غرب را تامین میکردند.ادعای تاثیرگذاری تحریمها شگردی برای ایجاد فشار روانی بر مردم از سویی و افزایش نارضایتیهای مردمی از سوی دیگر است.
در میان برخی مسئولان ادعای تاثیرگذاری تحریمها به عنوان شگردی برای فرار از پاسخگویی و ناکارامدی در مدیریت از سوی کارشناسان ارزیابی شد. ادعای تاثیرگذاری تحریمها از سوی برخی مسئولان نزدیک به حلقه انحرافی دولت در حالی مطرح میشد که بر اساس گزارش برخی محافل کارشناسی غربی، تحریمها نتوانسته تاثیر چندانی بر اقتصاد ایران داشته باشد.
دوم- تردید افکنی در داخل
دومین هدفی که برای ایجاد جنجال رسانهای و خبرسازی بر سر رابطه ایران و آمریکا میتوان متصور بود تردید افکنی در داخل مسئوولان و تودههای مردم است. ایجاد بذر تردید در داخل کشور و دامن زدن آن از سوی حلقههای رسانهای جریان انحرافی در حالی است که مقام معظم رهبری بارها در سخنرانیهای خود از مخالفت نظام با هرگونه گفتوگوی مستقیم و غیر مستقیم با ایالات متحده سخن گفتهاند. مقام معظم رهبری در 26 دی ماه 1376 هدف از ادعای مذاکرات را از بین بردن چیزی دانستند که تا امروز وسیلهای برای وحدت مردم ایران بوده است. ایشان دومین هدف از این تکرار ادعای مذاکرات را از بین بردن قبح مذاکره با آمریکا مثل کاری که سر قضیه اسرائیل با اعراب کردند، عنوان کردند. هدف سوم از طرح ادعای مذاکره با آمریکا از سوی ایران از نظر مقام معظم رهبری ان است که اصل مذاکره با ایران، براى آمریکا به عنوان ابرقدرت، بسیار مهم است. با این حال اما اینک در رسانههای غربی اینگونه القا میشود که بخشی از نظام بهدنبال برقراری رابطه با آمریکاست.
سوم- ایجاد تردید در مسکو و پکن
اگرچه رد پای روسیه و چین در پای تمام قطعنامههایی که بر ضد ایران در شورای امنیت سازمان ملل متحد تصویب شده، موجود است اما این دو کشور در بسیاری از موارد با افزایش تحریمهای ایران به مخالفت برخاستهاند. اینک با مطرح کردن این پروژه کوشش میشود با ادعای مذاکره مستقیم ایران و آمریکا، فضا برای فشار به روسیه و چین و همراهی آنها با تحریمهای خارج از چارچوب شورای امنیت سازمان ملل متحد فراهم شود.
خط داخلی رابطه با آمریکا کجاست؟
با وجود تکذیب مکرر مقامات رسمی کشور و اعلام صریح مخالفت رهبر فرزانه انقلاب با هرمدل گفتوگو با آمریکا، جریان منحرف لانه کرده در دولت تلاش فراوانی میکند تا همسو با رسانههای غربی بر وجود مذاکره پنهانی میان ایران و آمریکا تاکید کند.
روزنامه ایران به عنوان یکی از حلقههای رسانهای جران انحرافی دیروز در گزارشی تلاش کرد با پیش کشیدن ادعای رسانههای غربی مدعی وجود مک فارلین دیگری در کشور شود. مک فارلین در ایران به عنوان نماد بیاطلاعی دولت از روند نوعی مذاکره پنهانی شناخته میشود. افتضاح سیاسی موسوم به «مک فارلین» یا به قول آمریکاییها «ایران-کنترا» در نوامبر 1986 و بهدنبال اقدامات پنهان دولت رونالد ریگان فاش گردید. در این ماجرا که با هدف گسترش روابط ایران و ایالات متحده صورت گرفت، با مداخله رژیم صهیونیستی، محمولههایی از سلاح به ایران تحویل میگردید و بهای این سلاحها دریافت میشد.گروهی از سیاسیون ایرانی که از این سناریو اطلاع داشتند قول داده بودند که همه اقدامات لازم برای آزادی 6 تبعه آمریکایی به گروگان گرفته شده در لبنان توسط سازمان «جهاد اسلامی» را انجام دهند. اما این معامله مخفیانه به یک آبروریزی برای آمریکاییها تبدیل گردید که ریگان اعلام نمود در جریان فعالیتهای همکارانش در کاخ سفید قرار نداشته است.
در دو سال گذشته و همزمان با سفر رئیسجمهوری به محترم، اخباری از تمایل بخشی از هیات همراه رئیسجمهوری به مذاکره با آمریکا از سوی رسانههای داخلی منتشر شد که از قضا از سوی دفتر رئیسجمهوری هم با واکنش چندانی مواجه نشد. سخنان محمود احمدینژاد در گفتوگو با خبرنگاران خارجی و شبکههای تلویزیونی غربی در جریان سفر به نیویورک هم واکنش شدیدی در میان رسانههای داخلی بخصوص جریان اصولگرا داشت. تردیدی نیست که جریان انحرافی در تحلیلهای خود مذاکره با آمریکا را به عنوان یکی از اهداف بلند مدت خود تعیین کرده است. در این میان آنچه نادیده گرفته میشود رویکرد ایران ستیزی ایالات متحده در برابر ایران است. مقامات آمریکایی بارها اعلام کردهاند که از تغییر نظام در ایران حمایت میکنند و در عمل هم با حمایت بیپرده از جریانات برانداز این موضوع را ثابت کردهاند. خارج کردن گروهک منافقین از لیست تروریسم در ماههای گذشته چه معنایی جز حمایت صریح از براندازی نظام ایران میتواند داشته باشد؟