اعتدال: برنامه آخر هفته پیش «دیروز، امروز، فردا» شبکه سوم سیما، بعد از مدتها از جنس مناظرات داغی شد که توجه عمومی فراوانی را به خود جلب کرد و البته در روزنامههای یکشنبه کشور نیز بازخورد فراوانی داشت.
مناظره در مورد روابط ایران و آمریکا بین حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان و ابراهیم اصغرزاده از دانشجویان پیرو خط امام که در تسخیر لانه جاسوسی نقش پررنگی داشته در فضای رسانهای کشور با صفاتی چون، داغ، جنجالی، خواندنی و پرمخاطب مورد اشاره قرار گرفت.
رویکرد صدا و سیما به گفتگوهای انتقادی و جدی طبق تجربههای گذشته مورد توجه جدی عموم مردم قرار میگیرد و پخش مناظره اخیر احتمالا فتح باب چنین مناظراتی خواهد بود. پیش از این مناظرات نمایندگان نامزدهای مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری سال 84 و خود نامزدها در انتخابات سال 88 و نیز مناظرات فعالین سیاسی پس از انتخابات سال 88 هم با اقبال عمومی مواجه شده بود.
جدای از همه خوبیها و روشنگریهای مناظراتی از این دست، مساله مهمی که در همه مناظرات ایرانی و از جمله تا حد زیادی در مناظره اخیر مورد غفلت قرار میگیرد، مناظره گرفتار در گذشته و جدای از آینده است؛ به سخن دیگر در فضای پر هیجان سیاسی ایران، مناظره به ابزاری برای کوبیدن گذشته و یا حال گروههای سیاسی و افراد تبدیل میشود و هیچ ربطی به آینده ندارد، حتی اگر اسم برنامه تلویزیونی که مناظره در قالب آن اجرا میشود، «دیروز، امروز، فردا» باشد.
مناظره در ادبیات سیاسی دیگر کشورها، حتی اگر بخشی از آن به نقد گذشته سیاستهای احزاب و مقامات اختصاص یابد، از آینده و سیاستهای آینده جدا نیست و همین نکته یکی از تفاوتهای کمتر مورد توجه قرار گرفته جامعه سیاسی ایران با دیگر جوامع است.
در کشور ما، در انتهای هفته به مرور حوادث هفته گذشته میپردازیم در حالی که میشود به بررسی برنامههای هفته آینده هم پرداخت؛ اگر مسئولی عوض شود به چرایی برکناری وی پرداخته میشود در حالی که پرداختن به برنامههای مقام جدید و عواقب انتصاب وی مهمتر است؛ و البته اگر مناظرهای هم انجام شود تا حد زیادی برای منکوب کردن گذشته طرف مقابل است تا ارائه برنامه و طرح برای آینده. و این البته ویژگی بسیاری از مناظرات ایرانی است، از مناظره دو فعال سیاسی در برنامه «دیروز، امروز، فردا»، تا مناظره دو استاد یا شخصیت دانشگاهی در دانشگاه و فراتر از آن تا مناظره نامزدهای انتخابات.
مناظرههای برای زیر سوال بردن گذشته یکدیگر تا مدتی جذاب است و حداقل احساس پیروزی در آن، بعضیها را بر سر ذوق خواهد آورد اما شاید وقت پرسیدن این سوال باشد که چرا احزاب و گروههای سیاسی به جای کوبیدن دیروز یکدیگر، به برنامههای خود برای فردای کشور نمیپردازند. شاید اگر این گونه بود، تنشهای سیاسی در ایران کمتر و بعضی ایدهها و برنامههای ملی همچون سند چشمانداز مردمیتر و در دستور کار همگان بود.
مناظره در مورد روابط ایران و آمریکا بین حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان و ابراهیم اصغرزاده از دانشجویان پیرو خط امام که در تسخیر لانه جاسوسی نقش پررنگی داشته در فضای رسانهای کشور با صفاتی چون، داغ، جنجالی، خواندنی و پرمخاطب مورد اشاره قرار گرفت.
رویکرد صدا و سیما به گفتگوهای انتقادی و جدی طبق تجربههای گذشته مورد توجه جدی عموم مردم قرار میگیرد و پخش مناظره اخیر احتمالا فتح باب چنین مناظراتی خواهد بود. پیش از این مناظرات نمایندگان نامزدهای مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری سال 84 و خود نامزدها در انتخابات سال 88 و نیز مناظرات فعالین سیاسی پس از انتخابات سال 88 هم با اقبال عمومی مواجه شده بود.
جدای از همه خوبیها و روشنگریهای مناظراتی از این دست، مساله مهمی که در همه مناظرات ایرانی و از جمله تا حد زیادی در مناظره اخیر مورد غفلت قرار میگیرد، مناظره گرفتار در گذشته و جدای از آینده است؛ به سخن دیگر در فضای پر هیجان سیاسی ایران، مناظره به ابزاری برای کوبیدن گذشته و یا حال گروههای سیاسی و افراد تبدیل میشود و هیچ ربطی به آینده ندارد، حتی اگر اسم برنامه تلویزیونی که مناظره در قالب آن اجرا میشود، «دیروز، امروز، فردا» باشد.
مناظره در ادبیات سیاسی دیگر کشورها، حتی اگر بخشی از آن به نقد گذشته سیاستهای احزاب و مقامات اختصاص یابد، از آینده و سیاستهای آینده جدا نیست و همین نکته یکی از تفاوتهای کمتر مورد توجه قرار گرفته جامعه سیاسی ایران با دیگر جوامع است.
در کشور ما، در انتهای هفته به مرور حوادث هفته گذشته میپردازیم در حالی که میشود به بررسی برنامههای هفته آینده هم پرداخت؛ اگر مسئولی عوض شود به چرایی برکناری وی پرداخته میشود در حالی که پرداختن به برنامههای مقام جدید و عواقب انتصاب وی مهمتر است؛ و البته اگر مناظرهای هم انجام شود تا حد زیادی برای منکوب کردن گذشته طرف مقابل است تا ارائه برنامه و طرح برای آینده. و این البته ویژگی بسیاری از مناظرات ایرانی است، از مناظره دو فعال سیاسی در برنامه «دیروز، امروز، فردا»، تا مناظره دو استاد یا شخصیت دانشگاهی در دانشگاه و فراتر از آن تا مناظره نامزدهای انتخابات.
مناظرههای برای زیر سوال بردن گذشته یکدیگر تا مدتی جذاب است و حداقل احساس پیروزی در آن، بعضیها را بر سر ذوق خواهد آورد اما شاید وقت پرسیدن این سوال باشد که چرا احزاب و گروههای سیاسی به جای کوبیدن دیروز یکدیگر، به برنامههای خود برای فردای کشور نمیپردازند. شاید اگر این گونه بود، تنشهای سیاسی در ایران کمتر و بعضی ایدهها و برنامههای ملی همچون سند چشمانداز مردمیتر و در دستور کار همگان بود.