طرح سوال از رئیس جمهور هفته گذشته با 77 امضا اعلام وصول شد و رئیس جمهور ظرف یک ماه فرصت دارد در مجلس حاضر شده و به سوال نمایندگان پاسخ دهد.
در حاشیه طرح سوال از رئیس جمهور بحث های مختلفی شکل گرفت که در نهایت منجر به صف بندی دو فراکسیون اصولگرایان مقابل هم شد. البته اختلاف نظر و تفاوت مواضع و تحلیل ها در موضوعات سیاسی طبیعی است و نباید هم انتظار داشت مسئولین و مخصوصا نمایندگان مجلس در همه امور یک رنگ و یک شکل فکر کنند. چه آنکه در بسیاری از موارد این اختلاف و تفاوت ها منشا برکات فراوان و ارتقای کشور است.
درباره اختلاف دو فراکسیون اصلی مجلس سخن بسیار است اما جنس این اختلاف اخیر از این حیث که تبدیل به یک سنت نادرست و برداشت ناصواب از اصل ولایت فقیه شده؛ ضرورتا نیاز به حساسیت بیشتری دارد.
در جریان سوال از رئیس جمهور بخشی از اصولگرایان مجلس معتقد بودند که این طرح خلاف صریح سخنان رهبر انقلاب در دیدار با دانشجویان و دانش آموزان است که طی آن، ایشان مساله علنی ساختن اختلاف بین مسئولان را خیانت به کشور دانستند. این گروه از اصولگرایان در جریان اعلام وصول طرح سوال از رئیس جمهور تلاش کردند با تاکید بر تنش زایی، اختلاف انگیزی، وحدت شکنی و در نهایت مخالف نظر رهبری دانستن این طرح، شرایطی را در مجلس ایجاد کنند تا طرح مذکور اعلام وصول نشود.
در این راه از چانه زنی با امضا کنندگان، تا تذکر به هیات رئیسه و نهایتاً آبستراکسیون و استیضاح هیئت رئیسه هم پیش رفتند و نهایتا در گفت وگوها و بیانیه ها اینطور وانمود کردند که این طرح مغایر صریح نظر رهبری است و هیئت رئیسه که از این موضوع اطلاع داشته است باید به هر شکلی مانع از اعلام وصول طرح می شد. به همین دلیل رئیس مجلس به دلیل همراهی کردن با سوال کنندگان و یا حداقل سکوت مقابل آنها متهم به تقابل با توصیه رهبری شد. نتیجه این انتقادات باعث شد پس از اعلام وصول طرح، فراکسیون حامی سوال از رئیس جمهور، در بیانیه ای با ادبیات تند و شدید الحن، دیگر نمایندگان اصولگرای مجلس را متهم به رفتار سنتی "کدخدامنشانه و قیم مآبانه" کنند.
طرح سوال از رئیس جمهور بد یا خوب اعلام وصول شده است. عده ای موافق و عده ای هم مخالف هستند. اما این نوع اختلاف ناشی از فهم نادرست از جایگاه رهبری و نسبت آن با دیگر قوا و استنباط غلط از شأن مجلس و نمایندگان است. این بدعت ناصحیح می تواند هر از گاهی به نزاع "ضداصولگرائی" تبدیل شود و مدام از تعداد علاقه مندان به رهبری و ولایت کاسته و هزینه جبران ناپذیری برای انقلاب ایجاد کند.
به اعتقاد عده ای، طرح سوال از رئیس جمهور به دلایل مختلف در شرایط کنونی به صلاح کشور نیست. هم به دلیل سابقه تاریخی سوال از رئیس جمهور و هم شناختی که از ادبیات و رفتار رئیس جمهور وجود دارد و هم سطح عمیق و پیچیده مشکلات اقتصادی و هم ساختار قانونی سوال در مجلس و هم شرایط خاص کشور از حیث نیاز شدید به ثبات و آرامش، این تحلیل منطقی وجود دارد که این طرح بی نتیجه و به صلاح نیست. اما این یک برداشت است و ممکن است بخشی دیگر از نمایندگان به دلائل دیگری سوال از رئیس جمهور را کمترین راه برخورد با بی تدبیری ها و بی کفایتی ها در بدنه دولت بدانند و معتقد باشند که سوال از رئیس جمهور باعث می شود مقصر اصلی این نابسامانی ها خود را در حاشیه تحریم و فشار های خارجی پنهان نکنند. از طرفی هم مماشات و بی بندوباری نظارتی بر دولت را خیانت به کشوردانسته و وظیفه قانونی خود را به مجلس کشاندن رئیس جمهور بدانند.
هر دو نظر می تواند سهمی از حقیقت را داشته باشد. هر دو نظر قابل احترام است. اساسا ساختار مترقی "مردمسالاری دینی" در جامعه و جایگاه مجلس در جمهوری اسلامی، تاکید و حجتی بر این اختلافات است. اما نگرانی وقتی ایجاد می شود که گروهی برای به کرسی نشاندن سخن خود پای رهبری را به میان کشانده و طرف مقابل را ضد رهبری و مقابل ولایت فقیه نشان می دهد.
در این رابطه به طور خلاصه ذکر چند نکته ضروری است.
1- رهبری با اشاره به نامه نگاری دو تن از سران قوا تاکید کردند که مسئولین از علنی ساختن اختلافات پرهیز کنند. اما این پرهیز از اختلاف به چه معنا است؟ آیا به معنای این است که اجرای قانون در کشور تعطیل شود؟ نمایندگان به وظایف ذاتی و قانونی خود عمل نکنند؟ نهادهای نظارتی کار خود را رها و یا حکم قانون در اعلام گزارش به مردم را کنار گذارند؟
مثلا می توان پذیرفت که با استناد به این سخن رهبری، دیوان محاسبات گزارش تفریغ بودجه را، بدون توجه به اصل 55 قانون اساسی بصورت علنی در مجلس قرائت نکند چون منشا اختلاف می شود؟ می شود پذیرفت که نمایندگان با لایحه مساله ساز بودجه مخالفت نکنند تا منشا اختلاف نشود؟ می شود پذیرفت که دستگاه قضائی با متهمین فساد در دولت برخورد نکند تا اختلافی صورت نگیرد؟ آیا منظور رهبری تعطیل کردن قانون است؟ روشن است که نظر رهبری کشاندن بحث های اختلافی در رسانه ها در خارج از چارچوب و مجاری قانونی بوده است نه اینکه هر اقدامی که منجر به اختلاف شود خیانت به کشور است. چنین حرفی نه منطقی است و نه عملی و همانطور که گفته شد چنین تلقی از سخنان رهبری باعث تعطیلی بسیاری از نهادها و کنار گذاشتن ابزارهای قانونی و معطل کردن وظیفه اصلی نمایندگی در مجلس می شود. چه آنکه خود رهبری در دیدار با دولتی ها نقدهای تند وتیزی به عملکرد دولت داشتند و اتفاقا بسیاری از رسانه های داخلی و خارجی نیز این نقد ها را درشت کردند با این حال آیا می توان گفت رهبری هم اختلاف افکنی کرده اند؟اگر این نوع استدالال را بپذیریم آیا آبستراکسیون خلاف نظر رهبری نبوده است؟ استیضاح هیات رئیسه خلاف توصیه رهبری نیست؟
برخی از اصولگرایان اینطور گفتند که برداشت ما این است که این اقدام مغایر نظر رهبری است. سلمنا. این صداقت که بر "برداشت خودشان" تاکید کردند، ستودنی است. اما آیا با برداشت بخشی از نمایدگان می شود اجرای قانون و استفاده از ظرفیت های قانونی مجلس را تعطیل کرد؟ آیا برداشت یک گروه برای گروه دیگر هم حجت می آورد؟ کنار گذاشتن قانون و ابزارهای قانونی حتما حکم حکومتی و یا توصیه صریح رهبری می خواهد و با برداشت و استنباط عده ای نمی توان شان نظارتی مجلس را سلب کرد.
2- تاکید رهبر انقلاب بر اینکه از اختلافات پرهیز کنید؛ نیاز جامعه به ثبات و آرامش در شرایط کنونی کشور است. در شرایطی که فشارهای خارجی همراه با بی تدبیری های داخلی فشار را بر مردم صدچندان کرده است، اختلاف مسئولین و بها دادن بی تناسب به موضوعات دست چندم ، حتما ناشی از بی خردی و اهمال و به تعبیر رهبر انقلاب خیانت به کشور است.
فارغ از اینکه علنی کردن اختلافات خارج از مسیر قانونی مذموم است، تاکید رهبری بر پرهیز از تنش ها به دلیل خروج از شرایط بحران فعلی است که از آن به پیچ تاریخی یاد شده است. اما سوال اینجا است که آیا بخشی از نمایندگان مجلس به حکم وظیفه قانونی و شرعی و سوگندی که یادکرده اند نمی توانند و حق ندارند، اینطور برداشت کنند که راه عبور از این پیچ تاریخی نظارت پذیر کردن دولت است؟ اگر کسی اعتقاد داشت که عبور از شرایط کنونی ضمن حفظ آرامش، تنها از این راه قانونی میسر است، این به معنای ایستادن مقابل توصیه رهبری است؟ آیا این منصفانه است که حجیت برداشت خودمان از سخنان رهبری را آنچنان بدانیم که برداشت عده ای دیگر ضدیت با رهبری قلمداد شود؟
3- رهبر انقلاب بارها و بارها علنی و غیرعلنی اعلام کرده اند، نسبت به وظایف قانونی نمایندگان مجلس از جمله استیضاح ویا سوال نفیا و یا اثباتا نظری ندارند. البته در این راه همواره چارچوب هاو اصول کلی را نیز بیان و توصیه کردند که مجلس حتی در عمل کردن به وظایف قانونی چنین ملاحظات کلی را مد نظر قرار دهد. توجه به این مهم از سوی نمایندگان یک وظیفه شرعی و قانونی است. موارد انگشت شماری نیز وجود داشته است که رهبر انقلاب اگر مغایرتی بین تصمیم مجلس با مصالح کلی نظام دیدند، از شأن قانونی خود استفاده کرده و مسیر را اصلاح کردند.
اما تاکید بر چارچوب ها و ملاحظاتی که رهبری تعیین می کنند به معنای تعطیل کردن فکر و عقل نمایندگان مجلس نیست. نماینده مجلس شرعا و قانونا وظیفه دارد آنچه برای خود تکلیف می داند عمل کند و البته در این راه رهنمودهای رهبر انقلاب را به عنوان شاخص و "مسیر اصلی" مدنظر قرار دهد.
متهم کردن جمعی از نمایندگان به این دلیل که تکلیف شان با قرائت دیگری از سخنان رهبری مغایرت دارد بدعت بسیار نادرستی است که ادامه این راه ممکن است شأن قانون گذاری و استقلال و مردمی بودن این نهاد باارزش را تخریب کند. مجلس ولایت پذیر مجلسی نیست که فکر و تکلیف خود را تعطیل کند و برای هر کاری منتظر بشیند تا از جای خاصی دستور برسد. این تلقی هم خیانت به مردم است و هم بلاتردید تضعیف جایگاه اصیل ولایت فقیه. وظیفه مجلس این است که شرایطی را مهیا سازد تا فرامین رهبری به بهترین شیوه عملی و اجرائی شود. مجلسی که اهل خط شکنی و ایجاد طریق برای اجرای سیاست ها و راهبردها و چشم اندازهای کلی نظام و رهبری نباشد و دست به سینه منتظر دستور و توصیه باشد، که نامش مجلس نیست و حتما در راس امور نخواهد بود. چنین مجلسی هیچ باری نیز از دوش رهبری بر نخواهد داشت. همه افتخار انقلاب و جمهوری اسلامی که بارها از سوی حضرت امام و رهبری مورد تاکید قرار گرفته این است که مردمسالاری دینی به معنای واقعی کلمه و نه نمایش فرمایشی در جمهوری اسلامی به منصه ظهور رسیده است. برداشت های خلاف و ناصواب از ولایت فقیه هم ضربه به این اصل مترقی است و هم اصل جمهوریت نظام.
4- ضدولایت فقیه سازی در جامعه چه دستاوردی دارد؟ اینکه 77 نماینده را مستقیم یا غیرمستقیم ضدولایت فقیه معرفی کنیم چه عایدی برای انقلاب و نظام دارد؟ حذف آدم ها و غیرخودی کردن نمایندگان اصولگرا و یا متدین در مجلس نهم که البته ممکن است دهها خطای کوچک و بزرگ هم داشته باشند چه توجیهی دارد؟ بلاتردید یکی از اختلاف افکنی هائی که رهبری بارها نیز به آن تذکر و هشدار دادند چنین رفتارهای افراطی است که به بهانه ای افراد را مقابل نظام و رهبری قرار دهند و خانه نشین کنند. ضد ولایت فقیه نشان دادن رئیس مجلس به این دلیل که موافق اعلام وصول سوال از رئیس جمهوراست، آیا عمل به توصیه رهبری برای پرهیز از اختلافات است؟ بالابردن تعداد افرادی که سخنان رهبری را به گوش و جان نمی خرند خدمت به رهبری است؟
خلاصه اینکه برای مخالفت کردن با یک طرح یا لایحه و یا هر چیز دیگر نیازی نیست مدام از ولایت فقیه خرج کنیم. سوال از رئیس جمهور درست یا غلط احساس وظیفه تعدادی از نمایندگان برای پی گیری فرامین رهبری در حل مشکلات اقتصادی مردم و عمل به تکلیف شرعی و قانونی شان بوده است هرچند ممکن است این تصمیم قابل نقد باشد که به نظر نگارنده قابل نقد است.
در حاشیه طرح سوال از رئیس جمهور بحث های مختلفی شکل گرفت که در نهایت منجر به صف بندی دو فراکسیون اصولگرایان مقابل هم شد. البته اختلاف نظر و تفاوت مواضع و تحلیل ها در موضوعات سیاسی طبیعی است و نباید هم انتظار داشت مسئولین و مخصوصا نمایندگان مجلس در همه امور یک رنگ و یک شکل فکر کنند. چه آنکه در بسیاری از موارد این اختلاف و تفاوت ها منشا برکات فراوان و ارتقای کشور است.
درباره اختلاف دو فراکسیون اصلی مجلس سخن بسیار است اما جنس این اختلاف اخیر از این حیث که تبدیل به یک سنت نادرست و برداشت ناصواب از اصل ولایت فقیه شده؛ ضرورتا نیاز به حساسیت بیشتری دارد.
در جریان سوال از رئیس جمهور بخشی از اصولگرایان مجلس معتقد بودند که این طرح خلاف صریح سخنان رهبر انقلاب در دیدار با دانشجویان و دانش آموزان است که طی آن، ایشان مساله علنی ساختن اختلاف بین مسئولان را خیانت به کشور دانستند. این گروه از اصولگرایان در جریان اعلام وصول طرح سوال از رئیس جمهور تلاش کردند با تاکید بر تنش زایی، اختلاف انگیزی، وحدت شکنی و در نهایت مخالف نظر رهبری دانستن این طرح، شرایطی را در مجلس ایجاد کنند تا طرح مذکور اعلام وصول نشود.
در این راه از چانه زنی با امضا کنندگان، تا تذکر به هیات رئیسه و نهایتاً آبستراکسیون و استیضاح هیئت رئیسه هم پیش رفتند و نهایتا در گفت وگوها و بیانیه ها اینطور وانمود کردند که این طرح مغایر صریح نظر رهبری است و هیئت رئیسه که از این موضوع اطلاع داشته است باید به هر شکلی مانع از اعلام وصول طرح می شد. به همین دلیل رئیس مجلس به دلیل همراهی کردن با سوال کنندگان و یا حداقل سکوت مقابل آنها متهم به تقابل با توصیه رهبری شد. نتیجه این انتقادات باعث شد پس از اعلام وصول طرح، فراکسیون حامی سوال از رئیس جمهور، در بیانیه ای با ادبیات تند و شدید الحن، دیگر نمایندگان اصولگرای مجلس را متهم به رفتار سنتی "کدخدامنشانه و قیم مآبانه" کنند.
طرح سوال از رئیس جمهور بد یا خوب اعلام وصول شده است. عده ای موافق و عده ای هم مخالف هستند. اما این نوع اختلاف ناشی از فهم نادرست از جایگاه رهبری و نسبت آن با دیگر قوا و استنباط غلط از شأن مجلس و نمایندگان است. این بدعت ناصحیح می تواند هر از گاهی به نزاع "ضداصولگرائی" تبدیل شود و مدام از تعداد علاقه مندان به رهبری و ولایت کاسته و هزینه جبران ناپذیری برای انقلاب ایجاد کند.
به اعتقاد عده ای، طرح سوال از رئیس جمهور به دلایل مختلف در شرایط کنونی به صلاح کشور نیست. هم به دلیل سابقه تاریخی سوال از رئیس جمهور و هم شناختی که از ادبیات و رفتار رئیس جمهور وجود دارد و هم سطح عمیق و پیچیده مشکلات اقتصادی و هم ساختار قانونی سوال در مجلس و هم شرایط خاص کشور از حیث نیاز شدید به ثبات و آرامش، این تحلیل منطقی وجود دارد که این طرح بی نتیجه و به صلاح نیست. اما این یک برداشت است و ممکن است بخشی دیگر از نمایندگان به دلائل دیگری سوال از رئیس جمهور را کمترین راه برخورد با بی تدبیری ها و بی کفایتی ها در بدنه دولت بدانند و معتقد باشند که سوال از رئیس جمهور باعث می شود مقصر اصلی این نابسامانی ها خود را در حاشیه تحریم و فشار های خارجی پنهان نکنند. از طرفی هم مماشات و بی بندوباری نظارتی بر دولت را خیانت به کشوردانسته و وظیفه قانونی خود را به مجلس کشاندن رئیس جمهور بدانند.
هر دو نظر می تواند سهمی از حقیقت را داشته باشد. هر دو نظر قابل احترام است. اساسا ساختار مترقی "مردمسالاری دینی" در جامعه و جایگاه مجلس در جمهوری اسلامی، تاکید و حجتی بر این اختلافات است. اما نگرانی وقتی ایجاد می شود که گروهی برای به کرسی نشاندن سخن خود پای رهبری را به میان کشانده و طرف مقابل را ضد رهبری و مقابل ولایت فقیه نشان می دهد.
در این رابطه به طور خلاصه ذکر چند نکته ضروری است.
1- رهبری با اشاره به نامه نگاری دو تن از سران قوا تاکید کردند که مسئولین از علنی ساختن اختلافات پرهیز کنند. اما این پرهیز از اختلاف به چه معنا است؟ آیا به معنای این است که اجرای قانون در کشور تعطیل شود؟ نمایندگان به وظایف ذاتی و قانونی خود عمل نکنند؟ نهادهای نظارتی کار خود را رها و یا حکم قانون در اعلام گزارش به مردم را کنار گذارند؟
مثلا می توان پذیرفت که با استناد به این سخن رهبری، دیوان محاسبات گزارش تفریغ بودجه را، بدون توجه به اصل 55 قانون اساسی بصورت علنی در مجلس قرائت نکند چون منشا اختلاف می شود؟ می شود پذیرفت که نمایندگان با لایحه مساله ساز بودجه مخالفت نکنند تا منشا اختلاف نشود؟ می شود پذیرفت که دستگاه قضائی با متهمین فساد در دولت برخورد نکند تا اختلافی صورت نگیرد؟ آیا منظور رهبری تعطیل کردن قانون است؟ روشن است که نظر رهبری کشاندن بحث های اختلافی در رسانه ها در خارج از چارچوب و مجاری قانونی بوده است نه اینکه هر اقدامی که منجر به اختلاف شود خیانت به کشور است. چنین حرفی نه منطقی است و نه عملی و همانطور که گفته شد چنین تلقی از سخنان رهبری باعث تعطیلی بسیاری از نهادها و کنار گذاشتن ابزارهای قانونی و معطل کردن وظیفه اصلی نمایندگی در مجلس می شود. چه آنکه خود رهبری در دیدار با دولتی ها نقدهای تند وتیزی به عملکرد دولت داشتند و اتفاقا بسیاری از رسانه های داخلی و خارجی نیز این نقد ها را درشت کردند با این حال آیا می توان گفت رهبری هم اختلاف افکنی کرده اند؟اگر این نوع استدالال را بپذیریم آیا آبستراکسیون خلاف نظر رهبری نبوده است؟ استیضاح هیات رئیسه خلاف توصیه رهبری نیست؟
برخی از اصولگرایان اینطور گفتند که برداشت ما این است که این اقدام مغایر نظر رهبری است. سلمنا. این صداقت که بر "برداشت خودشان" تاکید کردند، ستودنی است. اما آیا با برداشت بخشی از نمایدگان می شود اجرای قانون و استفاده از ظرفیت های قانونی مجلس را تعطیل کرد؟ آیا برداشت یک گروه برای گروه دیگر هم حجت می آورد؟ کنار گذاشتن قانون و ابزارهای قانونی حتما حکم حکومتی و یا توصیه صریح رهبری می خواهد و با برداشت و استنباط عده ای نمی توان شان نظارتی مجلس را سلب کرد.
2- تاکید رهبر انقلاب بر اینکه از اختلافات پرهیز کنید؛ نیاز جامعه به ثبات و آرامش در شرایط کنونی کشور است. در شرایطی که فشارهای خارجی همراه با بی تدبیری های داخلی فشار را بر مردم صدچندان کرده است، اختلاف مسئولین و بها دادن بی تناسب به موضوعات دست چندم ، حتما ناشی از بی خردی و اهمال و به تعبیر رهبر انقلاب خیانت به کشور است.
فارغ از اینکه علنی کردن اختلافات خارج از مسیر قانونی مذموم است، تاکید رهبری بر پرهیز از تنش ها به دلیل خروج از شرایط بحران فعلی است که از آن به پیچ تاریخی یاد شده است. اما سوال اینجا است که آیا بخشی از نمایندگان مجلس به حکم وظیفه قانونی و شرعی و سوگندی که یادکرده اند نمی توانند و حق ندارند، اینطور برداشت کنند که راه عبور از این پیچ تاریخی نظارت پذیر کردن دولت است؟ اگر کسی اعتقاد داشت که عبور از شرایط کنونی ضمن حفظ آرامش، تنها از این راه قانونی میسر است، این به معنای ایستادن مقابل توصیه رهبری است؟ آیا این منصفانه است که حجیت برداشت خودمان از سخنان رهبری را آنچنان بدانیم که برداشت عده ای دیگر ضدیت با رهبری قلمداد شود؟
3- رهبر انقلاب بارها و بارها علنی و غیرعلنی اعلام کرده اند، نسبت به وظایف قانونی نمایندگان مجلس از جمله استیضاح ویا سوال نفیا و یا اثباتا نظری ندارند. البته در این راه همواره چارچوب هاو اصول کلی را نیز بیان و توصیه کردند که مجلس حتی در عمل کردن به وظایف قانونی چنین ملاحظات کلی را مد نظر قرار دهد. توجه به این مهم از سوی نمایندگان یک وظیفه شرعی و قانونی است. موارد انگشت شماری نیز وجود داشته است که رهبر انقلاب اگر مغایرتی بین تصمیم مجلس با مصالح کلی نظام دیدند، از شأن قانونی خود استفاده کرده و مسیر را اصلاح کردند.
اما تاکید بر چارچوب ها و ملاحظاتی که رهبری تعیین می کنند به معنای تعطیل کردن فکر و عقل نمایندگان مجلس نیست. نماینده مجلس شرعا و قانونا وظیفه دارد آنچه برای خود تکلیف می داند عمل کند و البته در این راه رهنمودهای رهبر انقلاب را به عنوان شاخص و "مسیر اصلی" مدنظر قرار دهد.
متهم کردن جمعی از نمایندگان به این دلیل که تکلیف شان با قرائت دیگری از سخنان رهبری مغایرت دارد بدعت بسیار نادرستی است که ادامه این راه ممکن است شأن قانون گذاری و استقلال و مردمی بودن این نهاد باارزش را تخریب کند. مجلس ولایت پذیر مجلسی نیست که فکر و تکلیف خود را تعطیل کند و برای هر کاری منتظر بشیند تا از جای خاصی دستور برسد. این تلقی هم خیانت به مردم است و هم بلاتردید تضعیف جایگاه اصیل ولایت فقیه. وظیفه مجلس این است که شرایطی را مهیا سازد تا فرامین رهبری به بهترین شیوه عملی و اجرائی شود. مجلسی که اهل خط شکنی و ایجاد طریق برای اجرای سیاست ها و راهبردها و چشم اندازهای کلی نظام و رهبری نباشد و دست به سینه منتظر دستور و توصیه باشد، که نامش مجلس نیست و حتما در راس امور نخواهد بود. چنین مجلسی هیچ باری نیز از دوش رهبری بر نخواهد داشت. همه افتخار انقلاب و جمهوری اسلامی که بارها از سوی حضرت امام و رهبری مورد تاکید قرار گرفته این است که مردمسالاری دینی به معنای واقعی کلمه و نه نمایش فرمایشی در جمهوری اسلامی به منصه ظهور رسیده است. برداشت های خلاف و ناصواب از ولایت فقیه هم ضربه به این اصل مترقی است و هم اصل جمهوریت نظام.
4- ضدولایت فقیه سازی در جامعه چه دستاوردی دارد؟ اینکه 77 نماینده را مستقیم یا غیرمستقیم ضدولایت فقیه معرفی کنیم چه عایدی برای انقلاب و نظام دارد؟ حذف آدم ها و غیرخودی کردن نمایندگان اصولگرا و یا متدین در مجلس نهم که البته ممکن است دهها خطای کوچک و بزرگ هم داشته باشند چه توجیهی دارد؟ بلاتردید یکی از اختلاف افکنی هائی که رهبری بارها نیز به آن تذکر و هشدار دادند چنین رفتارهای افراطی است که به بهانه ای افراد را مقابل نظام و رهبری قرار دهند و خانه نشین کنند. ضد ولایت فقیه نشان دادن رئیس مجلس به این دلیل که موافق اعلام وصول سوال از رئیس جمهوراست، آیا عمل به توصیه رهبری برای پرهیز از اختلافات است؟ بالابردن تعداد افرادی که سخنان رهبری را به گوش و جان نمی خرند خدمت به رهبری است؟
خلاصه اینکه برای مخالفت کردن با یک طرح یا لایحه و یا هر چیز دیگر نیازی نیست مدام از ولایت فقیه خرج کنیم. سوال از رئیس جمهور درست یا غلط احساس وظیفه تعدادی از نمایندگان برای پی گیری فرامین رهبری در حل مشکلات اقتصادی مردم و عمل به تکلیف شرعی و قانونی شان بوده است هرچند ممکن است این تصمیم قابل نقد باشد که به نظر نگارنده قابل نقد است.