نوشته بود:
«من کلاً آدم مودبی نیستم. اگر چه یک جاهایی جلوی خودم را می گیرم. ولی جداً دیدن این مطلب در سایت الف با آن عکس از آقای هاشمی جایی برای رعایت ادب نگذاشت. چون می دانم نظرم را الف چاپ نمی کند، اما برای جلوگیری از سوزش خودم گفتم، برای چند نفر از رفقا بفرستم. ان شاالله این نظر بی ادبانه ذخیره آخرتم باشد.»!
به گزارش مهر، بعد هم ادامه داده بود: « الف جان خیلی خوب و به موقع فهمیدی اوضاع چطوری هست و دستمال یزدی را برای سرویس دادن به جناب آقای هاشمی بیرون کشیدی و دِ ...! خوب ب... که به هر حال برای چهارسال و یا هشت سال آینده برای ارتزاق نیاز به تایید دولت دارید چون می دانید این دولت مثل دوره احمدی نژاد نیست که هر فحشی به رئیس جمهور بدهید ککتان نگزد و می دانید اگر این دوره خطا بروید از آنجای تان طوری آویزان تان می کنند که به ... خوردن بیفتید.
پس ب... و ب... تا عقب نیفتید.»
به هر حال دنیای مجازی است و کافی است طرف کمی هم از جهت بازدارنده های درونی (بخوانید تقوی و تربیت) لنگ بزند، چشم در چشم طرف مقابل هم که نیست، قلم هم (که البته حالا دیگر صفحه کلید کامپیوتر جایگزینش شده و صبیعتاً آن حرمت قدیمی قلم را شامل نمی شود) می خرامد و می نویسد، پس چرا نباید نوشت که: «هر مطلب پاچه خواری یا فحاشی که در سایت الف می بینید، نمونه ای هم ارز در مصاحبه ها و فرمایشات گهربار شخص ایشان (دکتر توکلی) دارد؛ و بلکه آن مطلب برای اثبات یکی از درفشانی های ایشان کار شده است. برخی انسان ها به قدری آزاده هستند که در شأن خودشان نمی دانند که به دیگری مستقیم فحش بدهند یا دستمال یزدی بگیرند، پس برای این کار نوچه استخدام می کنند.»
از این دست فحاشی های مدرن (به مدد مدرن ترین ابزارهای ارتباطی امروز) فراوان دریافت می کنیم. اما آنچه گاهی تحمل آن را برای ما که اکنون دیگر سال هاست که به نواختن های افراطیون چپ و راست عادت کرده ایم، سخت می کند، مخلوط کردن این واژگان سخیف به مقدس ترین مفاهیم مان است. این نمونه را از همان عزیزی که خود به بی بهره بودن از ادب اعتراف می کند، ببینید: «در این ماه مبارک قسم جلاله می خورم که والله اگر نبود که فردی همچون امام پایه گذار این انقلاب بود و اگر نبود خون های پاک شهدایی که برای حفظ آن ریخته شد و اگر نبود حضور فردی مثل سیدعلی خامنه ای، سر تا پای این نظام را باید گل می گرفتند با این عدالتی که اجرا کرد. به آقای توکلی سلام برسانید و ایضاً دوستانی که می توانند به آقای سید رضا اکرمی سلام برسانند و بگویند وعده ما قیامت سر پل صراط. من نمی گذرم از شماها که امام را دیدید، شهدا را دیدید و امروز با هاشمی و خانواده اش ساخت و پاخت می کنید.»
به راستی در این سال ها چه کرده ایم که نظام اخلاقی جامعه این گونه متزلزل و بی بهره از ارزش های اخلاقی شده که امروز باید شاهد جوانان و گاهی پیرانی باشیم که در لوای دفاع از دین و انقلاب و ارزش های مقدسی چون عدالت، به سخیف ترین و زننده ترین واژه ها متوسل می شوند؟ همینان هستند که در مقام آمر به معروف یا ناهی از منکر گاهی رکیک ترین دشنام ها را به زن و بچه مردم می دهند و لابد، در دل قصد قربت هم می کنند!
چند هفته پیش در گزارش کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس درباره حوادث ۲۲ بهمن قم، آمده بود که پس از پایان غائله، پیامک هایی توسط سامانه ارسال پیامک انبوه برخی مراکز خاص، با مضمون قدردانی و سپاس، برای عوامل دخیل در آشوب ارسال شده است. در یکی از این پیامک ها نوشته بودند: «گل کاشتید، دست میزاد، اجرکم عندا...»!
نکته این جاست که جوانانی همچون برادرانی که قربتاً الی الله، برای رسانه هایی که همچون آنان و آمرانشان نیاندیشند، انواع فحش ها را ارسال می کنند، سخنرانی شخصیت های سیاسی، مذهبی و ملی را، باز هم به جرم این که همچون آنان و آمرانشان نمی اندیشند، بر هم می زنند، از کجا دستور می گیرند و در کجا هماهنگ می شوند؟